۱۱ مرداد ۱۳۹۱

ابراهام لینکن و جوانان بلخی




سالون پر از آدم اما بدون سر و صدا و خاموش است. دم دروازه عکسی سیاه و سفید مردی با بروت تراشیده و ریش پرپشت، توجه هر رهگذر را جلب می کند. این همان عکس مشهور ابراهام لینکلن است که در ورودی یک مرکز انترنتی نصب شده است.
فضای آرام، انترنت رایگان، آب سرد و کتابخانه از جمله امتیازاتی است که روزانه پای ده ها تن از جوانان شهر مزارشریف را به مرکز انترنتی ابراهام لینکلن می کشاند.
مرکز انترنتی ابراهام لینکلن در سال 2006 توسط بخش فرهنگی سفارت ایالات متحده امریکا و حکومت افغانستان در مزارشریف ساخته شد تا به طور رایگان جوانان را با دنیای انترنت آشنا نماید.
انترنت در افغانستان یک وسیله ارتباطی جدید است که پس از سقوط رژیم طالبان در سال 2001 در شهرهای افغانستان گسترش یافت. اولین مرکز انترنتی خصوصی در شهر مزارشریف در سال 2003 در جنوب روضه شریف باز شد.
مرکز فرهنگی ابراهام لینکلن در برخی دیگر از شهرهای افغانستان از جمله هرات نیز فعالیت دارد.
سید نادر 14 ساله که دانش آموز صنف هشتم است، در سالون مرکز انترنتی ابراهام لینکلن مصروف حل تمرینات ریاضی است. او می گوید: "فضای آرام، سرد و مناسب هر روز پس از مکتب پایم را به اینجا می کشاند و پس از مطالعه و حل تمرینات ریاضی ام، نیم ساعت انترنت کار می کنم و خانه می روم".
انترنت دریچه جدیدی را بر روی جوانان باز کرده و پلی شده است تا گستره دانش و تخیل این جوانان فراتر برود. حالا در شهر بی آدرسی مانند مزارشریف، جوانان تحصیل کرده حداقل یک نشانی انترنتی دارند.
سید ‌نادر که از سه سال به این سو با انترنت آشنا‌ شده، می گوید: "از روزی که با انترنت آشنا شدم، دوست های زیادی یافته ام و مطالب خوبی را خوانده ام و حالا فکر می کنم زندگی بدون ارتباطات بسیار مشکل است". این در حالی است که ده سال پیش کمترین وسیله ارتباطی در افغانستان وجود داشت و مردم برای تماس با دنیای خارج گاهی روزها انتظار می کشیدند.
مرکز انترنتی ابراهام لینکلن مکان امنی برای بانوان شهر مزارشریف نیز می باشد. برخی از کمپیوترهای این مرکز برای استفاده بانوان اختصاص یافته اند.
فیسبوک یکی از پر طرفدارترین شبکه های اجتماعی دنیای مجازی است که توانسته است در مدت زمان محدودی شمار زیادی از شهروندان افغانستان را به خود جذب کند.
