۰۱ آذر ۱۳۹۱

قاضی سیدمحمد سامع: فقر و بیکاری عامل عمده‌ی افزایش خشونت‌ها در شمال کشور است

گفتگو از مختار وفایی

نهادهای حقوق بشری، جامعه مدنی و فعالان زن در شمال، از افزایش خشونت‌ها و تجاوز بر اطفال و زنان در این ولایات شاکی اند. ولایت بلخ نیز در این اواخر شاهد بروز چندین واقعه‌ی خشونت و تجاوز جنسی بود که در آخرین واقعه صدیقه پنج ساله مورد تجاوز جنسی یک جوان 22 ساله در ولسوالی کلدار این ولایت قرار گرفت.
رییس کمیسیون مستقل حقوق بشر در شمال افغانستان، عامل افزایش خشونت‌ها و تجاوزات جنسی را گسترش روز افزون فقر در میان خانواده ها می داند.
س: در این اواخر شاهد چندین واقعه تجاوز جنسی بر اطفال و زنان، قتل و آزار و اذیت زنان در ولایات شمال کشور بودیم،آخرین واقعه هم صدیقه‌ی پنچ ساله بود که در ولسوالی کلدار بلخ مورد تجاوز جنسی قرار گرفت. افزایش این واقعات را در شمال در چه می‌دانید؟

سید محمد سامع: بلندترین آمار خشونت‌ها در خانواده‌ها و به خصوص علیه خانم‌ها، علل و عواملی زیادی دارد؛ فقر اقتصادی یکی از عواملی بسیار مهم در افزایش این آمار است و شاهد هستیم که همه روزه فقر در کشور بیداد می‌کند و حکومت نیز هیچ‌گونه برنامه‌ی برای کاهش آن ندارد، وقتی سرپرست یک خانواده که وی را فقر تهدید می‌کند، نتواند وظیفه‌اش را درست انجام دهد و توقعاتی را که خانم خانواده و اعضای فامیلش از وی دارد، بر آورده نمی‌تواند و این باعث جنجال‌ها در خانواد‌ه‌ها می‌شود.

از طرف دیگر پایین بودن سطح سواد و ناآگاهی از حقوق همدیگر از مسایلی است که همواره در کشورما بیداد کرده و اگر زن و شوهر از حقوق اسلامی و انسانی همدیگر آگاه باشند و این حقوق را مدنظر گرفته و پامال نکنند، من فکر می‌کنم، آمار خشونت‌های خانوادگی کاهش پیدا می‌کند. ولی در جامعه مردسالار افغانستان که همواره مردها حکومت کرده و حرف و درد دل‌های زنان همواره نادیده گرفته می‌شود، این هم یکی از عوامل بروز واقعات خشونت است.

در کنار این همه بعضی از خانم‌ها از وضعیت شوهران شان درک درست ندارند و نمی‌دانند که خواست شان با وضعیت شوهر شان تناسب ندارد، هم‌چنان زیاده روی‌ها و عنعنات ناپسندی که در جامعه ما به خصوص در مورد ازدواج و محافل عروسی وجود دارد، بیش‌تر باعث می‌گردد جوانان از ازدواج باز ماند و همچنان محافل عروسی که در آن لباس‌های عروسی رنگارنگ و عجیب و غریب پوشیده می شود، ذهن تعدادی از زنان اشتراک کننده را مغشوش نموده و توقعات آنان نیز از شوهران شان بالا می‌رود و این آغاز ماجراهای خانوادگی می‌تواند باشد.

همچنان نبود همدیگر پذیری در میان جامعه و خانواده‌های ما از دیگر مواردی است که بر آمار خشونت‌ها م‌ افزاید به گفته‌ی دیل کارنگی: انسان‌ها باید از لیموی ترش لیمونات بسازند.

س: یکی از مواردی که بارها شاهدش بودیم، خشونت علیه دختران و خانم‌ها در مورد ازدواج و فرار از منزل بوده است، طی ده سال گذشته کمیسیون مستقل حقوق بشر چه اندازه روی آگاهی‌دهی عامه از مسایل حقوق بشری کار کرده و این کارها چه اندازه توانسته است تغییر ایجاد کند؟

سید محمدسامع: طی ده سال که از عمر حکومت جدید، کمیسیون مستقل حقوق بشر، نهادهای مدنی و رسانه‌ها می‌گذرد، همه به طور دسته‌جمعی در این راستا کار کرده اند، مثلاً به طور اوسط 50 تا ورکشاپ‌ها در سطح شهرها و ولسوالی‌ها داریم که راجع به این مسایل آموزش داده می‌شود و سالانه بیش‌تر از صد جلسه دایر می کنیم‌که در آن راجع به حقوق زن، حقوق معلولین، حقوق شهروندی و دیگر مسایل حقوق بشری به مردم آگاهی داده می‌شود.

هم‌چنان در ولایات شمال ماهانه دونیم هزار جلد مجله حقوق بشر که موضوعات حقوق بشری در آن نشر می‌شود به مردم توزیع می کنیم، برنامه‌های رادیویی داریم، برنامه‌های تلویزیونی داریم، هم‌چنان از طریق رسانه‌ها هر ازگاهی مسایل حقوق بشری را انعکاس می‌دهیم.

اما در جامعه ما که طی سی سال جنگ و خشونت جریان داشته، ذهنیت‌سازی نبوده، درس نبوده،زمینه‌های کارهای فرهنگی و فکری نبوده، ما هم اکنون یک نسل کاملا تربیت شده در محیط خشونت را داریم. از طرف دیگر همه چیز قبل از وقت در کشور ما آمده،مثلاً امروز جامعه ما آماده پذیرش بازار آزاد نیست، به گفته مردمان عام: ما هم از رفتار زاغ ماندیم هم از رزاق. آمدن مبایل قبل از وقت، افزایش رسانه‌ها در کنار این‌که خوبی‌های هم دارند، شبکه‌های اجتماعی و پخش بعضی از سریال‌ها از شبکه های تلویزیونی و برقرار تماس‌ها به طور آسوده توسط مبایل‌ها، اذهان عامه و جوانان را به سمت و سوی دیگر کشانده و جوانان با تقلید از روش‌های ازدواج و تماس‌های دختر و پسر در فیلم‌ها، فکر می‌کنند زندگی واقعی آنان همین است که در فیلم‌ها دیده می‌شود، در حالی که باورهای اجتماعی، دینی و مردمی ما کاملاً با آنان متفاوت است و این‌ها زمینه‌ساز فرار از منزل می‌گردد و باعث می‌گردد که خانواده‌ها دست به خشونت بزنند.

