زنان حتی سوگواری شان قشنگ است؛ برای شرکت در مراسم سوگواری محرم لباسهای جدید میخرند، ابروهای شان را میچینند، صورتهای شان را نخ میکنند، روسریها و سربندهای قشنگ همراه با عطرهای شیک و بادوام استفاده میکنند؛ اما مردان برای روزهای محرم میروند آهنگری زنجیر، قمه و چاقو میخرند. اگر جهان در دست زنان میبود شاید خون هیچ بیگناهی نمیریخت و بشر آرامش و زیبایی واقعی را تجربه میکرد.
۰۷ مهر ۱۳۹۶
۰۱ مهر ۱۳۹۶
این جنگ نیست، یک بازی است
دیشب فیلم دیوار از تولیدات
هالییود در سال ۲۰۱۷ را دیدم. خلاصه داستان این فیلم گیرماندن دو تکتیرانداز آمریکایی
در دام یک تکتیرانداز عراقی در یکی از صحراهای عراق است. جوبا تکتیرانداز عراقی
است که ادبیات انگلیسی خوانده، نزد آمریکاییها آموزش نظامی دیده و سپس بحیث معلم
در یک مکتب مشغول به کار شده. پس از آنکه آمریکاییها آن مکتب را که جوبا در آن
تدریس میکرد بمباران میکنند و دانشآموزان جوبا جلو چشماناش به خون میافتند،
تدریس را رها کرده و علیه آمریکاییها میجنگد.
جوبا تا سال ۲۰۰۷ که داستان این فیلم در
آن اتفاق میافتد ۳۵ آمریکایی را کشته است.
جوبا با مهارت عجیبی شبکههای مخابراتی تکتیراندازان آمریکایی را به کنترول خود میگیرد و در نهایت آن دوتن که برای شکار او در یک صحرا موظف شده اند را به شمول چندین تن دیگر که با هلیکوپتر برای نجات آنان به معرکه میآیند را میکشد.
داستان جذاب و واقعی این فیلم به همراه بازیگران موفق و سرشناس آن که روایتی از جنگ ناکام آمریکاییها در عراق را به نمایش گذاشته، به یکبار دیدن میارزد.
اکثریت فیلمها در همان لحظات تماشا اتفاق میافتند و تمام. اما فیلمهای شبیه فیلم دیوار که توسط داگلیمن کارگردانی شده و افرادی چون جانسینا و آرون تایلر جانسون در آن نقش بازی کرده اند تا دیدن دوبارهی یک فیلم بهتر از خودش در ذهن و روان آدم جریان دارد.
پیشنهاد میکنم این فیلم را ببینید.
جوبا با مهارت عجیبی شبکههای مخابراتی تکتیراندازان آمریکایی را به کنترول خود میگیرد و در نهایت آن دوتن که برای شکار او در یک صحرا موظف شده اند را به شمول چندین تن دیگر که با هلیکوپتر برای نجات آنان به معرکه میآیند را میکشد.
داستان جذاب و واقعی این فیلم به همراه بازیگران موفق و سرشناس آن که روایتی از جنگ ناکام آمریکاییها در عراق را به نمایش گذاشته، به یکبار دیدن میارزد.
اکثریت فیلمها در همان لحظات تماشا اتفاق میافتند و تمام. اما فیلمهای شبیه فیلم دیوار که توسط داگلیمن کارگردانی شده و افرادی چون جانسینا و آرون تایلر جانسون در آن نقش بازی کرده اند تا دیدن دوبارهی یک فیلم بهتر از خودش در ذهن و روان آدم جریان دارد.
پیشنهاد میکنم این فیلم را ببینید.
۳۰ شهریور ۱۳۹۶
به جرم مهربانی کشته شد
لورینای ۳۸ساله که متخصص فیزیوتراپی و
شهروند اسپانیا بود دوشنبه هفته گذشته توسط یک بیمار در شفاخانه صلیب سرخ در
مزارشریف کشته شد.
لورینا در حال معالجه کودک بیمار در شفاخانه صلیب سرخ |
نسیم، بیماری که سالها در شفاخانه صلیب سرخ تحت معالجه بود،
دوشنبه گذشته با تفنگچهی که در ولچییر خود پنهان کرده بود این داکتر اسپانیایی را
کشت.
نسیم باشنده دندغوری بغلان است و پس از حمله بجان داکتر لورینا
بازداشت شده است.
لورینا که یک متخصص بود، زندگی در یکی از مرفهترین کشورهای
جهان را رها کرده و آمده بود تا به معلولان کمک کند، او هیچ گناهی بجز انسان بودن
و مهربان بودن نداشت.
دشمنان حقوق بشر و انسانیت با جهالت تمامنشدنی و عقده بی پایان شان همواره باعث شرمساری و خلق جنایت شده اند. هرچند مقامات امنیتی گفته اند که قاتل لورینا که خودش یک معلول است، عضو هیچ گروه تروریستی نبوده و در ضمن کشته شدن لورینا هیچ گروهی به عهده نگرفته است، اما من باور دارم که ترور لورینا ادامه جنایات طالبان در دشمنی با حقوق بشر و ترویج انسانیت است.
نسیم باشنده دندغوری بغلان است. دندغوری در شمال افغانستان مشهور به پایتخت طالبان است. بدون شک که نسیم با ترغیب طالبان محلی در دندغوری و به همکاری عناصر آنان در داخل شهر مزارشریف دست به این جنایت هولناک زده است.
۳۱ مرداد ۱۳۹۶
پسر ملاعمر در فاریاب چه میکند؟
مختار وفایی
ملا یعقوب پسر ملاعمر و یکتن از معاونان ملاهبتالله رهبر طالبان که در بخش نظامی فعالیت میکند از یک ماه بدینسو در فاریاب حضور دارد و مصروف فعالیتهای تروریستی و سازماندهی به جبهات طالبان در این ولایت است.
اطلاعات بدست آمده از فاریاب نشان میدهد که ملا یعقوب در منطقهی کاریزقلعهی خواجه ناموسی در 17 کیلومتری شهر میمنه در یکی از قرارگاههای نظامی طالبان مستقر شده است.
ملایعقوب از یک ماه بدینسو مصروف ملاقات با والیها، مسوولان نظامی و فرماندهان ارشد طالبان در ولایات شمال و شمالشرق است و ممکن است برخی از افراد جدید را بجای مسوولان کنونی طالبان در ولایات فاریاب، بادغیس، بلخ، جوزجان و سرپل معرفی کند.
منابع میگویند که تشدید حملات و تحرکات طالبان از یک ماه بدینسو در ولایات فاریاب، بغلان، سرپل، جوزجان و قسمتهای از بلخ پیامد حضور ملا یعقوب در شمال است.
منابعی از فاریاب با من صحبت کردند می گویند که نگرانیها از حضور و فعالیت عناصر داعش و اهمیت حفظ و گسترش سلطه طالبان در جغرافیای شمال؛ پای یکی از مهمترین اعضای شورای رهبری این گروه را به فاریاب کشانیده است. این منابع با ابراز نگرانی از تشدید تنشهای سیاسی میان حکومت مرکزی و سیاستمداران بانفوذ شمال از جمله جنرال دوستم، عطامحمدنور و محمد محقق، میافزایند که طالبان با استفاده از این فرصت، جغرافیای تسلط شان را در شمال گسترش داده و دست به تجدید قوا و تحکیم مواضع شان می زنند.
عکس از آرشیف |
۲۳ مرداد ۱۳۹۶
نیروهای امنیتی وارد میرزاولنگ شدند
ساعت 3 شب گذشته و پس از حمله تهاجمی نیروهای
امنیتی از زمین و هوا، خطوط دفاعی طالبان در کوه شیرم که مسلط بر میرزاولنگ است
سقوط کرده است.
نصرت الله جمشیدی سخنگوی قول اردوی 209شاهین می
گوید که مواضع طالبان در میرزاولنگ شکست خورده و صبح امروز نیروهای امنیتی وارد
میرزاولنگ شده و تلاشی و تعقیب را در این روستا را آغاز کرده اند.
حاجی مهدوی از فرماندهان خیزش های مردمی در
میرزاولنگ نیز با تایید ورود نیروهای امنیتی به میرزاولنگ به هویدا گفت که نیروهای
امنیتی و خیزش های مردمی از طرف جنوب غرب این روستا، وارد ساحه شده و طالبان در
حال شکست و فرار از این منطقه استند.
