جنون کشتار، وجه مشترک اشرف غنی و هبت‌الله

مختار وفایی
اشرف غنی یک دمکرات و دانش‌آموخته دانشگاه‌های معتبر غرب است، اما ملا هبت‌الله دانش‌آموخته مدارس دینی در پاکستان که جهاد، درشت ترین سرفصل درس‌های بوده که او فرا گرفته است.  غنی فعلاً رییس حکومتِ به ظاهر مشروع است و ملاهبت‌الله رهبر گروه مسلحی که مخالفت این حکومت است. هردو با تمام تفاوت‌هایی که در شیوه زندگی، فکر، اندیشه و کارنامه‌های شان دارند، اما یک وجه مشترک میان این دوتن که طی سه سال اخیر و با دست یافتن هردو به مقام‌های ریاست و رهبری آشکار شد غیر قابل انکار است: جنون کشتار، سرکوب و انحصار.
هبت‌الله پیرو ایدیولوژی جهاد است و معتقد به نظامی که استوار بر حدیث و روایت باشد، اما اشرف غنی پیرو باورهای به ظاهر دمکرات و استقرار یک نظام دمکراسی قابل انحصار می‌باشد. هبت‌الله از سوی پاکستان و چند نهاد استخباراتی کشورهای منطقه حمایت می‌شود، اما اشرف غنی بر حمایت‌های مالی، نظامی و سیاسی ایالات متحده، ناتو و بقیه شرکای بین‌المللی افغانستان استوار است. هردو به ریختن خون بی‌گناهان علاقه‌ی فراوان دارند چون فکر می‌کنند از این طریق به آنچه برای شان هدف تعیین شده می‌رسند.
 اشرف غنی برای نیل به اهدافش موج‌های اعتراضی مردم را با خون متوقف کرد، به مخالفان سیاسی‌اش از جمله رییس اجراییه با خون پاسخ داد و اکنون در آستانه‌ی ختم یک دوره حاکمیت‌اش، جراتِ به خیابان ریختن از مردم گرفته شده است. اشرف‌غنی و تیم انحصار و سرکوب‌اش، مردمان معترض را به گلوله بست، خواست‌های شان را مسخره کرد و از این طریق میخ استبداد را بر فرق مردمی که فکر می‌کرد در جامعه‌ی دمکرات و نظام مردم‌سالار زندگی می‌کنند کوبید. از سوی دیگر او با برخورد سیستماتیک در روند حذف بقیه اقوام از بدنه نظام، از هیچ وسیله‌ی دریغ نکرد. تهدید به مرگ، ایجاد پرونده‌های جعلی، استفاده از نهادهای قضایی و امنیتی و تطمیع، از ابزارهای استند که روی میز اشرف غنی برای سرکوب و مهار مخالفان سیاسی اش ردیف شده اند. در یک هفته‌ی که گذشت دست‌کم 600تن در ولایات غزنی، بغلان، فاریاب، کابل، تخار و نقاط دیگر افغانستان کشته شدند، در حالی که از زخمی‌ها و اسیرهای این رویدادها هیچ‌گونه آمار دقیقی در دست نیست. بدون تلفات اعضای طالبان، 300 تن نیروی دولتی و مردم ملکی در غزنی سلاخی شدند چون در مقابل نیروهای ملاهبت‌الله که به قصد ویرانی و آتش زدن وارد این شهر شده بودند، اراده‌ی برای جنگ و مقابله وجود نداشت.