س: با وجود این همه تلاش‌ها، مصارف گزاف و برنامه‌های که طی یک‌دهه‌ی گذشته در این مورد صورت گرفته، بازهم شاهد افزایش آمار خشونت هستیم، با مطالعه این وضعیت شما به چه نتیجه می‌رسید؟

سید محمد سامع: یکی از مواردی که ما طی این سال‌ها یافتیم، این است که هنوز هم آمار واقعی وجود ندارد، تعدادی از قریه‌ها قصبات نه در دسترس رسانه‌هاست و نه در دسترس فعالان حقوق بشر و جامعه مدنی است،ولی همین که فضای بیان کردن این مسایل ایجاد شده، معلوم می‌گردد که آمار خشونت‌ها بالا است. یعنی همین تلاش‌ها و کارهای یک‌دهه باعث شده که این جرئت را در میان شهروندان ایجاد کند،کسانی که مورد تجاوز قرار می گیرند،صدای شان را به نهادهای مدافع حقوق بشر و رسانه ها برسانند.در حالی که در سال‌های قبل ده‌ها مورد خشونت در شهرها و دهات صورت می‌گرفت،اما هم‌چنان پوشیده باقی می‌ماند.

س: سال 2014 که فعلاً در اذهان عامه تشویش ایجاد کرده، چقدر می‌تواند در افزایش این خشونت‌ها نقش داشته باشد و در صورتی بروز احتمالاتی که پس از 2014 پیش‌بینی می‌شود، خشونت‌ها و وضعیت را چگونه می‌بینید؟

سیدمحمد سامع: متاسفانه از سال 2014 یک هیولا ساخته اند. من باور دارم که هیچ تغییری نخواهد آمد، در سال 2014 شاهد برگزاری انتخابات خواهیم بود و بیشتر در این مورد تبلیغات منفی صورت می‌گیرد و اذهان عامه را به تشویش واداشته است.

ضمن قرار دادها و وعده‌های کشورهای کمک کننده در کنفرانس شیکاگو وعده داده شد که تا سال 2024 سالانه 4 میلیارد دالر به وزارت دفاع کشور داده می‌شود تا اردوی ملی کشور تقویت گردد. هم‌چنان در کنفرانس توکیو جامعه جهانی شانزده میلیارد دالر دیگر را نیز وعده کرد که برای بازسازی کشور می پردازد و جامعه جهانی بارها تکرار کرده است که به هیچ قیمتی افغانستان را تنها نمی‌گذارد. مردم افغانستان چون بارها شکست و جنگ و خونریزی را دیده است،هم اکنون نیز تبلیغات اذهان شان را به تشویش انداخته و انتظار دارند که تغییر نظام و درگیری‌های یک‌دهه قبل را شاهد خواهند بود، درحالی که هیچ کدام از این تبلیغات اتفاق نخواهد افتاد و پس از 2014 ما حکومت خواهیم داشت، اردو پولیس مجهز خواهیم داشت و وضعیت نیز رو به بهبود خواهد بود.

۳۰ آبان ۱۳۹۱

پرتو نادری: ادامۀ هویت‌های قومی به نفع افغانستان نیست

گفت  و گو از: مختار وفایی

افغانستان کشوری است با اقوام و زبان‌های مختلف، چیزی که سال‌هاست نبود آن در میان اقوام مختلف کشور احساس می شود، هویت ملی و مشارکت ملی است؛ هرچند رهبران سیاسی افغانستان شعارها و حرف‌های شان با واژه‌های همچون وحدت‌ملی و مشارکت‌ملی گره خورده است، اما تعدادی از مردم این همه را عوام فریبی دانسته و بدین باوراند که کار قابل توجهی تاهنور برای دست یابی به هویت ملی وحدت ملی در میان شهروندان کشور صورت نگرفته.

س: تعریف شما از «ملی» چیست و جامعه افغانستان تاهنوز چقدر توانسته است پیرامون مسایل ملی گردهم آیند؟

پرتو نادری، از شاعران و نویسندگانِ مطرح افغانستان است
پرتو نادری: اساساً ملت خود یک مفهوم پیچیدۀ سیاسی– اجتماعی و تاریخی است. این مفهوم پس از دوره‌های دراز در تاریخ در دوران بورژوازی یا سرمایه‌داری است که به گونۀ یک مفهوم عمدۀ که ماهیت این دوره را می‌سازد پدید آمده است.

این که چگونه مفهوم ملت در سیر تکوین جامعه شکل گرفته است، دید گاه‌های رنگارنگی وجود دارد، شماری از پژوهشگران عناصر قومی، زبانی و فرهنگی را از عناصر عمدۀ سازندۀ ملت می‌دانند. البته چنین عناصری زمانی می‌توانند تاثیرگذار باشند که همه گروه‌های قومی جامعه، بتوانند در یک سازمان واحد سیاسی در کنار هم زندگی کنند. اما امروزه عناصر سازندۀ ملت را تنها و تنها به این عناصر وابسته نمی‌دانند، برای آن که در اکثر کشورهای جهان ما با کثرت هویت‌های قومی، زبانی و نژادی روبه رو هستیم و کدر کشوری در جهان وجود دارد که از یک زبان، قوم و مذهب واحد ساخته شده باشد. اگر شریک بودن در زبان، قوم و فرهنگ اصل عمده باشد در این صورت اکثریت کشورهای که با تنوع چنین عناصری گرفتار اند به ملت شدن نمی رسند. برای آن که هویت قومی، هویت ملی نیست، هویت ملی بالاتر از هویت قومی است.