حاجی مهدوی همچنان گفت که از شب گذشته تاکنون نزدیک به 20 عضو گروه
طالبان به شمول یک فرمانده ارشد آنان بنام «میراحمد مایقه» کشته شده اند.
فرمانده خیزش های مردمی ابراز امیداری کرد که
بزودترین فرصت میرزاولنگ از تصرف طالبان خارج شده و آزاد خواهد شد.
مسوول مطبعات قول اروی 209شاهین نیز می گوید که
عملیات زمینی و هوایی برای پاکسازی میرزاولنگ تا پاکسازی کامل آن از وجود طالبان ادامه
می یابد.
طالبان یک هفته قبل با تصرف میرزاولنگ دست به
کشتار افراد ملکی زدند که تاکنون کشته شدن نزدیک به 60 تن تایید شده است. (تصویر از آتیلانوری)
وضعیت خونین آقچه
اهمیت ولسوالی آقچه ولایت جوزجان برای طالبان و دولت به دلیل
صنعتی بودن و موقعیت استراتیژیک، کمتر از یک ولایت نیست.
کوچ یکی از خانواده های در حال فرار بسوی مرکز شهر شبرغان |
حملات تهاجمی طالبان در این ولسوالی تاکنون صدها
خانواده را آواره ساخته است.
در آخرین مورد روز گذشته قریه مهم بیشکپه بدست طالبان سقوط کرد. مردم در نگرانی و ترس بسر میبرند.
سرمایهداران محلی نگران جان و مال شان اند. بخشی از مردم در مناطق جنگی، کوچشان را به مقصد شهر شبرغان بار زده و تعدادی هم این توانایی را ندارند.
تصاویر بدست آمده نشان میدهد که روز گذشته با سقوط قریه بیشکپه، چندتن از مردمان ملکی نیز کشته شده اند.
قول اردوی ۲۰۹شاهین صبح امروز با ارسال خبرنامهیی از کشته شدن ۱۹ طالب و زخمی شدن ۸دیگر در جریان جنگ در آقچه خبر داده و گفته است که عملیات زمینی و هوایی برای سرکوب طالبان جریان دارد.
در آخرین مورد روز گذشته قریه مهم بیشکپه بدست طالبان سقوط کرد. مردم در نگرانی و ترس بسر میبرند.
سرمایهداران محلی نگران جان و مال شان اند. بخشی از مردم در مناطق جنگی، کوچشان را به مقصد شهر شبرغان بار زده و تعدادی هم این توانایی را ندارند.
تصاویر بدست آمده نشان میدهد که روز گذشته با سقوط قریه بیشکپه، چندتن از مردمان ملکی نیز کشته شده اند.
قول اردوی ۲۰۹شاهین صبح امروز با ارسال خبرنامهیی از کشته شدن ۱۹ طالب و زخمی شدن ۸دیگر در جریان جنگ در آقچه خبر داده و گفته است که عملیات زمینی و هوایی برای سرکوب طالبان جریان دارد.
۱۷ مرداد ۱۳۹۶
طالبان بیشتر از 30 زن در میرزا اولنگ را با خود برده اند
- مختار وفایی
ابعاد تازه فاجعهی میرزا
اولنگ در سرپل نشان میدهد که تروریست ها پس از تصرف این منطقهی شیعهنشین در
بامداد روز شنبه، نزدیک به 80تن از باشندگان محل را باخودشان به مناطق نامعلومی
انتقال داده اند که در میان شان بیشتر از 30تن از دختران جوان و زنان میان سال نیز
می باشند.
منابع موثق در سرپل می
گویند که تروریست ها، زنان را جداگانه و مردان را جداگانه از ساحه دور کرده و به
سمت منطقهی بنام پسته مزار و از آنجا به «قره خوال» انتقال داده اند. محل نهایی که این ربوده شده
ها در آنجا منتقل شده اند هنوز مشخص نیست.
آتش زدن سه تکیه خانه و 10
منزل مسکونی، به قتل رسانیدن بیشتر از 60تن مردمان ملکی، گروگانگیری 150خانواده و
ربودن 50 مرد و بیشتر از 30 زن از جمله ابعاد فاجعه میرزا اولنگ در سرپل است.
منابع محلی که از ذکرنام
شان خودداری میکنند، ربوده شدن زنان و دختران جوان را پس از تصرف میرزا اولنگ
تایید کرده می گویند که تاکنون هیچ نشانی از محل نگهداری آنان بدست نیامده است.
به گفته این منابع، امکان
هر جنایتی به شمول تجاوزجنسی توسط تروریست ها متصور است و اگر اقدامی در مورد
رهایی ربوده شده ها صورت نگیرد، ممکن است دامنه فاجعه گسترده شود.
منابع محلی می گویند که
زنان توسط گروهی به رهبری غضنفر که در عملیات تصرف میرزا اونگ نیز حضور داشت ربوده
شده است.
عکس از آرشیف |
غضنفر از فرماندهان ارشد
طالبان در سرپل است که قبلاً گفته شده بود عضو گروه داعش است، اما ذبیح الله مجاهد
سخنگوی گروه طالبان او را عضو این گروه دانسته است. غضنفر از فرماندهان بی رحم
طالبان در سرپل است که در تصرف میرزا اولنگ در کنار ملانادر مسوول نظامی این گروه نقش
مهمی داشته است.
۱۶ مرداد ۱۳۹۶
قامت فاجعه بسیار جوان است هنوز
مختار وفایی
(روایتی از
سلاخی مردم در کوه و کمر میرزاولنگ)
با شاهدان فاجعه میرزاولنگ صحبت کردم. آنچه اتفاق افتاده مصداق عینی جنایت علیه
بشریت و نسلکشی تمامعیار یک گروه قومی است. کشتهها، زخمیها و اسیرها همه از
قوم هزاره استند. مردم میرزاولنگ طی سالهای اخیر بارها علیه تهاجم گروه های
تروریستی مقابله کرده و به آنان اجازه ورود به این منطقه را نداده بودند. در حالی
که روستاهای اطراف میرزاولنگ سالهاست در کنترول طالبان و سایر گروههای متحجر است،
میرزاولنگ اما با مقاومت مردمی از جنایت طالبان در امان مانده بود.
روستای میرزاولنگ در ولسوالی صیاد ولایت سرپل |
پس از آنکه نیروهای مردمی بیشتر از یکشبانهروز علیه تهاجم سنگین تروریستها
مقاومت کردند، نیمههای شب شنبه پوستههای دفاعی میرزاولنگ سقوط کرده و بخشی از
مردم بسوی مرکز ولایت سرپل فرار کردند. شخصی بنام غضنفر که در گذشته عضو گروه طالبان و
فعلاً خود را منسوب به داعش می داند، مسیر فرار مردم را در "دره پایین"
میرزاولنگ مسدود میکند.
افراد مسلح غضنفر، مردان، زنان، کودکان و کهنسالانی در حال فرار را دستگیر
کرده و به وحشیانهترین شکل ممکن به قتل میرسانند. عدهیی را سر بریده اند، عدهیی
را سلاخی کرده و تعدادی را هم پس از به رگباربستن از کوه و کمر به درهها انداخته
اند. غضنفر داعشی پس از قصابی عدهیی از مردم، آنانی را که در جریان روز برای
تحویل گرفتن جنازههای شان آمده بودند نیز به رگبار بسته است.
یکی از شاهدان رویداد گفت: یک خانم که شب هنگام توانسته بود با جمعی از مردم
فرار کند، در منطقه درهپایین توسط افراد غضنفر کشته شده بود. صبح روز شنبه شوهرش
به همان محل آمده و میخواست جنازه خانمش را ببرد. پس از جستجو، جسد خانم خود را
شناسایی کرده و میخواست انتقال دهد که تروریستهای غضنفر در کنار جسد خانماش او
را هم به رگبار بستند. این شاهد میگوید که در جریان روز، شماری از متنفذین منطقه
نیز که فرار نکرده بودند، به دره پایین آمده و میخواستند اجساد مردم را انتقال
دهند که به دستور غضنفر تیرباران شده اند.