سید داوود در حالی که به گفته خودش مصروف "وبگردی" است، می گوید که انترنت وی را با جهان وصل نموده و او توانسته است با استفاده از انترنت مطالب تازه یی در مورد کشورش و جهان بداند. او دستاوردهایی را که از انترنت دارد، چنین بیان می کند: "دو سال می شود که انترنت را شناختم و حالا ایمیل آدرس، فیسبوک و یک وبلاگ دارم. در وبلاگم یادداشت ها، خاطرات و مقالاتم را نشر می کنم".
فضای مجازی انترنت جایی است که جوانان افغان حالا می توانند در مورد موضوعاتی به بحث بپردازند که سخن گفتن از آنان در دنیای واقعی ناهنجاری پنداشته می شود. سیاست یکی از موضوعات داغ شبکه های اجتماعی است؛ پس از آن ادبیات تغزلی، فلسفه و ورزش دیگر موضوعات را تشکیل می دهند.
مرکز انترنتی ابراهام لینکلن فضای امنی را برای بانوان نیز مهیا کرده است. تهمینه در حالی که چشمانش را به صفحه کمپیوتر دوخته است، در مورد این مرکز انترنتی می گوید: "اینجا خیلی راحت هستم. احساس می کنم در خانه هستم و با جهان ارتباط دارم".
جوانان مزارشریف در کنار استفاده رایگان از انترنت می توانند از دیگر صنف های آموزشی این مرکز نیز بهره ببرند.
تهمینه در مدت دو سالی که با انترنت آشنا شده، حتا یکبار هم به انترنت کلپ های خصوصی نرفته است. او در این باره توضیح می دهد: "ضمن این که در انترنت کلپ های خصوصی خود را راحت احساس نمی کنم، آنان در بدل استفاده از انترنت پول گزاف هم می گیرند. من هر روز به انترنت ضرورت دارم و اگر هر روز به آنان مراجعه کنم، توان پرداخت پولش را ندارم".
طی چند سال اخیر مراکز ارائه خدمات انترنتی خصوصی در شهر مزارشریف افزایش چشم گیر داشته است؛ به طوری که اکنون بیش از ده ها مرکز در این شهر فعالیت دارند که برای یک ساعت استفاده از انترنت "50 افغانی" دریافت می کنند.
فرهاد جلال، مدیر مرکز انترنتی ابراهام لینکلن می گوید که این مرکز در کنار ارائه انترنت رایگان، برنامه های آموزش زبان انگلیسی و آشنایی با کمپیوتر را نیز به طور رایگان برای مراجعین دایر می کند. به گفته مدیر این مرکز، روزانه نزدیک به 300 تن که بیشتر آنان جوانان هستند، به "ابراهام لینکلن" سر می زنند. هر شخص 30 دقیقه وقت رایگان دارد تا از انترنت استفاده کند. امکانات دیگر مثل کتابخانه و مطالعه در فضای سالون آزاد می باشد.
مختار وفایی/ مزارشریف
ویراستار: عاصف حسینی
مهربانی ها