بناً موجودیت یک دولت ملی مهم‌ترین اصل در رسیدن به ملت است. یعنی چندین قومیت باید بتوانند که در درون یک سازمان واحد سیاسی یعنی دولت زندگی کنند. همان گونه که مفهوم دولت نسبت به مفهوم ملت از سابقۀ بیشتری برخورداست؛ به همان گونه این دولت ملی است که می‌تواند زمینه‌های ملت شدن را در یک جامعه پدید آورد.

غیر از این قومیت‌ها زمانی می‌توانند به هویت ملی برسند که گذشته از تاریخ مشترک باید درک مشترک از تاریخ داشته باشند. مهمتر از همه بایدارادۀ مشترک برای زیستن در یک قلمرو واحد را داشته باشند.

با این پیشگفتار ملی به آن مفهوم یا آن پدیده‌یی گفته می‌توانیم که باید بخشی از هویت ملی باشد. برای آن که هر هویت قومی باید به بخشی از هویت ملی بدل شود. هیچ هویت قومی به تنهایی نمی‌تواند بیانگر هویت ملی باشد. هویت ملی گسترده‌تر و فرا گیرتر از هویت‌های قومی است. هویت ملی یا مفهوم ملی به همه اقوام ساکن یک سرزمین که یک دولت ملی بر آن حکم می‌راند تعلق دارد. در افغانستان زمینه‌های وجود دارد که می‌تواند مایۀ و زمینه‌یی آن شود که ما به ملت شدن برسیم و به همین گونه زمینه‌های منفی وجود دارد که می‌تواند ما را همچنان در همان هویت‌های قومی نگهدارد. ادامۀ هویت‌های قومی به نفع افغانستان نیست. ما باید به هویت ملی خود دست یابیم. هر چند ظاهراً تلاش‌های در جهت ملت شدن در افغانستان دیده می‌شود؛ اما هنوز این تلاش‌ها کافی نیست، مهمترین مساله مشارکت اقوام و گروه های اتنیکی کشور در نظام سیاسی کشور است. تا زمانی که این اقوام و گروه‌ها مشارکت شایستۀ خود را در دستگاه سیاسی کشور نداشته باشند، من تصور نمی‌کنم بتوانیم به ملت شدن برسیم.

س: «روحیه ملی» را در میان جامعه ما طی دهه‌های گذشته و یکدهه اخیر چگونه می بینید؟

پرتو نادری: وقتی مفهوم ملت در میان ما یک مفهوم گم شده باشد، در آن وصورت نمی‌توان از روحیۀ ملی سخنی به میان آورد. البته این هدف بیشتر بر می‌گردد به سازمان‌ها و ساختارهای رهبری جامعه. برای آن که مردمان افغانستان در دادوستد و پیوندهای اجتماعی به گونه‌یی با نوع تفاهم زندگی می‌کنند. بزرگترین مشکلی که در میان مردم پیوسته این تفاهم را برهم می‌زند نوع بر خوردهای قومی و مسالۀ کوچیان است. همه ساله این مساله رویدادهای خونینی را به بار می‌آورد که این رویدادها می‌تواند نوع مقابلۀ قومی را پیوسته داغ نگهدارد. حل این مساله هم بر می گردد به دولت. یک دولت ملی باید با استفاده از راهکارهای ملی این مساله را حل کند.

س: با مطالعه‌ی که از تاریخ کشور دارید، ملت شدن در جامعه افغانستان آیا شکل گرفته و آیا رهبران سیاسی که جهت دهنده توده ها می باشند، در این راستا تلاش ورزیده اند؟

پرتو نادری: فکر می‌کنم که به گونه‌یی به این پرسش پاسخ داده‌ام؛ اما جهت توضیح بیشتر بگویم که بیشتر سازمان‌های سیاسی ما و شخصیت‌های سیاسی ما پیشتر از آن که همه افغانستانی بیندیشند، قومی و گروهی می‌اندیشند وعمل می‌کنند. امروزه سازمان‌های در جهت بیداری اقوام گوناگون افغانستان ایجاد شده است؛ اما این سازمان‌های باید به این نکته توجه کنند که بیداری هر قوم به تنهایی راه به جایی نمی برد؛ بیداری یک قوم در جهت مقابله با قوم دیگر خود دامن زدن به رویدادهای غیرملی است. این بیداری باید در جهت با هم زیستن سیر کند. هر قوم حق دارد که با بیداری در مشارکت سیاسی سهم داشته باشد، اما نباید این مساله را به گونۀ مقابله با قوم دیگر به میان کشید. می‌خواهم بگویم که هیچ قومی به تنهایی نمی‌تواند سرنوشت این سرزمین را دردست گیرد، این سرزمین به همگان تعلق دارد و همه گان باید در رهبری آن سهم داشته باشند!

س: «سرود ملی» کشور که به زبان پشتو است، بیشتر دری زبانان و به خصوص جوانان به آن اعتراض دارند و آن را «ملی» نمی‌خوانند، مشکل و راه حل در این مورد چیست؟

پرتو نادری: این یک بحث داغ در جرگۀ بزرگ قانون اساسی بود، حال سرود ملی به زبان پشتو شده است واگر قرار است تا در آن تغییری پدید آید باید قانون اساسی افغانستان را در این پیوند تغیر داد. دو گونه مبارزه وجود دارد. یکی مبارزه در چوکات قانون اساسی که سازمانی، یا شخصیت‌های قانون اساسی را می پذیرند و بعد به مبارزۀ قانونی و سیاسی خود می پردازند، دو دیگر مبارزه یی که نه قانون اساسی را می‌پذیرد و نه دیگر ساختارهای قانونی و حقوقی کشور را. چنین مبارزه‌یی به مبارزۀ خشونت آمیز و مبارزۀ خشم آگین بدل می‌شود. مثلاً هم اکنون طالبان و حزب اسلامی گلب الدین حکمتیار و گروه حقانی در چنین راهی روان هستند.

این که سرود ملی ما چگونه باید می‌بود، شاید می‌توانسم تنها پارچه سرودی می‌ساختیم بدون تصنیف. البته این که چگونه بتوان تمام زبان ها را در سرود ملی جای داد خود نیز خالی از اشکال نیست و حتا ناممکن به نظر می‌آید.