شاهدان رویداد میگویند که شماری از زنان در جریان فرار کودکان شان شیرخوارشان
را جاگذاشته و برخی از مردان مادران و پدران کهنسال شان را. تروریستها چندین
تکیهخانه را تخریب کرده و «عَلم» که نمادی از عزاداری پیروان مذهب شیعه است را به
آتش کشیده اند.
تروریستهای که دست به کشتار مردم میرزاولنگ زده اند، همه از مردمان بومی سرپل
اند و شناخت دقیق از مردم و منطقه دارند.
در گذشته بارها مبلغین این گروهها، علیه پیروان مذهب شیعه تبلیغ کرده و قتل آنان
را روا دانسته بودند. ملا عطاءالله، غضنفر،
ملانادر، داملا سیدمحمد و قمندان احد که فرماندهی این جنگ خانمانسوز را به عهده
داشتند، هم به دلیل عقدهی که در سال های اخیر علیه مردم میرزاولنگ داشتند و هم به
دلیل نفرت مذهبی شان علیه پیروان تشیع، دست به کشتار و سلاخی مردم زده اند.
نکتهی که شدت نفرت این تروریستها علیه مردم میرزاولنگ را برملا میکند این
است که غضنفر وابسته به داعش است و بارها با فرماندهان طالبان درگیری و تنش داشته
است، اما در کشتار بیرحمانه شیعهها در میرزاولنگ با هم متحد عمل کرده اند. غضنفر در سال 2014، حسین نظری نامزد جوان شورای
ولایتی سرپل را نیز همراه با 12تن از همراهانش در منطقه شیرمهای سرپل ربوده و به
وحشیانهترین شکل ممکن به قتل رسانیده بود.
تاکنون که بیشتر از 48ساعت از فاجعه میگذرد، نه جنازهها به مردم تحویل داده
شده و نه نیروی نظامی برای نجات اسیران به منطقه اعزام شده است.
بیشتر از 60 کشته، 150 خانواده اسیر و بیشتر از 50تن که توسط افراد وابسته به
داعش ربوده و به مکان نامعلومی انتقال داده شده اند آخرین آمار از فاجعه میرزاولنگ
است. مسوولان محلی سرپل میگویند که تروریستها به دلیل رفتار وحشیانه با مردم و
اجساد کشته شدهها، اجازه نداده اند که اجساد بطرف مرکز سرپل انتقال داده شود.
اجساد هنوز در درهها و کوچههای میرزاولنگ موجود است و بخشی از آنرا طالبان زیر
خاک کرده اند. تروریستها هراس دارند تا با ابعاد پوشیدهی جنایت شان رسانهیی نشود.
بماند اینکه هدف گسترش جنگ در شمال چی است و عواقب آن چه فجایع دیگری را برای
مردم رقم خواهد زد، وحشتناکترین بخش ماجرا در حمله و سلاخی مردم میرزاولنگ این
است که نهادهای امنیتی با وجودی که در جریان همه ابعاد این ماجرا قرار داشتند بصورت
عمدی هیچ تحرکی برای مهار آن نکردند.
ظاهروحدت والی سرپل و محمد محقق معاون ریاست اجراییه از مقامات دولتی اند
که به گفته خودشان پس از آغاز حملات
تروریستها به میرزاولنگ، بارها با سران نهادهای امنیتی به تماس شده و خواهان نجات
مردم از این معرکه شدند. هشدارهای لازم در مورد فجایع احتمالی در میرزاولنگ را من
و برخی از همکاران رسانهیی ام نیز از همان نخستین لحظاتی که حملات گسترده طالبان
آغاز شده بود منتشر کردیم. اما ضمن اینکه هشدارها جدی گرفته نشد، تا پس از قتل و
سلاخی مردم در کوه و کمر میرزاولنگ هیچ پیام و تماسی در این مورد جدی گرفته نشد.
والی سرپل در آخرین پیامی که در مورد فاجعه میرزاولنگ منتشر کرده چنین نوشته است:
"های سران حکومت مرکزی! های جامعه ملل! های مردم دنیا! های مدعیان مبارزه باتروریزم که درافغانستان حضوردارید و های حامیان حقوق بشر و انسانیت! داعشیان وطالبان بدنام وسفاک حدود بیشتر از150 خانواده بی دفاع را در روستای میرزا ولنگ سرپل در اسارت گرفتند. بدون کدام هراس و ترحم به کشتار ادامه میدهند. نگذارید میرزاولنگ قتلگاه انسانهای بی دفاع ملکی و زنان و اطفال درقرن21 ثبت تاریخ شود وشما هم از اثر بی توجهی شریک این ننگ تاریخی قلم داد شوید."
فریاد والی سرپل نشان میدهد که قامت فاجعه هنوز جوان است و اگر اقدامی برای
رهایی خانوادههای که به اسارت رفته و آنانی که ربوده شده اند صورت نگیرد، خون
شمار زیادی از بیگناهان دیگر خواهند ریخت. خونی که سالهاست میریزد و دامن هیچ
یک از جانیان نشسته در تخت و بخت قدرت را نگرفته است.
۱۵ مرداد ۱۳۹۶
اهداف و پیامدهای جنگ شمال را از زبان حاجی محمد محقق بخوانید
حاجی محمد محقق معاون
دوم ریاست اجراییه پس از سقوط منطقه استراتیژیک میرزاولنگ در سرپل، با نشر اعلامیهیی
از عواقب و پشت صحنه جنگ در شمال پرده برداشته و با ابراز نگرانی گفته است که شمال
افغانستان در حال تبدیل شدن به وزیرستان شمالی است.
آقای محقق گفته است که ایجاد
مراکز آموزشی برای داعش، ایجاد یک مسیر امن برای انتقال تروریست ها از هلمند به
فاریاب، ایجاد ممانعت برای جلوگیری از ورود جنرال دوستم به کشور، ایجاد جنگ های
فرقهیی و تنظیمی، از مهمترین اهداف جنگ جاری در شمال افغانستان است. محمد محقق
همچنان به کسانی که به باور او در پشت این جنگ حضور دارند گفته است که دود این آتش
به چشم آنان نیز خواهد رفت.
متن کامل پیام محمد محقق که در واکنش به سقوط
منطقه استراتیژیک میرزاولنگ در سرپل منتشر شده است:
خبر سقوط فاجعه بار
منطقه استراتژيك ميرزا ولنگ از حوادث دردناك و فراموش نشدنى است كه در شرايط حساس
كشور به وقوع پيوست.
در اين جنگ كه از نيمه شب ١٢ اسد
١٣٩٦ آغاز و تا ساعت ٢ بجه شب ١٤ اسد ١٣٩٦ دو روز دوام كرد مردم آن منطقه كه بارها
از منطقه شان قاطعانه دفاع كرده و دشمن را با وارد كردن تلفات عقب رانده بودند اين
بار به دليل تهاجم وسيع دشمن از سه جهت و نبود كمك هوايى و زمينى مؤثر از ناحيه
دولت ، شكست خوردند و در نيمه شب ١٤ اسد ١٣٩٦ افراد بسيج مردميى ميرزا ولنگ كه
مؤظف به دفاع از منطقه بودند از سنگرهاى شان عقب نشينى و مردم آن منطق نيز راه
مهاجرت را در پيش گرفتند.
در جريان جنگ و عقب نشينى ياد شده
مطابق اطلاع رسيده پنج نفر بسيج مردمى شهيد و تعدادى هم زخمى شدند و طالبان و
افراد داعش بر منطقه مسلط شدند ، بعد اصلی فاجعه وقتى آغاز شد كه با روشن شدن هوا
درصبحگاه ١٤ اسد مهاجمينى كه از سه جهت بر منطقه حمله كرده بودند راه عبور مهاجرين
مردمى را در تنگى ميرزا ولنگ بند ساخته و از انتقال مهاجرين به منطقه امن جلو گيرى
كردند.