"چرخ شیطان" در جاده های مزارشریف

در حالی که موترهای مدرن و قیمتی پشت سر هم می گذرند، آن سوی خیابان جوانی در کنار گادی اش (گاری) ایستاده و با صدای بلند مقصد را فریاد می زند: "نوشاد! نوشاد! نوشاد! عاجل رو است. بیاین که حرکت..."
مزارشریف یکی از شهرهای کلیدی افغانستان است که در زمانه نه چندان دور گادی در آن یکی از مهمترین وسایط نقلیه بود. اما حالا کمتر نشانی از آن در شهر دیده می شود.
دُر محمد در حالی که دستی بر یال اسپ سفیدش می کشد، با صدای بلند رهگذران را صدا می زند تا مسافران دیگری برای گادی خود بیابد. دو خانم سوار بر گادی منتظر او هستند.
دُرمحمد دو سال پیش اسپ و گادی اش را چهل هزار افغانی خرید و همین کار را پیشه کرد. او در میان گادیوان ها به "گادیوان باسواد" مشهور است. دُرمحمد سه سال قبل از مکتب فارغ و سپس گادیوان شد.
گنجایش گادی دُرمحمد شش نفر است. او از هر نفر 10 افغانی کرایه می گیرد. درآمد دُرمحمد چندان بد نیست؛ اما او می گوید از زمانی که سه چرخه های مسافربری (ریکشا) وارد بازار شد، مردم کمتر گادی سوار می شوند. با آن هم، او خوشحال است که از این طریق می تواند روزانه حد اقل 300 افغانی عاید نماید و زندگی خانواده 6 نفره اش را بچرخاند.
در محمد پس از آن که مکتب را به پایان رساند، اسپ و گادی خرید و به مسافربری مشغول شد. او به "گادیوان باسواد" مشهور است.
با اینکه وسایط نقلیه از قبیل تاکسی های شهری، سه چرخه های مسافربری و باربری طی سال های اخیر در شهرهای افغانستان افزایش یافته، اما هنوز هم در مزارشریف عده یی گادی را ترجیح می دهند.
بانو فوزیه که به خاطر خرید نیازهای خانه اش به شهر آمده، حالا قصد دارد تا با گادی به خانه برگردد. او گادی را بر دیگر وسایط نقلیه ترجیح می دهد. فوزیه دلیل جالبی برای این کار دارد: "تاهنوز نشنیده ام که گادی تصادف کرده باشد. در حالی که همه روزه می شنوم موترها و سه چرخه ها تصادف می کنند و سواری هایش زخمی و یا کشته می شوند". گادیوان ها نیز می گویند که به جز زن ها و پیر مردان دیگر کسی گادی سوار نمی شود.
جمعه خان یک گادیوان دیگر شهر مزارشریف است. او در حالی که پول مسافرانش را می گیرد، خودش را این گونه معرفی می کند: "جمعه خان هستم. فرزند رمضان قصاب، خانه ام در گذر شفاخانه است".
جمعه خان خسته به نظر می رسد. او برای گریز از گرمای شدید تابستان مزارشریف در قفسه گادی لم داده است. او در حالی که عرق پیشانی اش را پاک می کند، با لبخند می گوید: "هر پادشاهی را یک پاسبانی است و هر پاسبانی را یک پادشاهی! یک زمانی همه گادی سوار می شدند؛ اما حالا همه از ما بدشان می آید!"
وسایط نقلیه جدید به ویژه سه چرخه ها (ریکشا) سبب شده است تا از شمار گادی ها در شهر کاسته شود.
جمعه خان می گوید که "یک کم چهل" سال است که گادیوان است و در کنار این کار، صدها اسپ را نیز تربیه نموده و در بازار کشورهای بیرونی و ولایات افغانستان فروخته است. گفته می شود که چند دهه قبل در مزارشریف کمتر خانواده ای بود که در خانه اسپ نگهداری نکند.
جمعه خان گادی را از میراث های خوب گذشته گان می داند و می گوید که شهر به هر اندازه که مدرن باشد، بازهم بودن گادی به زیبایی اش می افزاید. او با ناراحتی می گوید که هم اکنون در تمام شهر مزارشریف فقط 9 تا گادی آن هم در مسیر "نوشاد" فعال است.
این گادیوان 55 ساله می گوید که چرخ های گادی "چرخ شیطان" است و اگر یکبار خوب بچرخد، روزانه یک هزار الی یک ونیم هزار افغانی درآمد دارد.
جمعه خان می گوید که حاضر است با تیز‌رفتارترین موترها، با اسپش که سال هاست گادی و سواری هایش را اینسو و آنسو می کشاند، در جاده خامه مسابقه بدهد. او با اطمینان خاطر ادامه می دهد: "اگر دو تا کرولای دوهزار به من بدهند، حاضر نیستم اسپ و گادی ام را بدهم؛ چون همین ها زندگی ام را تا این روز تامین کرده اند".
مختار وفایی / مزارشریف                
ویراستار: عاصف حسینی