س: تضادهای زبانی، بخصوص، ستیزی که هم اکنون بین جوانان اهل شعر و ادبیات زبان دری و پشتو جریان دارد که گاهی شاهد نمونه‌های آن در شبکه های اجتماعی می باشیم، چقدر می‌تواند عاقلانه و به نفع وضعیت کنونی جامعه ما باشد؟

پرتو نادری: بهتر است هر کس به زبان خود بنویسد و کار کند. زبان‌ها با داشته‌های علمی، فلسفی، ادبی و تاریخی خود است که می‌تواند مطرح باشند. داشته‌های کلاسیک یک زبان؛ داشته‌های مدرن یک زبان، توانایی‌های داد و گرفت یک زبان و حوزۀ گویشی یک زبان است که اهمیت آن زبان را تعین می‌کند نه بحث‌های گاهی سفسطه آمیز در فیس بوک یا سایت های به میان می‌آید.

ناتوان سازی زبان فارسی دری در افغانستان به نفع هیچ زبان دیگر نیست؛ بلکه زبان های دیگر از این نقطه نظر زیان می‌بینند. باید زمینه رشد و توسعۀ همه زبان‌ها در چارچوب یک برنامۀ فرهنگی ملی فراهم گردد. هیچ کس و هیچ دولتی حق ندارد تاجلو توسعۀ زبانی را بگیرد، به همین گونه هیچ زبان نباید خود را بر دیگران تحمیل کند، این نیاز زمان است که مردمان را به سوی زبانی یا زبان هایی می کشاند. با این حال دولت و تمام نهادهای مسوول مکلفیت دارند تا در جهت رشد تمام زبان های کشور کار کنند. زبان های افغانستان سرمایه ملی ماست.

بزرگترین مشکل ما این است که در سال های اخیرمسالۀ زبان به یک مسالۀ سیاسی بدل شده است .یا آن را سیاسی ساخته اند. شماری هم بر بنیاد جذبات سخن می گویند که در هر دو صورت ما به نتیجه‌یی نمی رسیم. بهتر است به جای مقابله، ادبیات معاصر فارسی دری و پشتو به یک دیگر ترجمه شوند تا داد و گرفت بیشتری پدیدآید و این داد و گرفت سبب نیرومندی می‌شود و باعث ایجاد تفاهم در میان گویندگان این زبان‌های می‌شود. زبان و فرهنگی که چیزی به فرهنگ‌های دیگر ندهد و چیزی نگیرد می میرد. حیات ادامه همیشگی داد و گرفت است در تمام پدیده هازنده و فرهنگی.
س: «وحدت ملی» شعاری است که تقریباً همه ی رهبران سیاسی افغانستان آن را سر زبان دارند،آیا تاهنوز جامعه ما به مرحله ی رسیده است که «وحدت ملی»را به شکل واقعی آن تمثیل نموده باشد؟ و اگر به آن مرحله نرسیده است دلیل آن چه بوده می‌تواند؟
پرتو نادری: باید ما مراحلی را پشت سر گذاریم تا به ملت شدن برسیم. بزرگترین مشکل افغانستان مشکل ذهنیت قومی و قبیله‌ای است. چنین ذهنیتی یکی از عوامل باز دارنده در جهت ملت شدن است. هنوز افغانستان مجموعۀ ریاضیکی هویت‌های قومی است. حتا در چند سال گذشته دیدم که ما بر نامه‌های دموکراسی‌سازی را هم خواستیم تا با افزارهای قومی و قبیله‌ای اجرا کنیم که این ره بردن به ترکستان است.
نشر شده در روزنامه عصرنو

۲۳ آبان ۱۳۹۱

محمد عبده: غیرحاضری وکلا، مجلس نمایندگان را زمین‌گیر کرده است

گفت و گو از مختار وفایی

غیر حاضری اعضای مجلس نمایندگان، یکی از چالش‌های فرا راه تصویب شدن قوانین در جلسات این شورا طی این دو دوره می‌باشد. به گفته‌ی کارشناسان مسایل سیاسی، تعدادی از اعضای این مجلس هیچ گونه پایبندی به وعده‌های خود به مردم و اصول وظایف‌شان ندارند و مصروف کارهای تجاری و سفرهای خارجی می‌باشند.

بر اساس گزارش‌ها، بیش از صدتن از اعضای مجلس نمایندگان هم اکنون در مکه به سر می‌برند و طی این مدت هیچ قانونی به نسبت ناقص بودن نصاب مجلس از جلسات پاس نشده و جلسات این مدت شورای ملی بی نتیجه پایان یافته است.
محمد عبده عضو پارلمان است و به شدت از سایر اعضای این نهاد قانون‌گذار، به دلیل غیرحاضری‌های دوامدار انتقاد می‌کند.
س: آقای عبده! با مطالعه‌ی که از حضورتان در دومین دور پارلمان به نمایندگی از مردم بلخ دارید، غیرحاضری اعضای پارلمان یکی از مشکلات عمده‌ی این مجلس طی این دو دوره خوانده می‌شود، ارزیابی شما از غیرحاضری‌ها در دور قبلی و دور کنونی پارلمان چیست؟

محمد عبده: پارلمان منحیث خانه ملت که در قانون اساسی به عنوان مظهری اراده قاطبه ملت نامیده شده است سه وظیفه مهم دارد.

الف) قانون گذاری به شمول تصویب سالانه بودجه ملی افغانستان؛

ب) نظارت از اعمال حکومت و قوه قضائیه و در مجموع ادارات دولتی

ج) نماینده‌گی از مردم؛

با توجه به سه وظیفه مهم نمایندگان که در بالا تذکر رفت ایجاب می‌کند که نمایندگان در طی یک سال به مدت نه ماه به صورت دوام دار در جلسات کمیسیون‌های شورا و جلسات عمومی شورا حضور داشته باشند که حضور نمایندگان و توجه به انجام وظایف قانونی‌شان در روند دولت سازی و پیشرفت افغانستان و ارایه دولت رفاه به مردم مستحق افغانستان تاثیرات مثبت را به دنبال دارد.