با تسلط يافتن طالبان و داعش بر منطقه ميرزا ولنگ به رهبرى ملا عطاء الله والى و ملا نادر قوماندان طالبان و غظنفر قوماندان داعش و باقى ماندن تعداد از خانواده هاى بيدفاع جنايات هولناكى زير به وقوع پيوست؛
با تسلط يافتن طالبان و داعش بر منطقه ميرزا ولنگ به رهبرى ملا عطاء الله والى و ملا نادر قوماندان طالبان و غظنفر قوماندان داعش و باقى ماندن تعداد از خانواده هاى بيدفاع جنايات هولناكى زير به وقوع پيوست؛
(١)مهاجمين
از ميان مردم ملكى آن منطقه تعداد ٢٥ نفر را در يك منطقه بنام باغ سيد اسماعيل و ٩
نفر از بزرگان و موى سفيدان آن منطقه را در محلات ديگر تير باران كرده به شهادت
رسانيده اند كه تعداد مجموع شهدا با يك نفر سرباز اردوى ملى به ٤٠ نفر ميرسد.
(٢)برخى مساجد، حسينيه ها و نمادهاى دينى مردم را به آتش كشيدند.
(٣) قوماندانهاى مسلط بر منطقه بر مردم فشار مضاعف وارد ميكنند تا اموال و دارايى مردم را به بهانه سلاح و مهمات مورد دستبرد قرار دهند.
(٢)برخى مساجد، حسينيه ها و نمادهاى دينى مردم را به آتش كشيدند.
(٣) قوماندانهاى مسلط بر منطقه بر مردم فشار مضاعف وارد ميكنند تا اموال و دارايى مردم را به بهانه سلاح و مهمات مورد دستبرد قرار دهند.
اينجانب به موقع اقدامات لازم را
براى جلو گيرى از وقوع اين فاجعه انجام دادم ، صبح زود هنگام ١٢ اسد با جناب رييس
اجرائيه در تماس شدم و اهميت اين منطقه و خطرات سقوط آن و احتمال وقوع يك فاجعه
انسانى را گوشزد كردم ، ايشان اطمينان دادند كه با وزارت دفاع هماهنگى ميكنم كه هم
كمك هوايى و هم زمينى انجام شود و هدايت هم دادند .
شب ١٣ اسد با وزير دفاع در تماس
شدم تا بدانم چى اقداماتى صورت گرفته. متوجه شدم كه ايشان ازمنطقه و اهميت سوق
الجيشى آن براى ولايت سرپل شناخت ندارد و اقدامى هم انجام نداده بود، فقط همين قدر
گفت كه يك منطقه سرپل يكتعداد نفر پوليس محلى چند سنگر را رها كرده. من با اصرار
تاكيد كردم كه بايد به آن منطقه كمك هوايى صورت گيرد تا منطقه حفظ شود. با بى ميلى
وعده داد، ولى فردای آن به روز ١٣ اسد با اينكه كوردينات هاى منطقه هم داده شده
بود هيج كارى انجام نشد تا اينكه مردم شكست خوردند و اين فاجعه تكان دهنده صورت
گرفت.
اين يك بعد فاجعه هست كه يك منطقه
مهم و استراتژيك به دست دشمن افتاد و تعدادى زيادى مردم ملكى طى يك نسل كشى
سيستماتيك بشهادت رسيد.
بعد ديگر فاجعه از اين قرار است كه حكومت و وزارتهاى دفاعى و امنيتى در اين قضيه نوعى بى تفاوتى و عدم احساس مسئوليت از خود نشان دادند كه موجب خلق سؤالها و تحليل هايى ذيل ميگردد .
اول : آيا حكومت به اندازه اى ضعيف و وامانده شده است كه توان دفاع از مناطق تحت كنترول خود را از دست داده و از بروز هيچگونه حوادث تلخ جلو گيرى نميتواند؟
دوم : آيا سيستم دفاعی و امنيتى دولت بحدى نا كار آمد و فاقد عناصر متخصص و استراتژيست هستند كه حوادث را قبل از وقوع آن تحليل و ارزيابى و قرار لازم را صادر نميتوانند و نيز از انجام عمليات هاى تعيين كننده و مؤثر براى ختم و يا مهار گروههاى هراس افگن عاجز اند؟
سوم : يا اينكه در راستاى طرح ناامن سازى شمال و تبديل كردن اين منطقه به وزيرستان شمالى ديگر و تدارك تخته خيزى براى گروه هاى داعشى همسو و بيرون مرزى جهت اعزام به آسياى ميانه اقداماتى كه ملت اطلاع ندارد در حال اجراء است به قرار زیر؛
بعد ديگر فاجعه از اين قرار است كه حكومت و وزارتهاى دفاعى و امنيتى در اين قضيه نوعى بى تفاوتى و عدم احساس مسئوليت از خود نشان دادند كه موجب خلق سؤالها و تحليل هايى ذيل ميگردد .
اول : آيا حكومت به اندازه اى ضعيف و وامانده شده است كه توان دفاع از مناطق تحت كنترول خود را از دست داده و از بروز هيچگونه حوادث تلخ جلو گيرى نميتواند؟
دوم : آيا سيستم دفاعی و امنيتى دولت بحدى نا كار آمد و فاقد عناصر متخصص و استراتژيست هستند كه حوادث را قبل از وقوع آن تحليل و ارزيابى و قرار لازم را صادر نميتوانند و نيز از انجام عمليات هاى تعيين كننده و مؤثر براى ختم و يا مهار گروههاى هراس افگن عاجز اند؟
سوم : يا اينكه در راستاى طرح ناامن سازى شمال و تبديل كردن اين منطقه به وزيرستان شمالى ديگر و تدارك تخته خيزى براى گروه هاى داعشى همسو و بيرون مرزى جهت اعزام به آسياى ميانه اقداماتى كه ملت اطلاع ندارد در حال اجراء است به قرار زیر؛
(١) ايجاد يك كوريدور امنيتى براى عبور دهشت افگنان از هلمند به
فارياب،
(٢) ايجاد مراكز بزرگ و امن آموزشيى نظامى و فكرى براى گروهاى دهشت افگن وابسته به داعش كه نمونه هاى از آن در ولسوالى خواجه سبز پوش ، دره سردابه ميباشد كه داراى امكانات وسيع هست و حتى طياره بدون سرنشين و ساير مراكز در دره قرايى ولسوالى المار و خواجه كنتى در قيصار و مراكزى در كوهستانات كه اين مراكز از يكسال بدين سو فعال اند و از سوى دولت و قوتهاى بين المللى كدام مزاحمتى عليه آنها وجود ندارد،
(٣) پروازهاى هليكوپترهاى نظامى مشكوك و ناشناخته بر مناطق مختلف کشور و انتقال تجهیزات نظامی و تخنیکی برای تروریستان. این در حاليست که يك طياره تركى را كه به جنرال دوستم نسبت داده شد، پيش از رسيدن به مرزهای افغانستان شناسايى و راهگیری شد، ولى پروازهاى اين هليكوپترها هيچگاه شناسايى و به اطلاع مردم نرسيد،
(٤) زمینه سازی برای سقوط دادن تدريجى ولسوالي هاى شمال و در نهايت سقوط بعضى ولايات،
(٥) پروژه سازی برای ممانعت از بازگشت جنرال دوستم معاون اول رياست جمهورى به كشور،
(٦) اختلاف اندازى ميان اقوام و جريانهاى سياسى،
كه اينها همه جزئى از يك سناريوى كثيف و ويرانگر است كه هم چيز را به نابودى تهديد ميكند.
(٢) ايجاد مراكز بزرگ و امن آموزشيى نظامى و فكرى براى گروهاى دهشت افگن وابسته به داعش كه نمونه هاى از آن در ولسوالى خواجه سبز پوش ، دره سردابه ميباشد كه داراى امكانات وسيع هست و حتى طياره بدون سرنشين و ساير مراكز در دره قرايى ولسوالى المار و خواجه كنتى در قيصار و مراكزى در كوهستانات كه اين مراكز از يكسال بدين سو فعال اند و از سوى دولت و قوتهاى بين المللى كدام مزاحمتى عليه آنها وجود ندارد،
(٣) پروازهاى هليكوپترهاى نظامى مشكوك و ناشناخته بر مناطق مختلف کشور و انتقال تجهیزات نظامی و تخنیکی برای تروریستان. این در حاليست که يك طياره تركى را كه به جنرال دوستم نسبت داده شد، پيش از رسيدن به مرزهای افغانستان شناسايى و راهگیری شد، ولى پروازهاى اين هليكوپترها هيچگاه شناسايى و به اطلاع مردم نرسيد،
(٤) زمینه سازی برای سقوط دادن تدريجى ولسوالي هاى شمال و در نهايت سقوط بعضى ولايات،
(٥) پروژه سازی برای ممانعت از بازگشت جنرال دوستم معاون اول رياست جمهورى به كشور،
(٦) اختلاف اندازى ميان اقوام و جريانهاى سياسى،
كه اينها همه جزئى از يك سناريوى كثيف و ويرانگر است كه هم چيز را به نابودى تهديد ميكند.