۰۸ مرداد ۱۳۹۱

کشتار دسته جمعی سگ های ولگرد در مزارشریف

رییس صحت عامه بلخ:
بیش از 900 تا سگ ولگرد را کشتیم!
سگ های ولگرد از نگرانی های چندین ساله ی شهروندان شهرمزار شریف است که بیشتر این شهروندان از برهم زدن نظم و ایجاد مزاحمت ها برای آنان بخصوص از طرف این سگ ها در شب هنگام شکایت دارند.
از چند روزبدینسو ریاست ریاست صحت عامه بلخ و شهرداری مزارشریف برنامه ی روی دست گرفته است و می خواهد این سگ ها را از  شهر محو نماید.
دکتر مرویس ربیع رییس صحت عامه بلخ به خبر گذاری هویدا گفت: ما ده روز قبل از قبل از رمضان برنامه ی با کمک شهرداری براه انداختیم تا این سگ ها را از روی شهر جمع آوری نموده و از بین ببریم تا در روزها و شب های ماه مبارک رمضان برای شهروندان مزاحمت ایجاد نکنند.
آقای ربیع می گوید که آنان تاهنوز توانسته اندکه بیش از 900 قلاده سگ را در هشت ناحیه ی شهر مزارشریف از بین ببرند واین برنامه ی آنان تاوقتی ادامه دارد که شهر کاملاً از وجود سگ های ولگرد پاک گردد.
رییس صحت عامه بلخ وجود سگ های ولگرد را در شهر برای صحت شهروندان خطرناک خوانده و می گوید که گزیدن سگ های که دچار مرض دیوانگی است باعث امراض کشنده و غیر قابل علاج می گردد.
کمال الدین کمال معاون شهرداری مزارشریف نیز می گوید که آنان بخاطر اذیت و آزار بیش از مردم توسط این سگ ها تصمیم دارد شهر را از وجود آنان پاک نماید.
آقای کمال می گوید: اگر سگ های ولگرد از بین برده نشود؛آنان در مخروبه ها و جاهای کثیف گشت و گزار نموده و دچار مرگ "سگ دیوانه" می شود و عواقب ناگواری را برای شهروندان خواهد داشت.
معاون شهرداری مزارشریف نیز تاکید می کند که این اداره در تلاش است تا بتواند شهر را عاری از وجود سگ های ولگرد نگهدارد.
در همین حال تعدادی از شهروندان مزارشریف نیز از وجود سگ های ولگرد شاکی بوده و ازین برنامه ی شهرداری و صحت عامه ی بلخ توصیف می کند.
حاجی حمیدالله باشنده ی سید آباد مزارشریف می گوید:هر روز صبح وقتی اطفالم بطرف مکتب و یا مسجد می رود سگ ها ی ولگرد آنان را اذیت نموده و گاهی باعث می شود که اطفالم نتوانند مکتب بروند.
وی همچنان می گوید که اگر این سگ ها نباشد مردم می توانند آسوده و آرام اطفال شان را به مکاتب؛مساجد و کورس ها بفرستد و وجود این سگ ها باعث نگرانی ها و بروز مشکلاتی فراوانی برای خانواده ها گردیده است.
احمد فیصل شهروند مزارشریف نیز با خرسندی از برنامه ی جمع آوری سگ های ولگرد می گوید:
اگر سگ های ولگرد نباشد ما می توانیم به راحتی شب های ماه مبارک رمضان را در مساجد به نمازگزاری و مراسم دعاخوانی برویم و اطفال ما نیز به راحی می توانند به کورس و مسجد بروند.
این در حالیست که سال های قبل نیز برنامه های برای جمع آوری این سگ ها راه اندازی گردیده بود؛اما پس از مدتی دوباره افزایش آنان در شهر دیده شده است.
مختار وفایی/ روزنامه عصرنو/ مزارشریف

۰۶ مرداد ۱۳۹۱

قاچاق تریاک کرد حاجی ایرانی زدند گردن کارگر بی گناه افغانی!


قابل توجه رسانه های افغانستان، مقامات دادگستری وزارت خارجه
پایگاه خبری - تحلیلی پیک نت افشا می کند:

نامه ای محرمانه از شورای عالی قضائی دريافت کردم ( حدس می زنم بهار يا تابستان سال ۶۰ بود)، با اين مضمون : پرونده ی اعدامی حاج محمد. م مطالعه و با حفظ پنهانکاری پاسخ سؤالات زير تهيه و متعاقبا برای امضاء کننده ارسال شود. ۱ـ محکوم چه ساعتی از محل زندان عازم محل اعدام شد. ۲ـ حداکثر زمان با توجه به عدم ترافيک ( موضوع بالا)۳- محکوم در چه ساعتی به دار آويخته شد، ، جسد تحويل چه کسی داده شد ؟ ۴-ـ محل دفن محکوم اعلام شود تا در صورت لزوم و برای نبش قبر دستور لازم داده شود. در ضمن می توانيد از مشورت های حجت الاسلام نوربخش بهره مند شويد .... نامه توسط مرتضی مقتدائی از شورای عالی قضائی امضا شده بود....
حاج رضا ـ رضائی 