س:رییس و هیئت اداری مجلس نمایندگان تاهنوز برای جلو گیری از غیرحاضری اعضای مجلس چه اقداماتی روی دست گرفته، آیا اگر رییس و هیئت اداری مجلس تصمیمی در مورد غیرحاضری اعضای مجلس بگیرد، عملی خواهد شد؟

محمد عبده: هیئت اداری شورا که در راس آن رئیس شورا قرار دارد مکلف است تا به خاطر تاکید بر نظم و مدیریت از اداره بهتر شورا اصول وظایف داخلی که منحیث تنظیم کننده امورات داخلی شوراست را تطبیق نمایند که مشکلات بی‌توجهی نمایندگان به وظایف‌شان با تطبیق تدابیر انظباطی که در اصول وظایف داخلی پیش‌بینی شده کم خواهد شد اما متاسفانه که رئیس و هئیت اداری شورا در این راستا تاکنون کوتاهی نموده به انتظارات مردم و تطبیق قانون با بی‌توجهی کامل برخورد نموده که این حرکت هئیت اداری شورا به اعتبار شورا لطمه زده و به عدم حضور نمایندگان در شورا که غیرحاضری سالانه جمعی از اعضایی پارلمان را به دنبال داشته منجر گردیده است.

س:بیشترین افرادی که در جلسات حاضر نیستند، به نظر شما کدام طیف افراد هستند و بیشتر چه باعث غیرحاضری‌شان می‌شود؟ گرفتاری‌های مردمی، کارهای شخصی و سفرهای خارجی؟

محمد عبده: آنهای هستند که مردم در جریان انتخابات به حقوق‌شان کمتر توجه نموده به آنها به خاطر بعضی از مسایل مادی و.....رای دادند که امروز اعضای غیرحاضر با داشتن پاسپورت سیاسی و مصونیت سیاسی و داشتن افراد مسلح و گرفتن معاش و......به حقوق و جایگاه بلند مردم ایمان نداشته و ندارند.

س: غیرحاضری اعضای مجلس تاهنوز چه تاثیری در تصمیم گیری‌ها و برنامه‌های این شورا داشته است؟

محمد عبده: غیرحاضری اعضا، ولسی جرگه را زمین‌گیر ساخته و شورا درانجام وظایف‌شان توفیقات لازم را نداشته که امید است مردم بعد از جهاد و مقاومت شان ارزش دستاورد سی سال مبارزات خستگی‌ناپذیر شان را ارج گذاشته و به حق رای خود کم توجهی نکنند. دیروز از اسلام، وطن و ناموس شان با سلاح دفاع کردند و امروز در شرایط سیاسی سلاح شان، رای شان است. مردم کوشش نمایند رای شان را به کسی و یا کسانی بسپارند که هم خود و هم قانون و هم مردم و هم جایگاه شورا را درک نمایند و از منافع شخصی دست کشیده بیشتر به منافع مردم توجه کنند و عنصر زمان که حق مسلم مردم است را در جریان وکالت برای رفع محرومیت‌های مردم استفاده نمایند نه به زر اندوزی و قانون شکنی و .... مصروف گردند.

س: به نظرتان وقتی ملت "خانه ملت" را که یگانه امید آنان در موارد مختلف زندگی شان است،از طریق رسانه‌های تصویری "خالی" می‌بینند، چه حسی به آنان دست می‌دهد؟ و این غیرحاضری‌ها و بی‌مسوولیتی‌های تعدادی از اعضای مجلس چه تاثیری بر روان مردم خواهد گذاشت؟

محمد عبده: سوال متذکره متوجه مردم است. امید است که به این پرسش شما مردم رای دهنده پاسخ بدهند که آیا مردم برای خود وکیل قانون‌گذار و نظارت کننده و نماینده‌ی متعهد و مسولیت‌پذیر انتخاب کنند و یا افرادی واجب الاحترام غیرمسول که یک ذره هم به فکر زدودن مظاهر بی‌عدالتی در حوزه انتخابی شان نباشند.

س: طرح و راهکارهای جلوگیری از غیرحاضری اعضای مجلس که تاهنوز از سوی هیئت اداری روی دست گرفته شده و همچنان راهکار و طرح شما در این مورد چه است، تا از غیرحاضری اعضای مجلس جلوگیری صورت گیرد؟

محمد عبده: تطبیق بی‌قید و شرط قانون و اصول وظایف داخلی شورا و تصویب شرایط جدی و سخت‌گیرانه بیشتر برای حاضرشدن اعضای غیرحاضر شورا و همچنان احساس مسولیت ایمانی و وجدانی اعضای غیرحاضر شورا جهت حضورشان به جلسات شورا و احترام گذاشتن به رای مردم و نشر و پخش اسامی افراد غیرحاضر از طریق رسانه‌های صوتی، تصویری و نوشتاری ملی و محلی و همچنان ارسال مکتوب از ادرس شورا به شوراهای ولایتی هر ولایت.

۳۱ شهریور ۱۳۹۱

در ادامه ی تحقیر،توهین و لت و کوب خبرنگاران...


امروز جمعه30 سنبله؛گزارشگر و تصویر بردار تلویزیون محلی مهر در مزارشریف،هنگامی که می خواستند از کنترول و فعالیت نیروهای امنیتی پولیس از جریان پاک کاری شیشه های فلم دار موترها در شهر گزارش تهیه کنند؛مو
رد توهین و دشنام منسوبین حوزه سوم امنیتی پولیس شهر مزارشریف قرار می گیرند.
نیروهای پولیس؛کمره؛مایک و وسایل گزارشگر و تصویر بردار تلویزیون مهر را می گیرند و دستور باز داشت و زندانی نمودن آنان را می دهد که دوباره از این تصمیم بر می گردند؛ اما در این میان دشنام های رکیک و زشتی را نثار این دو کارمند رسانه یی می کنند.
به گفته ی سید زمان حسینی مدیر مسوول این شبکه تلویزیونی،نیروهای پولیس موتر این تلویزیون را نیز عمداً باشی با "رنجر" موتر پولیس تصادم داده و قسمتی ازموتر آنان را تخریب نموده است....


۲۰ شهریور ۱۳۹۱

واکنش تند رییس شورای ولایتی بلخ علیه گزارش ها و نوشته های مختار وفایی!