با توجه به مندرجات فوق الذكر
هرچه باشد، نتيجه يكى است و آن كشتار مردم و تخريب ولايات شمال از بادغيس تا
بدخشان است و نيز تسلط يافتن افراطيون خارجى بر اين خطه مردخيز و فرهنگ دوست. بايد
ياد آور شوم كه اگرچه در اين ميان مردم شمال، خصوصاً جامعه هزاره و شيعه بيشترين
آسيب را در جريان تطبيق اين سناريوى پليد ميبينند و اما گرداننده گان این صحنه
متوجه باشند كه دود اين ماجرا به چشم خود آنان نيز خواهد رفت.
اينجانب اين مصيبت عظیم و قتل عام
سازماندهی شده را كه در ميرزاولنگ واقع شد ، به ملت بزرگ افغانستان، جامعه هزاره و
اهل تشيع ، خصوصاً خانواده هاى معظم شهداء و مجروحين و مهاجرين عزيز تسليت گفته از
خداوند منّان براى شهداء علو درجات، براى مجروحين شفاى عاجل وبراى بازماندگان صبر
و اجر مسألت دارم.
از دولت و قوتهاى بين المللى
ميخواهم كه به تعهدات شان در قبال ملت مبنى بر تامين امنيت و رفاه براى مردم و
دفاع از مرزهاى افغانستان صادقانه عمل نموده از قربانى شدن مردم براى مطامع ديگران
جلو گيری و از مردم شهید پرور میرزاولنگ دلجویی لازم را به عمل آورند.
حاجى محمد محقق رهبر حزب وحدت
اسلامى مردم
و معاون رياست اجرائيه
افغانستان
طالبان مردمان ملکی را به رگبار بسته و مکانهای عبادی شان را آتش زدند
گروه طالبان در پی تصرف منطقه استراتیژیک میرزاولنگ در ولسوالی صیاد ولایت سرپل، نزدیک به 40تن به شمول زنان، کودکان و محاسن سفیدان را به رگبار بسته و اماکن عبادی مردم را به آتش کشیده اند.
محمد ظاهر وحدت
والی ولایت سرپل قبل از ظهر امروز یکشنبه طی دریک نشست خبری پیرامون اوضاع روستای میرزاولنگ ولسوالی صیاد معلومات
داده گفت: تروریستهای خون آشام با اشغال این روستا دست به کشتار بی رحمانه افراد
ملکی و
بی گناه زدند.
براساس گفته های وحدت و طبق گزارش های اولیه تروریست
ها بین 30 تا 40 تن از مردمان بی گناه را به شکل بی رحمانه که در بین شان اطفال،
زنان و محاسن سفیدان شامل می باشد تیرباران نموده و همچنان مساجد و منابر را به
آتش کشیدند.
وی اضافه نمود: ما تلاش نهایی خود را کردیم تا از به وجود آمدن فاجعه جلوگیری کنیم، نیروهای مستقر در شهر را در دو گروپ به ساحه اعزام کردیم و در عین حال تقاضای کمک هوایی و زمینی را از سکتورهای مرکزی نمودیم اما تا آخرین لحظات این کمک ها صورت نگرفت و به دلیل نرسیدن کمک و تجمع بیش از حد دشمن از سایر ولایات روستای میرزاولنگ سقوط کرد.
والی سرپل همچنان افزود: با آنکه کمک های هوایی و زمینی از بیرون ولایت برای ما صورت نگرفت اما اگر قضیه میرزاولنگ مدیریت درست نمی شد عمق فاجعه بیشتر از این میبود.
وی همچنان تاکید ورزید: اکثریت باشنده های روستای میرزاولنگ در نتیجه درگیری ها بیجا شده و به مرکز ولسوالی صیاد و مرکز شهر سرپل پناه آورده اند و امکانات که در اختیار حکومت محلی قرار داشت برای بیجا شده ها صورت گرفته و میگیرد اما عمق فاجعه بیشتر است ما از موسسات خیریه داخلی و خارجی و حکومت مرکزی میخواهیم هرچه زودتر برای کمک رسانی به ورثه شهدا، مجروحین و بیجا شده گان بشتابند.
آقای وحدت از حکومت مرکزی خواست برای بازپسگیری روستای میرزاولنگ هرچه زودتر وارد اقدام شده نیروهای هوایی و زمینی را به این ولایت بفرستند در غیر آن سقوط ولسوالی صیاد و پس از آن سقوط شهر سرپل دور از تصور نخواهد بود.
وی اضافه نمود: ما تلاش نهایی خود را کردیم تا از به وجود آمدن فاجعه جلوگیری کنیم، نیروهای مستقر در شهر را در دو گروپ به ساحه اعزام کردیم و در عین حال تقاضای کمک هوایی و زمینی را از سکتورهای مرکزی نمودیم اما تا آخرین لحظات این کمک ها صورت نگرفت و به دلیل نرسیدن کمک و تجمع بیش از حد دشمن از سایر ولایات روستای میرزاولنگ سقوط کرد.
والی سرپل همچنان افزود: با آنکه کمک های هوایی و زمینی از بیرون ولایت برای ما صورت نگرفت اما اگر قضیه میرزاولنگ مدیریت درست نمی شد عمق فاجعه بیشتر از این میبود.
وی همچنان تاکید ورزید: اکثریت باشنده های روستای میرزاولنگ در نتیجه درگیری ها بیجا شده و به مرکز ولسوالی صیاد و مرکز شهر سرپل پناه آورده اند و امکانات که در اختیار حکومت محلی قرار داشت برای بیجا شده ها صورت گرفته و میگیرد اما عمق فاجعه بیشتر است ما از موسسات خیریه داخلی و خارجی و حکومت مرکزی میخواهیم هرچه زودتر برای کمک رسانی به ورثه شهدا، مجروحین و بیجا شده گان بشتابند.
آقای وحدت از حکومت مرکزی خواست برای بازپسگیری روستای میرزاولنگ هرچه زودتر وارد اقدام شده نیروهای هوایی و زمینی را به این ولایت بفرستند در غیر آن سقوط ولسوالی صیاد و پس از آن سقوط شهر سرپل دور از تصور نخواهد بود.
۱۴ مرداد ۱۳۹۶
کمربند دفاعی شهر سرپل بدست طالبان سقوط کرد
مختار وفایی
منطقه استراتیژِیک میرزاولنگ در
ولسوالی صیاد سرپل که از دو روز بدینسو مورد حملات گسترده تهاجمی طالبان قرار داشت
صبح امروز شنبه سقوط کرد.
حاجی مهدوی یکتن از فرماندهان
نیروهای خیزش مردمی در میرزاولنگ به سایت تحلیلی خبری هویدا با تایید سقوط این
منطقه می گوید که احتمال دارد طالبان با تصرف این منطقه که نقش کمربند دفاعی شهر
را داشت به مرکز ولایت سرپل حمله کنند.
میرزاولنگ با مرکز ولایت سرپل ۱۰ کیلومتر فاصله دارد و از آن به
عنوان کمربند دفاعی شهر سرپل نامبرده می شود.
حاجی مهدوی می افزاید که شب گذشته
با سقوط چندین پوسته در میرزاولنگ حدود ۲۰۰ خانواده از این منطقه فرار کرده و
بقیه مردم به چنگ طالبان گیرمانده اند. طالبان دره میرزاولنگ را که یگانه راه فرار
مردم به بیرون از منطقه است را تصرف و بروی مردم مسدود کرده اند.
به گفته آقای مهدوی آنان بارها از
حکومت و مسوولان امنیتی خواستار نیروی کمکی برای سرکوب طالبان شدند اما طی دو روز
گذشته هیچگونه کمکی از سوی دولت به آنان صورت نگرفته است.