اشرف غنی و فرماندهانش پس از خستگی نیروهای هبت‌الله از کشتار، با ویرانه‌ها و اجساد مردم غزنی عکس یادگاری گرفته و صدهاتُن گندم برای آنانی که شهر و خانه و دوکان شان ویران شد وعده داد. اشرف غنی و وزرای امنیتی‌اش این جنایت و خیانت‌ شان را پشت ادعاهای مضحکی مانند حضور پاکستانی‌ها در میان طالبان، جوان بودن نیروهای امنیتی، طرف بودن با 20 گروه تروریستی و جلوگیری از تلفات ملکی پنهان می‌کنند در حالی که هیچ کدام این ادعاها ره به جایی نمی‌برند. اگر در میان طالبان پاکستانی‌ها حضور دارند و نیروی تحت امر اشرف غنی با 20 گروه تروریستی طرف است، حکومت وی توسط بزرگترین قدرت نظامی جهان تمویل و تجهیز می‌شود و از ده‌ها کشور دیگر حمایت مالی و تسلیحاتی دریافت می‌کند و اگر از کشتار بخاطر افزایش تلفات ملکی جلوگیری نشد چرا بیشتر از 150 فرد ملکی در غزنی کشته شدند؟ نیروهای ارتش یک هفته در کمپ نظامی چینایی‌ها در ولسوالی غورماچ ولایت فاریاب تحت محاصره و حملات شدید طالبان بودند و شب و روز از طریق رسانه‌ها، خانواده‌ها و دوستان شان خواهان کمک شدند، اما هیچ کمکی برای شان صورت نگرفت. آن‌ها 104 سرباز و افسر بودند که یک عده شان توسط طالبان سلاخی و یک عده اسیر و بقیه از بیچارگی تسلیم شدند. همچنین 12تن در بندر آی‌خانم ولایت تخار و 45تن دیگر در ولسوالی بغلان مرکزی توسط طالبان شب هنگام تیرباران شدند. 100 نیروی کماندو نیز به دلیل نرسیدن نیروی کمکی در ولسوالی اجرستان کشته و اسیر و مفقود شدند. یک‌عده در حمله به ولسوالی ده‌یک ولایت غزنی کشته و اسیر شدند که حکومت آمار دقیق این رویدادها را هیچگاه با رسانه‌ها شریک نساخت. در حالی که مردم در ماتم قربانیان حملات هولناک نامبرده که حاصل کار مشترک ملا هبت‌الله و اشرف غنی بودند می‌سوختند، حمله دیگری در غرب کابل بر این زخم نمک پاشید. حمله کننده انتحاری منسوب به داعش 60 دانش آموز را در غرب کابل به کام مرگ کشانید و 70 تن دیگر را زخمی نمود. سربازان در تخار، بغلان، فاریاب، اجرستان، ده‌یک و غزنی در حالی آماج حملات شدید طالبان قرار گرفته و قربانی شدند که نیروهای کمکی از زمین و هوا به آنان نرسیدند. هزاره‌ها در حالی که آماج حملات مرگبار گروه مرموز بنام داعش قرار می‌گیرند که اشرف غنی برای نگهداری اسب رهبر کشته شده این گروه ماهانه 150هزار افغانی از کود 91 می‌پردازد و این کار را شکست و نابودی این گروه تلقی می‌کند. در حالی که منسوبان وزارت دفاع از کمبود نیروی هوایی برای رسیدگی به سربازان گیرمانده در مناطق دور دست و نا امن سخن می‌زنند، 250 جنگجوی جنایتکار داعش بصورت برق آسا از دمِ تیغ طالبان در ولسوالی درزاب ولایت جوزجان نجات داده می‌شوند!
کماندوها در کوه‌های خشک غزنی و دایکندی مفقود شده و از گرسنگی تلف می‌شوند در حالی که جنگجویان داعش در میهمان‌خانه حکومت در شبرغان، از نقل و نبات شورای امنیت لذت می‌برند. با این همه، آیا کشتارهای که صورت می‌گیرند و خون بی گناهانی که ریخته می‌شوند را باید در کارنامه سیاه اشرف غنی نیز ثبت کنیم یا او را مبرا از همه جنایت‌ها و وقاحت‌های که حاصل چهارسال کار حکومت وحدت ملی است بدانیم؟