مکتوبی از طرف دکتر افضل حدید رییس شورای ولایتی بلخ،عنوانی ریاست اطلاعات و فرهنگ این ولایت فرستاده شده و در آن از من( مختار وفایی)به عنوان کسی که همواره در صدد بدنام سازی و توطئه پراگنی علیه مقامات محلی بلخ می باشم نام برده شده و از آن ریاست
 خواسته تا از طریق ادارات مربوطه از من بازپرس صورت گیرد.
در جای از این مکتوب آمده است که من(مختار وفایی) در مورد سفر اعضای شورای ولایتی بلخ در قونیه بخاطر حضور در سالگرد مولانا دست به نشر اطلاعات مملو از از افترا و دروغ زده ام و برچسپ های غیر اخلاقی بر اعضای این شورا وارد نموده ام.
رییس شورای ولایتی بلخ همچنان با انتقاد از نشرات وب سایت هویدا و موضوع منتشره ی من در صفحه فیسبوک من نوشته است:بدین منظور شورای ولایتی بلخ با انتقاد شدید از آنچه که در وب سایت هویدا و صفحه فیسبوک از سوی مختار وفایی بر علیه شورای ولایتی بلخ منتشر شده و وکلای نیک نام این شورا را با صفت های (کم سواد) و (جنگ سالار) خطاب گردیده،خواستار آن است تا نام برده(مختار وفایی) بطور جدی مورد بازپرس قرار گیرد.
همچنان امروز غلام عباس اخلاقی معاون این شورا که در یک گفتگوی رو در رو مرا به (مذدور) بودن و گرفتن پول در بدل نشر موضوعات انتقادی از طرف گروه ها و کشورهای بیگانه و ناشناس متهم نموده و همچنان تهمت وابسته بودنم را به رقبای سیاسی بست...
موضوع از سوی ریاست اطلاعات و فرهنگ بلخ به (کمیسیون تخطی رسانه های وزارت اطلاعات و فرهنگ راجع شده و همچنان موضوع از طرف اتحادیه ی خبرنگاران بلخ در حال بر رسی است..

چه بر سر بلخ و بلخیان خواهد آمد؟؟؟


شکیبا شکیب منشی شورای ولایتی بلخ،در واکنش به نشر گزارش وب سایت هویدا در مورد سفر اعضای شورای ولایتی بلخ بشمول خودش در جشن بزرگداشت از سالگرد مولانا جلال الدین محمد بلخی در قونیه و اعتراض فرهنگیان بلخ که در آن گزارش انعکاس یافته بود گفت:

از فوت مولانا صد سال تیر میشه،همی فرهنگیا که اعتراض میکنه تاحالی چه خدمت کردند درحق مولانا!
اگر فرهنگیا انتقاد داره که وکیل صاحبا د مورد مولانا چیزی نمیفامن؛ای یک انتقاد بی جای است؛چرا که اونا هم کتاب خواندن د مورد مولانا معلومات پیدا کردند و ما هم د ای روزا کتاب می خانیم د موردش که مولانا چقدر کتاب چاپ کده و چه کار های کده د زندگیش!!!
بانو شکیبا ادامه داد:
فرهنگیا که خودشان نمیتانن با کشورای بیرونی ارتباط بر قرار کنن و دعوت شان کنن گناه ماست؟
ما میریم و روابط دیپلماتیک خود را قوی می سازیم و شاید برای فرهنگیا زمینه سازی کنیم که اینا هم یگان وقت دعوت شوند.....
.............................
قرار اطلاعات موثق که به وب سایت هویدا رسیده است؛قرار است دو تن از اعضای شورای ولایتی بلخ؛در روز جشن به نمایندگی از سر زمین مولانا صحبت نمایند،اما منشی شورای ولایتی این ادعا را رد نموده می گوید: ما برای احتیاط د مورد مولانا کتاب خوانده راهیستیم که اگر لازم شد یگان مالومات د مورد زندگی مولانا داشته باشیم..

جفای شورای ولایتی بلخ در حق مولانای بزرگ



شورای ولایتی بلخ؛آبروی فرزندان مولانا را به باد می دهد!!
اعضای شورای ولایتی بلخ،"مولوی بلخی" را با "مولوی" کوچه ی شان اشتباه گرفته اند.
قرار است سالگرد مولانا جلال الدین محمد بلخی شاعر و اندیشمند بزرگ بلخی؛ روز دوم میزان از سوی دولت ترکیه در شهر قونیه تجلیل گردد.
به اساس دریافت ها و معلومات موثق وب سایت هویدا،چندتن از اعضای شورای ولایتی بلخ که شامل جنگ سالاران و قوماندانان دوره ی (جهاد و مقاومت) می گردند؛بنابر دعوت دولت میزبان در این جشن بزرگ علمی؛فرهنگی به نمایندگی از مردم و سرزمین مولانا حضور می یابند.
صالح محمد خلیق رییس اطلاعات و فرهنگ بلخ، در این مورد اظهار بی خبری نموده می گوید:در اینگونه مسایل فرهنگی و ادبی باید  ریاست اطلاعات و فرهنگ  در جریان گذاشته شود،اما هیچ کسی در  این مورد به ما مراجعه نکرده است.
غلام عباس اخلاقی،معاون شورای ولایتی بلخ و یکتن از قوماندانان جنگی حزب وحدت در شمال؛استاد عبدالوکیل؛رییس خالق از قوماندانان حزب جمعیت ؛ربابه نائبی  و بلقیس هادی از دیگر اعضای این شورای شامل لیست کسانی هستند که گفته می شود این روزها مصروف حفظ کردن مختصر زندگی نامه ی مولانا می باشند تا اگر لازم شد،در آن محفل به نمایندگی از سرزمین و فرزندان مولانا صحبت نمایند.
یکی از فعالان فرهنگی و ادبی بلخ که نخواست از وی نامبرده شود گفت:
(در این شهر کسانی هستند که عمرشان را در تحقیق در مورد مولانا و مثنوی خوانی سپری کرده اند و واژه واژه ی زندگی مولانا را سال ها تحقیق و بر رسی نموده و کتاب ها  در این مورد نوشته اند.
این فعال ادبی با انتقاد از حضور اعضای شورای ولایتی بلخ که اکثریت آنان قوماندانان جنگی می باشند در محفل بزرگ گرامی داشت از سالگرد مولانا در قونیه گفت:
یک مشت قوماندانان و آدم های که در عمرشان یک بیت شعر مولانا را نخوانده و نشنیده اند؛قرار است در جشن  بزرگداشت از مولانا در شهر قونیه با حضور صدها تن از متفکرین و اندیشمندان و پروفیسورها و مولاناشناسان؛به نمایندگی از فرزندان و سرزمین مولوی بزرگ سخن بزنند؛که بدون شک با این کار شان آبروی بلخ؛ و فرزندان مولوی به باد خواهد رفت!!!)
به گفته ی این فعال ادبی؛رییس شورای ولایتی بلخ می تواند،بجای اعضای این شورا کسانی دیگری که بتوانند از آدرس مولوی و سرزمینش صحبت نمایند و سمبول واقعی فرزندان مولانا باشند را بفرستند.
تعدادی از فرهنگیان و فعالان ادبی دیگر نیز با انتقاد از حضور اعضای شورای ولایتی بلخ در چنین محفل علمی و فرهنگی می گویند:
اعضای شورای ولایتی بلخ،"مولوی بلخی" را با "مولوی" کوچه ی شان اشتباه گرفته اند.
با این حال وب سایت هویدا تلاش نمود تا نظر رییس شورای ولایتی بلخ را در این مورد داشته باشد؛اما با تماس های پی هم موفق نشد.
مختار وفایی/ وب سایت هویدا/ مزارشریف