حاجی مهدوی میگوید از صبح امروز
شنبه که منطقه میرزاولنگ بصورت کامل به تصرف طالبان درآمد، تماس با شماری از خیزش
های مردمی که در منطقه گیرمانده اند قطع شده و از وضعیت مردمان گیرمانده در منطقه
نیز احوالی در دست نیست. به باور این فرمانده خیزش های مردمی، طالبان علیه مردم
منطقه میرزاولنگ به دلیل مقاومت دوامدار آنان عقده مند استند و ممکن است دست به
جنایت ها و فجایع وحشتناک بزنند.
این فرمانده نیروهای مردمی با
ابراز نگرانی میگویند که هیچگونه آمادگی برای دفاع از مرکز ولایت سرپل وجود ندارد
و طالبان نیز تصمیم دارند با سازماندهی و تجدید قوا به مرکز سرپل حمله کنند.
۰۷ مرداد ۱۳۹۶
به خبرنگاران و فعالان مدنی بلخ!
از مدتی بدینسو دهقانان و میوه فروش های مزارشریف که محل کار و تجمع آنان "مارکیت مهرآیین" است با زورگویی و قلدری از سوی افراد وابسته به علم خان آزادی عضو پارلمان و از افراد نزدیک به عطامحمدنور والی بلخ مواجه استند. دهقانان، دکانداران و میوه فروش ها براساس قرارداد 16ساله شان با مالک این مارکیت باید بی هیچ دخالتی به کارشان ادامه دهند، اما افراد علم خان آزادی با زور تفنگ تلاش دارند محصولات و اموال دکانداران را به مارکیت شخصی شان در 10 کیلومتری شهر انتقال دهند. فشارها و دخالت افراد مسلح علم خان آزادی با واکنش دهقانان و دکانداران مواجه شده است که از چندین روز بدینسو باعث اخلال در بازار میوه در شهر مزارشریف شده است. افراد علم خان، مارکیت میوه فروشی مهرآیین را که محل کار و درامد صدها کارگر است با موانع سمنتی مسدود کرده و میوه های دکانداران را با میل تفنگ به روی زمین ریختانده اند. ظاهراً عطامحمدنور والی بلخ هم به دلیل قدرتی که علم خان در بلخ دارد به کار او دخالت نمی کند.
در این میان سکوت مرگبار رسانهها، خبرنگاران
و فعالان مدنی بلخ در مورد ساتور ستمی که این روزها بر فرق کارگران و میوهفروشان
زده میشود نشان از یک حقیقت تلخ در زیرپوست این شهر دارد.
من به طرفهای این جنایت کاری ندارم، اما میدانم حل این قضیه با پادرمیانی رسانهها و نهادهای مدنی ممکن است.
چطور از نام مقدس خبرنگاری نان میخورید اما چشمان تان را عینک بیتفاوتی زده و این ستم آشکار علیه دهقانانی که با هزار زحمت در پی یک لقمهنان حلال هستند را نادیده میگیرید.
وقتی ادعای رسانهداری و خبرنگاری شود، به گفته مرتضوی هر کچالو فروش کارت خبرنگاری را از جیبش بیرون کرده و ادعای امتیاز میکند، اما در برابر حوادث تلخی که بر مردم میگذرند سکوت کرده و عرق شرم میریزند.
این را باید بدانید که پوشش دادن کنفرانسها، سخنرانیها و نشر اعلامیههای مقامات خبرنگاری نیست. خبرنگاری به صحنه رفتن و تهیه کردن یک خبر بسان تهیه کردن یک لقمه نان توسط دهقان زحمتکشیست که ممکن است قلدرهای در برابرشان با تبر خونآلود جنایت ایستاده باشند. خبرنگاری شهامت است، شجاعت است و غیر از این فقط روزمرهگی است.
- تصاویر از مارکیت میوهفروشی مهرآیین است که توسط قلدرها لگدمال شده است. اگر شهامت خبرنگاری دارید و وظیفه تان برای تان مقدس است در این مورد اطلاعرسانی کنید. اگر در رسانه رسمی تان نمیتوانید، در صفحات اجتماعی این کار را میتوانید.
من به طرفهای این جنایت کاری ندارم، اما میدانم حل این قضیه با پادرمیانی رسانهها و نهادهای مدنی ممکن است.
چطور از نام مقدس خبرنگاری نان میخورید اما چشمان تان را عینک بیتفاوتی زده و این ستم آشکار علیه دهقانانی که با هزار زحمت در پی یک لقمهنان حلال هستند را نادیده میگیرید.
وقتی ادعای رسانهداری و خبرنگاری شود، به گفته مرتضوی هر کچالو فروش کارت خبرنگاری را از جیبش بیرون کرده و ادعای امتیاز میکند، اما در برابر حوادث تلخی که بر مردم میگذرند سکوت کرده و عرق شرم میریزند.
این را باید بدانید که پوشش دادن کنفرانسها، سخنرانیها و نشر اعلامیههای مقامات خبرنگاری نیست. خبرنگاری به صحنه رفتن و تهیه کردن یک خبر بسان تهیه کردن یک لقمه نان توسط دهقان زحمتکشیست که ممکن است قلدرهای در برابرشان با تبر خونآلود جنایت ایستاده باشند. خبرنگاری شهامت است، شجاعت است و غیر از این فقط روزمرهگی است.
- تصاویر از مارکیت میوهفروشی مهرآیین است که توسط قلدرها لگدمال شده است. اگر شهامت خبرنگاری دارید و وظیفه تان برای تان مقدس است در این مورد اطلاعرسانی کنید. اگر در رسانه رسمی تان نمیتوانید، در صفحات اجتماعی این کار را میتوانید.
۰۵ مرداد ۱۳۹۶
محاصرهی نظامی بلخ تنگتر میشود
مختار وفایی
افزایش حملات تهاجمی و حضور قدرتمند گروه طالبان در ولایات فاریاب، بغلان،
جوزجان، سرپل و پیشرویهای تاکتیکی آنان در کندز نشان میدهد که یکی از پیامدهای
بد این اتفاقات، تنگتر شدن محاصرهی نظامی بلخ توسط این گروه است.
طالبان تا دوسال قبل بجز در بخش های از کوه البرز که مربوط ولسوالی چمتال می
شود به بقیه مناطق این ولایت دسترسی و نفوذ نداشتند، اما حضور نظامی این گروه از
مدتی بدینسو در ولسوالیهای چمتال، بلخ، چاربولک، شولگره و دولت آباد بیشتر از قبل
احساس میشود.
طالبان به دو دلیل نفوذشان را توانسته اند در بلخ گسترش دهند: کشت گسترده مواد
مخدر و فعالیت مدارس دینی به نفع این گروه در ولسوالیها و حتا داخل شهر مزارشریف.
در
دوسال اخیر هزاران هکتار زمین در سراسر ولایت بلخ کوکنار کشت شده و قاچاقبران نیز
به سادگی به خرید و فروش این مواد مصروف اند. طالبان مردم را در مناطق تحت سلطه
شان مجبور به کشت تریاک کرده و از آنان سهمیهی شان را دریافت کردند. فرماندهان
طالبان در خرید و فروش مواد مخدر نیز مصروف اند و از این راه بخشی از نیازمندیهای
شان را تامین میکنند. کشت گسترده مواد مخدر در بلخ حتی پای صدها جنگجوی طالب را به بهانه کار در مزارع تریاک از ولایات هلمند و قندهار به بلخ کشاند که شماری از این جنگجویان هم اکنون در جبهات طالبان در چمتال و چاربولک فعالیت دارند.
از
سوی دیگر تبلیغ دهها مدرسه دینی در داخل شهر مزارشریف و ولسوالیهای بلخ به نفع گروه
طالبان باعث شده است که جوانان بیکار به
این گروه بپیوندند.
شماری
از مدارس دینی که حتی از پول دولت و وزارت معارف تغذیه میشوند افکار تروریستی و
ضد دولتی را ترویج کرده و زمینهساز پیوستن جوانان افراطی و بنیادگرا به گروه
طالبان میگردند. عدم نظارت دقیق بر نصاب درسی و تماسهای افرادی که در مدارس دینی حضور دارند باعث ترویج افکار طالبانی و نفوذ عناصر تروریستی در این مدارس شده است. چندین حمله تروریستی در بلخ از جمله حمله انتحاری بجان محمدظاهر وحدت معاون پیشین والی بلخ در سال 2013 از داخل یکی از مدارس دینی در چند کیلومتری دفتر والی بلخ انجام شد. حملهکننده انتحاری که آقای وحدت را در روز 17 نوامبر 2013 هدف قرار داد شب را در همین مدرسه دینی با دوستان و همدورههای مدرسهاش گذرانیده بود.