من تا حدودی در جريان پرونده بودم اما مجددا سراغ پرونده رفتم تا آن را دقيق تر بخوانم ، موضوع پرونده کشف ۲ تن ترياک در تانکر يک تريلی۱۰ تن بود، که بعد از شکنجه شديد راننده و کمک راننده ارتباط های مربوطه لو رفته بود و عده ای بازداشت شده بودند .طبق مندرجات پرونده راننده و شاگرد راننده بلافاصله اعدام شده بودند. در اين رابطه عده ای محکوم به زندان های طويل المدت و صاحب اصلی مواد کشف شده حاج محمد. م به اعدام محکوم شده بود. حاج محمد صاحب سوپر مارکت بزرگی در خيابان عفيف آباد شيراز بود. در پرونده آمده بود که اين شخص در برابر مغازه اش به دار آويخته شد، و مواد کشف شده هم به وسيله هواپيما به تهران ارسال شد. محمد رضا جوانمردی مسؤل اين پرونده بود و در جريان اين ماجرا قرار داشت .
با او صحبت کردم و از او خواستم کمک کند و اطلاعاتی را که لازم دارم ، برايم گرد آوری کند و بياورد. با طرح اين موضوع حس کردم جوانمردی خيلی راحت نيست و می خواهد از زيرکاردر برود. به او گفتم و توضيح دادم که در اين پرونده ناروشنی هائی وجود دارد و بايد روشن شوند و همه ی اطلاعات گرد اوری شوند . محمد رضا که جوان بود اظهار داشت چيز زياد تری بيش از انچه در پرونده آمده نمی داند.
 با تاکيد من و گفتن اينکه : « شما مسؤل هستيد ابهام های پرونده را روشن کنيد و به اين سوآل ها جواب بدهيد» ، مضطرب و عصبی شد . حس کردم نکاتی را در باره پرونده می داند که نمی خواهد بگويد . به او گفتم : « اينکه از تهران هم خواستار روشن شدن ابهاماتی در مورد پرونده شدند به احتمال زياد نشانه ی اين هست که ماجرائی در پس اين پرونده است . پرسش های زيادی از او کردم و به او گفتم که اگر واقعيت های مربوط به پرونده را نگويد چه عواقبی دارد و مشگلات زيادی برايش ايجاد خواهد شد. از او خواستم برود فکر کند و روز بعد دانسته های خودش را بگويد . روز بعد ،بعد از يکی دو ساعت کلنجار و تهديد به حرف آمد .
«...خب شما جريان کشف ترياک رو می دونيد ، راستش حاج م.م اعدام نشد. روز اعدام شکری و برزنده و کريم جوزی حاجی محمد را از بازداشتگاه تحويل گرفتند که ببرند برای اعدام در ملا عام ، کريم با پيکان زرد منکرات بود ، شکری و برزنده با لندرور دادگاه ، و چهار نيروی مسلح درپيکان فيلی دادستانی، مورد را حفاظت می کرد ند. اين ها نقشه و دستور داشتند که حاجی محمد اعدام نشود، اما من نمی دانم از چه کسی و از کجا ، کريم رفت دروازه کازرون و از ميان افغانی ها ئی که برای کار توی ميدون جمع می شدن يه افغانی رو به قد و قواره ی حاجی صدا کرد و گفت برای کار ساختمونی به او احتياج داره ، اون بيچاره هم دنبال کريم راه افتاد. برزنده و شکری و حاجی با لندروور ، اول خيابون هنگ ، روبروی زايشگاه در جای خلوت و مناسبی منتظر کريم جوزی شدند، و از آن چهار مامور هم خواسته بودند از محلی دور تر مراقب آن ها باشند تا نتوانند جابجا کردن حاجی و افغانی رو ببينن، به محض رسيدن کريم،افغانی رو سوار لندروور کردن و حاجی رو سوار پيکان ، خيلی سريع دست و دهن افغانی رو می بندن و لباس های حاجی رو تن ش می کنن ، و افغانی رو دست بسته و با سر و رو ی بسته می برن دار می زنن ، خيلی سريع هم می ارن اش پائين و می برن چالش می کنن ، تو اين رابطه يه ميليون بين بچه ها تقسيم شد ، باور کن حاجی من اصلن نه نقشی داشتم و نه سهمی بردم ، جرات ام نکردم حرفی بزنم ».
من ماجرا را برای نوربخش تعريف کردم و گزارش کاملی همراه با گفته های کريم جوزی راهی تهران کردم و.........»
***
*حاج رضا ـ رضائی ، از کارکنان سابق قوه قضائيه با پست های داديار، نماينده حاکم شرع ، نماينده دادستان و..... در شيراز تا سال ۱۳۶۷ ، وعضو کميسيون عفو و بخشودگی تا سال ۱۳۸۴