کاروان سه هزار جلد کتاب آرمان شهر در مزار شریف


نود و یکمین برنامه ی (گفتمان پلی میان نخبه گان و شهروندان)و کاروان سه هزار جلد کتاب بنیاد آرمان در شهر در شهر مزار شریف با حضور گسترده ی از فرهنگیان؛ادیبان، استادان و دانشجویان دانشگاه های این شهر عصر روز چهارشنبه در دانشگاه ابن سینا برگزار گردید.
جواد دروازیان به نمایندگی از بنیاد آرمان شهر گفت:
بنیاد آرمان شهر که از شش سال بدینسو فعالیتش را آغاز نموده؛هم اکنون دفتر مرکزی آن در کابل و چندین نمایندگی در ولایات کشور دارد که فعالیت های حقوق بشری؛مدنی ؛فرهنگی و نشراتی از فعالیت های عمده ی آن می باشد.
به گفته ی دروازیان تاکنون بنیاد آرمان شهر صد عنوان کتاب را در حوزه های حقوق بشری؛ادبی؛سیاسی و مدنی منتشر نموده است.
در این محفل صالح محمد خلیق نویسنده و رییس اطلاعات و فرهنگ بلخ؛استاد عفیف باختری از شاعران معاصر؛تقی واحدی داستان نویس و فرخنده رجبی نویسنده و دانشجوی دانشگاه بلخ روی موضوعات،کتاب؛کتابت و کتاب خوانی که عنوان بحث های این گفتمان تعیین شده بود بحث کردند.
صالح محمد خلیق در مورد فرهنگ کتاب خوانی و کتاب نگاری در بلخ گفت: از زمانه های دور، بلخ شاهد فرهنگ غنی کتاب خوانی و کتاب نگاری بوده است؛اگر به تاریخ مراجعه نماییم؛بلخ اولین سرزمینی است که در کشورهای منطقه شاهد نخستین جرقه های کتاب نگاری و کتاب خوانی بوده است.
به گفته ی آقای خلیق هم اکنون در بلخ 50 کتابخانه ی فعال وجود دارد و در این کتابخانه ها عناوین مختلف کتاب ها در دسترس مراجعین قرار دارد.
تقی واحدی یک تن از داستان نویسان با بیان اینکه فرهنگ مطالعه و کتاب خوانی در کشور ضعیف و ترویج نگردیده است گفت: سایه حکومت های استبدادی در افغانستان سایه ی بالندگی و رشد استعدادها و جویندگان علم و فرهنگ را از آنان گرفته و این سرکوب ها باعث گردیده تا امروز یک نسل دور از کتاب و کتاب نگاری داشته باشیم.
همچنان فرخنده رجبی نویسنده و از دانشجویان دانشگاه بلخ،عدم توجه دانشگاه ها را به فرهنگ کتاب خوانی ، کتاب نگاری و روشنگری از دلایل عمده ی فقر فرهنگی و نبود فرهنگ مطالعه در میان جامعه دانسته گفت: هم اکنون در سراسر افغانستان 71 کتابخانه ی عمومی وجود دارد که 3 کتابخانه ی عمده ی آن در بلخ موجود می باشد که به دلایل مختلف این کتابخانه ها به خانه ی های سرد و بی مخاطب مبدل گردیده است.
همچنان کارشناسان در این گفتمان فرهنگی نا آشنایی استادان دانشگاه ها و مراکز تعلیمی و فرهنگی را با علوم جدید و معاصر از دلایل عمده ی رشد فرهنگ کتاب خوانی دانسته یاد‌ آور شدند که در دانشگاه ها و مراکز علمی در برابر کتاب های جدید حساسیت نشان داده شده و آن ها را نمی پذیرند.
به گفته ی تعدادی از اشتراک کنندگان این گفتمان، هم اکنون حتی دانشجویان و افراد باسواد؛ با مطالعه و کتابخوانی عادت ندارند.
بیشتر اشتراک کنندگان این گفتمان که دانشجویان و استادان دانشگاه ها می باشند خوشبین هستند که اجرای برنامه های این چنینی روی گسترش و رشد فرهنگ کتاب خوانی و کتاب نگاری تاثیر مثبت دارد.
مختار وفایی/ روزنامه عصرنو/ مزارشریف  

۱۸ شهریور ۱۳۹۱

کاکه ها و زندگی عیارانه در قرن بیست و یک


کلاه قره قل، لنگی پهلوی، رخت مرتب و خوشرنگ، لفظ قلم سخن گفتن و مشارکت داوطلبانه در فعالیت های مدنی و خیریه یادآور رفتار عیارانی در افغانستان است که اصطلاحا "کاکه" خوانده می شوند.
کسی نیست که در مزارشریف ماما ابراهیم را نشناسد. بسیاری از مردم به او اعتماد دارند.
کسی نیست که در مزارشریف ماما ابراهیم را نشناسد. بسیاری از مردم به او اعتماد دارند.