پایگاه
نظامی و محل فرماندهی گروه طالبان در بلخ، در کوه البرز ولسوالی چمتال موقعیت دارد
و این گروه تماس نزدیک و مداوم با جبهات نظامی طالبان در ولایات سرپل و جوزجان دارند.
فرماندهان
طالبان در بلخ، هر ازگاهی برای عملیاتهای نظامی این گروه در کندز، سرپل، جوزجان و
فاریاب نیروی کمکی فرستاده و گاهی هم از آن ولایات نیروی کمکی میطلبند.
ناکامی
عملیاتهای نظامی که تاکنون برای سرکوب طالبان در بلخ راه اندازی شده، از یکسو
باعث افتادنِ تجهیزات و وسایط نظامی بدست طالبان شده و از سوی دیگر به آنان روحیه
و نیروی بیشتر برای گسترش حملات شان بخشیده است. در آخرین حملاتِ گروه طالبان که یک ماه قبل در ولسوالی چمتال راه اندازی شده و منجر به تلفات دهها جنگجو و سرباز امنیتی شد، صدها نیروی کمکی از جبهات نظامی این گروه از سرپل و جوزجان به بلخ آمده بودند. قدرتمندی و تجهیز روزافزون جبهات طالبان در ولایات همجوار با بلخ از یکسو و حضور رو به گسترش جنگجویان این گروه در ولسوالیهای مهم و استراتیژیک بلخ از سوی دیگر حلقهی محاصره نظامی بلخ را تنگتر ساخته است.
زیارتی منسوب به علی خلیفه چهارم اسلام در شهر مزارشریف / بلخ |
با
این وجود، بلخ که در محاصرهی ولایات نا امن و حضور روزافزون گروه طالبان قرار
گرفته است، اگر مورد توجه نهادهای امنیتی و مسوولان محلی قرار نگیرد، بعید نیست که
اندکی بعد آنچه را که امروز در فاریاب، کندز، جوزجان،سرپل و بغلان مشاهده میکنیم
در بلخ نیز ببینیم.
جنازه حکومت وحدت ملی روی شانه معترضان
صدها تن از هواداران رستاخیز تغییر امروز پنج شنبه در اعتراض به بی کفایتی مسوولان حکومتی، به خیابان های کابل ریخته و تظاهرات کردند. در حاشیه این تظاهرات عدهیی از معترضان، تابوتی را روی شانه های شان حمل می کردند که روی آن نوشته بود « جنازه حکومت وحدت ملی».
این تظاهرات دقیقاً سه روز بعد از حمله مرگبار تروریستی در منطقه سرکاریز کابل صورت می گیرد که منجر به کشته شدن 25 تن و زخمی شدن 60تن گردید.
خدا حافظ ای داغ بر دل نشسته
کریم دانش، نقاش و خطاط برجسته یکی از دهها قربانی حادثه تروریستی دوشنبه 24 جولای در کابل بود. |
روزانه
با دهها انسانی که برای بار اول میبینم شان روبرو میشوم، اما به ندرت صحبت با
آنان باعث دلگرمی و دوام حضورشان در ذهنم میشود.
برخی آدمها در همان
نگاه اول، کلام اول، سلام اول در روح و روانات جای شان را باز میکنند. این آدمها
معمولا روح بزرگ دارند و از حاشیههای بی ارزش زندگی دور اند.
کریم دانش دکان
کوچکی در محل حادثه تروریستی امروز داشت. لباس شیک میپوشید، ظریف صحبت میکرد و
میز کارش پر بود از خطها و طرحهای زیبایی که از مشتریانش فرمایش میگرفت. او
مالک "کابل گرافیک" بود.
از ساعت ۷بامداد تا ۴بعد از ظهر آنجا سرگرم کار بود. در دانشگاه
استقلال هم لیسانس دوماش را میخواند و هم تدریس میکرد.
من فقط دوبار دیدمش. یکبار وقتی لوگوی سایت
تحلیلی خبری هویدا و "ویزیت کارت" نیلوفر عزیزم را برایش سپردم که چاپ
کند، بار دیگر وقتی تحویل گرفتم.
هر دوبار بیشتر از یکساعت باهم صحبت کردیم. من
عاشق صحبت کسانی میشوم که با ظرافت حرف میزنند و در میان جملات شان یک واژهی
مفت و بیجهت را نمیتوان یافت. هرچند خودم از این توانایی برخوردار نیستم.
من از حرف مفت و اضافی بیزارم؛ حتی اگر عزیزترین
دوستم بیهودهگویی کند ازش بیزار میشوم.
از آنروز که دانش را دیدم چندبار به نیلوفر
عزیزم در موردش صحبت کردم. دوست داشتم در فرصت دیگری به دیدارش بروم و لحظهی صحبت
کنیم.
آن مرد دانا و خوشخط و خوشکلام در حادثه
تروریستی امروز در جوار دانشگاه زاول جانباخت.
حتما براساس نظم همیشگی زندگیاش، صبح زود به محل
کارش رفته و پشت آن میزی پر از آفریدههای هنریاش شعر میخوانده...یا هم خط
نستعلیق مینوشته...
اینک نشسته ایم سُبک در کمین خویش
چشم انتظار سوختنِ آخرینِ خویش
۲۵ تیر ۱۳۹۶
نسل جدید جهاد و آیندهی سیاه افغانستان
مختار وفایی
افراطیت دینی و مذهبی
که از سر و صورت آن خشونت و نفرت میبارد چنان در ذهن و روان مردم جا باز کرده که
این حس پلید به هیچ چیزی جز کشتن آدمها ارضا نمیشود.
حد اقل دو نسل از شهروندان این مملکت با افکار تندورانه و گمراهکنندهی بنام دین و مذهب بزرگ شده اند. از مکتب و مدرسه تا فضای خانواده و رسانه، آنها را علیه آنچه کفر و ضد دین دانسته می شود تحریک کرده اند.
اکنون در حالی که 18 سال از فروپاشی نظام امارت طالبانی می گذرد، این گروه بار دیگر بر بیشتر از 50 درصد جغرافیای افغانستان حکم می رانند.
حکمرانی این گروه تنها بر میله تفنگ آنان خلاصه نمی شود بلکه این گروه افکار تندورانه شان را نیز در ذهن و روح و روان مردم تزریق کرده اند.
طالبان صخرهنشین و دهاتی در بخش تبلیغات، ترویج افکار تندورانه و تطبیق دستورهای ظالمانه شان موفقتر از دستگاه حکومت دمکراتی است که میلیونها دالر برای تقویت آن هزینه شده است.
آنها با تصرف مناطق، مدارس را فعال و اکثراً مکاتب پسرانه را نیز باز می گذارند. نصاب تعلیمی مورد تاییدشان که همان کتابهای مدارس پاکستانی است را تدریس کرده و نحوهی استفاده از تسلیحات را نیز برای کودکان و دانش آموزان با شعارهای بر ضد کفار آموزش میدهند.
دانش آموزان در مدارس و مکاتب تحت حاکمیت طالبان همه روزه سرودهای در وصف ملاعمر، ملامنصور، ملاهبت الله، جهاد، دین و مذهب شان می خوانند. آنان پرچم سفید امارت اسلامی را بر هر گوشهی از مدارس و مکاتب آویزان کرده و فضا را پر از هیجانِ جهادگرایی حفظ میکنند.
طالبان با استفاده از ساختمانها و امکاناتی که توسط حکومت افغانستان و پول کشورهای غربی ساخته شده اند برنامههای آموزشی شان را تطبیق میکنند. آنان حتی در مواردی دیده شده است که کمکهای یونیسیف را به دانش آموزان مکاتب در مناطق تحت حاکمیت شان توزیع کرده اند.
برعکس در مکاتب و مدارس تحت کنترول حکومت، نه نظم و دسپلین چندانی وجود دارد و نه نصاب و دستورهای حکومت اجرا می شوند.
فساد گسترده در معارف، غیرحاضری استادان و دانش آموزان، کیفیت پایین و اجرا نشدن دستورها و اصول معارف، بنیاد تعلیم و آموزش را در شهر و قریه از هم پاشیده است.