۰۱ مرداد ۱۳۹۱

دعوت نامه

‏Photo: •دعوت نامه

برای نخستین بار در افغانستان،از  هفتۀ رسانه های اجتماعی تجلیل به عمل می آید

موسسۀ نی حمایت کنندۀ رسانه های آزاد افغانستان، این هفته را، یعنی از یک شنبه اول اسد الی پنج شنبه 5 اسد را هفتۀ رسانه های اجتماعی نامگذاری نموده است.
... 
هفتۀ رسانه های اجتماعی، روز دو شنبه توسط  مسوولین رسانه های بلخ در دفتر نی مزارشریف رسماً گشایش میابد. ده ها تن از شهروندان افغانستان که از رسانه های اجتماعی استفاده می کنند نیز در جریان گشایش رسمی این هفته حضور به هم می رسانند.

بنااً از تمام خبرنگاران و کارمندان رسانه یی مزارشریف صمیمانه تقاضا به عمل می آید تا در گشایش این هفته شرکت نموده و در پوشش آن سعی ورزند.

زمان: دو شنبه دوم اسد، 1391، ساعت 9:00 صبح
مکان: دفتر نی، چهار راهی کمال نبی زاده، کوچه بانک ملی خانه نمبر 5‏
برای نخستین بار در افغانستان،از هفتۀ رسانه های اجتماعی تجلیل به عمل می آید

موسسۀ نی حمایت کنندۀ رسانه های آزاد افغانستان، این هفته را، یعنی از یک شنبه اول اسد الی پنج شنبه 5 اسد را هفتۀ رسانه های اجتماعی نامگذاری نموده است.
.....
.
هفتۀ رسانه های اجتماعی، روز دو شنبه توسط مسوولین رسانه های بلخ در دفتر نی مزارشریف رسماً گشایش میابد. ده ها تن از شهروندان افغانستان که از رسانه های اجتماعی استفاده می کنند نیز در جریان گشایش رسمی این هفته حضور به هم می رسانند.

بنااً از تمام خبرنگاران و کارمندان رسانه یی مزارشریف صمیمانه تقاضا به عمل می آید تا در گشایش این هفته شرکت نموده و در پوشش آن سعی ورزند.

زمان: دو شنبه دوم اسد، 1391، ساعت 9:00 صبح
مکان: دفتر نی، چهار راهی کمال نبی زاده، کوچه بانک ملی خانه نمبر 5

حاجی محمد محقق باز هم فریبی در سر دارد!!!؟

حاجی محمد محقق رهبر حزب وحدت مردم افغانستان و عضو ارشد جبهه ملی که داعیه ی رهبری ملیت هزاره را بر دوش می کشد؛درین اواخر تیغ انتقادهایش بجان رژیم کرزی که خودش یکی از بنیانگذاران و بلندگویان کمپاین های انتخاباتی اش بود تیز شده است.
از جریان جبهه ملی و خواست های آنان همه...
خبرداریم و میدانیم که تا چه حد درین بازی های ناکام بوده و ملتش را بارها سر میز معامله گذاشته است.
این عالی جناب در ضیافت رییس جمهور کرزی که نخست وزیر پاکستان دعوت شده بوددر قطار ارگ نشینان دیده می شود.
شایعاتی دیگری نیز وجود دارد که اکنون از ذکر آنان میگذریم...
به نظر شما این عالی جناب بازهم کدام نقشه ی در سر دارد؟