کاکه ها یک طبقه اجتماعی هستند که در هر منطقه افغانستان حضور دارند؛ کاکه های مزار، هرات، کابل، قندهار و... . سبک رفتار و گفتار کاکه ها در تمام مناطق تقریبا یکرنگ است.
در شهر مزارشریف اگر سخنی از کاکه ها به میان آید، بدون شک نام های ماما ابراهیم، خان کاکا، حسام الدین خان حقبین، حسن خان میرزا و چند نفر دیگر، نخستین نام هایی هستند که به ذهن خطور می کنند.
ماما ابراهیم یکی از کاکه های مزارشریف است. اگر بخواهی به خانه او بروی، لازم نیست از خودش نشانی بگیری. تاکسی رانان، دوکانداران و اکثر شهروندان مزارشریف کوچه یی را که شهرداری به نام "پره ماچ" نامگذاری نموده، به نام "کوچه ماما ابراهیم" می شناسند.
حسن خان میرزا، می گوید که بین مسلمانان هیچ فرقی نیست و او عبادتگاهی را برای پیروان هر دو مذهب تشیع و تسنن ساخته است.
حسن خان میرزا، می گوید که بین مسلمانان هیچ فرقی نیست و او عبادتگاهی را برای پیروان هر دو مذهب تشیع و تسنن ساخته است.
ماما ابراهیم مرد 60 ساله یی است که رخت منظم و ساده رنگ می پوشد، دستار پهلوی می بندد. او به سبک دیگر عیاران، سنگین و متین گام بر می دارد. هرچند او گهگاهی در برنامه های سیاسی حضور داشته است، اما می گوید که علاقه چندانی به سیاست ندارد و بیشترین لحظه هایش را در زندگی با مردم و دوستان کاکه اش سپری کرده است.
ماما ابراهیم کاکه ها را چنین تعریف می کند: "کاکه ها کسانی هستند که وفاداری، شهامت، مهمان نوازی، همدلی و انساندوستی شعار و عمل شان باشند".
عیاری و کاکه گی در واقع یک سبک زندگی است که از گذشته های دور نسل به نسل منتقل شده است. کاکه ها که رفتاری صوفیانه دارند، خوش لباس، وفادار، خوش مشرب و البته آشپز خوبی هم می باشند.
دقیقا بیست کیلومتر دورتر از مزارشریف، در بلخ آرامگاه جوانمرد قصاب موقعیت دارد؛ کسی که به عیاری و جوانمردی شهره است و هنوز هم مریدانش به زیارت آرامگاه او می روند.
حسام الدین خان حقبین، از دیگر کاکه هایی است که خود را وابسته به ولایت و قوم و مذهب نمی داند. او با دکلمه این بیت مولانا صحبتش را آغاز می کند:
مذهب عاشق ز مذهب ها جداست
عاشقان را مذهب و ملت خداست
حسام الدین خان در ادامه می گوید: "کاکه ها و عیاران به مذهب، ملیت، دین و نژاد نمی اندیشند. بحث اصلی و اساسی ما روی انسانیت و انساندوستی است".
حسام الدین خان هرچند که در گذشته مقام های مهم نظامی مانند فرماندهی قل اردو، فرماندهی فرقه را عهده دار بود، با آن هم می گوید که رسم کاکه گی و عیاری همواره جزء مهم زندگی روزمره اش بوده است.
حسام الدین خان می گوید که تمام زندگی اش در بودن با اجتماع، مردم و آدم های همرزم و هم اندیشه اش سپری شده و هم اکنون در تمام نقاط افغانستان دوستانی زیادی دارد که همه آنان از کاکه ها و عیاران این زمانه هستند. او در این مورد می گوید: "از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب، در هر ولایتی از کشور که بروم و دوستانم خبر شوند، نوبت دیدن به همه شان برایم میسر نمی شود". او در ادامه می افزاید: " گاهی برای دیدن همه دوستان، آنان را به یک محل دعوت می کنم تا کسی از من ناراحت نشود".
کاکه ها غالبا در بسیاری از امور مردم داوطلبانه اشتراک می کنند و به آنان یاری می رسانند.
کاکه ها غالبا در بسیاری از امور مردم داوطلبانه اشتراک می کنند و به آنان یاری می رسانند.
هرچند در مزارشریف رسم و عنعنات مردم همان رنگ و رونق گذشته اش را تا حدودی حفظ کرده است، اما تعدادی ازین افراد می گویند که درین سال ها دبدبه های (جایگاه) گذشته برایشان نمانده و زمانه خوشی ها و دوستان زیادی را از آنان گرفته و یا دور ساخته است.
حسن خان میرزا، از همقطاران ماما ابراهیم و حسام الدین خان است که بیشتر از هفتاد سال عمر دارد و یکی از کاکه های سرشناس شهر مزارشریف می باشد.
هر کس که برای نخستین بار داخل حویلی حسن خان میرزا شود، چشمش را لوحه درشتی به خود جلب می کند. روی لوحه نوشته شده است: "شیعه و سنی باهم برادرند؛ اختلاف میان آنها شگاف در بین مسلمانان است".
حسن خان عبادتگاهی را در محوطه حویلی اش ساخته است تا پیروان مذاهب تشیع و تسنن از آن در مراسم مذهبی خود استفاده کنند. او می گوید که در ماه محرم شیعه و سنی باهم مشترک برنامه های مذهبی خود را اجرا می کنند و می کوشند تا همدلی را میان آنان بوجود آورد.
حسن خان میرزا یگانه ویژگی خاص دیگر کاکه های مزار را مهمان نوازی می داند: "دسترخوان و درب مهمانخانه آدم های کاکه و عیار مثل سازمان ملل متحد بر روی همه باز است. فقط یگانه شرطی که ما برای احترام گذاشتن و پذیرفتن داریم، انسایت است، نه مذهب، نه دین و نه ملیت".
مختار وفایی / مزارشریف
دویچه وله دری

پست ویژه

بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

  شاید خداحافظی با رسانه‌های چاپی برای بسیاری از روزنامه‌نگاران و خوانندگان روزنامه‌ها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی اس...