۲۹ تیر ۱۳۹۱

گزارشی از وضعیت رسانه های چاپی بلخ

روزنامه نگاران در بلخ:
روزنامه نگاران و رسانه های چاپی در بلخ حمایت نمی شوند!
ولایت بلخ یکی در شماری از ولایاتی در کشور محسوب می شود که بیشترین برنامه های فرهنگی و رسانه یی از سال های متمادی تا این روزهای در آن جریان داشته و بستر خوبی برای رشد فرهنگ؛ ادبیات و رسانه ها بوده است.
هم اکنون در دفتر ثبت و راجستر ریاست اطلاعات و فرهنگ بلخ ده ها رسانه ی چاپی مجوز نشرات دارد اما دیده می شود که تعدادی  محدودی که شمار آنان کمتر از انگشتان دست می رسد فعال هستند.
تعدادی از روزنامه نگاران و فعالین فرهنگی در بلخ عدم پایداری رسانه های چاپی درین ولایت را نبود فرهنگ مطالعه؛کمبود کادرهای مسلکی روزنامه نگاری؛نبود منابع تمویل کننده ی مالی می خوانند و می گویند که این عوامل دست به دست هم داده و بازار رسانه های چاپی را ازین ولایت ربوده است.
قیوم بابک ژورنالیست فعال و سابق مدیر مسوول روزنامه روزنامه جهان نو می گوید: در بسیار مواقعی دیده است که حاکمان مانع نشر موضوعاتی که به نفع شان نبوده در روزنامه ها شده است. وی توقف نشر روزنامه جهان نو را توطئه سازی علیه  پرویز کامبخش یکتن از خبرنگاران این روزنامه عنوان نموده یاد آور شد که آزادی بیان آنطوری که تعریف می شود در بلخ عملی نمی گردد و موانعی زیادی روزنامه نگاران را تهدید می کند.
در همین حال اسدالله هوتک از روزنامه نگاران جوان بلخ نیز عدم منابع تمویل کننده ی مالی،عدم مخاطب و خواننده،نبود کادرهای مسلکی روزنامه نگاری را از چالش های عمده ی فرا راه رسانه های چاپی درین ولایت نموده می گوید:
بلخ با اینکه به یک ولایت فرهنگی و علمی مطرح است چالش های زیادی جامعه ی فرهنگی و علمی این ولایت را تهدید می کند.
عبدالقادر مصباح روزنامه نگاردیگر ولایت که هم اکنون مدیر مسوول هفته نامه یادگار است می گوید که مسلکی نبودن و عدم برنامه ریزی دقیق توسط کسانی دست به پایه گذاری رسانه های چاپی می زنند از عوامل عمده ی سقوط و سکوت زود هنگام این رسانه هاست.
در همین حال صالح محمد خلیق رییس اطلاعات و فرهنگ بلخ می گوید که در پنج سال اخیر توقف رسانه های چاپی در بلخ کم شده است.
وی می افزاید که در سال های آغاز حکومت جدید تعدادی علاقه مند شدند و رسانه های چاپی را فعال نمودند،اما چون رسانه ها به مخاطب و تمویل کننده نیاز دارد؛تعدادی از آنان به این مشکل برخوردند و باعث سکوت شان شدند.
آقای خلیق می گوید که هم اکنون بیش از سی رسانه ی چاپی درین ریاست ثبت است که شماری اندکی آنان که بیشتر شان ماهنامه است چاپ می شود.
رییس اطلاعات و فرهنگ بلخ نیز نبود کادرهای مسلکی را در عرصه ی رسانه ها از چالش عمده ی این رسانه های می داند و می افزاید که رسانه های چاپی بلخ با این مشکل دست و پنجه نرم می کنند.
این در حالیست که به گفته ی آگاهان رسانه یی در اکثر ولایات افغانستان حتی یک رسانه ی چاپی هم به شکل معیاری وجود ندارد.

پست ویژه

بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

  شاید خداحافظی با رسانه‌های چاپی برای بسیاری از روزنامه‌نگاران و خوانندگان روزنامه‌ها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی اس...