آنچه را طالبان از مدارس و مکاتب شان بیرون می دهند، تروریست ها و تندورانی استند که بی هیچ درنگی به افکار و افراد مخالف ایده های شان حمله می کنند. تفنگ می گیرند و با شور و هیجان علیه کفار و همدستان آنان می جنگند.
از امارت اسلامی، خلافت اسلامی و حکومتِ استوار بر دساتیر ملاعمری حمایت می کنند. اما آنچه را مکاتب و مدارس تحت حاکمیت دولت بیرون می دهند، مشتی از جوانان بی انگیزه، بی هدف و نا امید از امروز و آینده است.
جوانانی که نه حکومت کنونی را نماینده آرزوها و خواست های شان می دانند و نه رفتارهای تروریست های تربیه شده با افکار طالبانی را.
مردم افغانستان جدای از قومیت، علاقهی شدید و وصف ناپذیری در افراطیت دینی و پذیرش افکار تندورانه دارند.
هرچند افراطیت و تندروی دینی که منجر به ریشهگیری القاعده، طالبان، داعش و سایر جریان های تروریستی در افغانستان شده است، به دهه 70 خورشیدی زمانی که امریکا و متحدان سیاسی اش در منطقه، گروه های جهادی را برای مبارزه با کمونیست ها تجهیز کردند بر می گردد، اما نسل دیگری که طالبان آنان را تربیت و تجهیز به افکار تندروانه کرده است دارد روی صحنه می آید.
به دلیل ریشه دواندن افراطیت و نفرت در میان مردم و مخصوصاً نسل دیگری که در آیندهی نزدیک تفنگبدست می شوند آیندهی این ملک را سیاهتر میبینم. این نسل تروریست به هیچ چیز دیگری بجز «دوام قتال» تا یک نفر خارجی و غیر دین اسلام در افغانستان حضور دارد قانع نمیشود.
اکنون افغانستان با مشکلات و چالشهای بزرگی از جمله گسترش روزافزون بنیادگرایی دینی روبر است. این تهدید بزرگتر و خطرناکتر از رکود اقتصادی، فقر، تنگدستی و اعتیاد است. نا امیدی من از آنجا ناشی می شود که نه حکومت افغانستان توان مهار و مبارزه با این چالش بزرگ را دارد و نه چنین چیزی در اجندای کشورهای قدرتمند دخیل در اوضاع افغانستان وجود دارد.
حد اقل دو نسل از شهروندان این مملکت با افکار تندورانه و گمراهکنندهی بنام دین و مذهب بزرگ شده اند. از مکتب و مدرسه تا فضای خانواده و رسانه، آنها را علیه آنچه کفر و ضد دین دانسته می شود تحریک کرده اند.
اکنون در حالی که 18 سال از فروپاشی نظام امارت طالبانی می گذرد، این گروه بار دیگر بر بیشتر از 50 درصد جغرافیای افغانستان حکم می رانند.
حکمرانی این گروه تنها بر میله تفنگ آنان خلاصه نمی شود بلکه این گروه افکار تندورانه شان را نیز در ذهن و روح و روان مردم تزریق کرده اند.
طالبان صخرهنشین و دهاتی در بخش تبلیغات، ترویج افکار تندورانه و تطبیق دستورهای ظالمانه شان موفقتر از دستگاه حکومت دمکراتی است که میلیونها دالر برای تقویت آن هزینه شده است.
آنها با تصرف مناطق، مدارس را فعال و اکثراً مکاتب پسرانه را نیز باز می گذارند. نصاب تعلیمی مورد تاییدشان که همان کتابهای مدارس پاکستانی است را تدریس کرده و نحوهی استفاده از تسلیحات را نیز برای کودکان و دانش آموزان با شعارهای بر ضد کفار آموزش میدهند.
دانش آموزان در مدارس و مکاتب تحت حاکمیت طالبان همه روزه سرودهای در وصف ملاعمر، ملامنصور، ملاهبت الله، جهاد، دین و مذهب شان می خوانند. آنان پرچم سفید امارت اسلامی را بر هر گوشهی از مدارس و مکاتب آویزان کرده و فضا را پر از هیجانِ جهادگرایی حفظ میکنند.
طالبان با استفاده از ساختمانها و امکاناتی که توسط حکومت افغانستان و پول کشورهای غربی ساخته شده اند برنامههای آموزشی شان را تطبیق میکنند. آنان حتی در مواردی دیده شده است که کمکهای یونیسیف را به دانش آموزان مکاتب در مناطق تحت حاکمیت شان توزیع کرده اند.
برعکس در مکاتب و مدارس تحت کنترول حکومت، نه نظم و دسپلین چندانی وجود دارد و نه نصاب و دستورهای حکومت اجرا می شوند.
فساد گسترده در معارف، غیرحاضری استادان و دانش آموزان، کیفیت پایین و اجرا نشدن دستورها و اصول معارف، بنیاد تعلیم و آموزش را در شهر و قریه از هم پاشیده است.
آنچه را طالبان از مدارس و مکاتب شان بیرون می دهند، تروریست ها و تندورانی استند که بی هیچ درنگی به افکار و افراد مخالف ایده های شان حمله می کنند. تفنگ می گیرند و با شور و هیجان علیه کفار و همدستان آنان می جنگند.
از امارت اسلامی، خلافت اسلامی و حکومتِ استوار بر دساتیر ملاعمری حمایت می کنند. اما آنچه را مکاتب و مدارس تحت حاکمیت دولت بیرون می دهند، مشتی از جوانان بی انگیزه، بی هدف و نا امید از امروز و آینده است.
جوانانی که نه حکومت کنونی را نماینده آرزوها و خواست های شان می دانند و نه رفتارهای تروریست های تربیه شده با افکار طالبانی را.
مردم افغانستان جدای از قومیت، علاقهی شدید و وصف ناپذیری در افراطیت دینی و پذیرش افکار تندورانه دارند.
هرچند افراطیت و تندروی دینی که منجر به ریشهگیری القاعده، طالبان، داعش و سایر جریان های تروریستی در افغانستان شده است، به دهه 70 خورشیدی زمانی که امریکا و متحدان سیاسی اش در منطقه، گروه های جهادی را برای مبارزه با کمونیست ها تجهیز کردند بر می گردد، اما نسل دیگری که طالبان آنان را تربیت و تجهیز به افکار تندروانه کرده است دارد روی صحنه می آید.
به دلیل ریشه دواندن افراطیت و نفرت در میان مردم و مخصوصاً نسل دیگری که در آیندهی نزدیک تفنگبدست می شوند آیندهی این ملک را سیاهتر میبینم. این نسل تروریست به هیچ چیز دیگری بجز «دوام قتال» تا یک نفر خارجی و غیر دین اسلام در افغانستان حضور دارد قانع نمیشود.
اکنون افغانستان با مشکلات و چالشهای بزرگی از جمله گسترش روزافزون بنیادگرایی دینی روبر است. این تهدید بزرگتر و خطرناکتر از رکود اقتصادی، فقر، تنگدستی و اعتیاد است. نا امیدی من از آنجا ناشی می شود که نه حکومت افغانستان توان مهار و مبارزه با این چالش بزرگ را دارد و نه چنین چیزی در اجندای کشورهای قدرتمند دخیل در اوضاع افغانستان وجود دارد.
دانش آموزان یک مکتب در ولسوالی امام صاحب ولایت کندز حین آموزش استفاده از اسلحه توسط طالبان |
دانش آموزان یک مکتب در منطقه خستک ولسوالی جرم بدخشان حین دریافت مواد درسی یونیسیف توسط طالبان |
اشتراک در:
پستها (Atom)
پست ویژه
بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانههای چاپی
شاید خداحافظی با رسانههای چاپی برای بسیاری از روزنامهنگاران و خوانندگان روزنامهها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی اس...
-
یکی از قدیمیترین مجموعه شعرهای صوفی عشقری را از لینک زیر بصورت آسان و رایگان دانلود کنید. اینجا کلیک کنید http://www.mediafire....
-
- مختار وفایی مولوی حیات الدین حیات صاحبی، یک تن از خطبا و علمای دینی محافظه کار در شهر مزارشریف است که از چندی بدینسو در میان ش...
-
برخلاف آنچه تاکنون رایج بود مردان دیگر ، زنان سفید پوست را بر تیره پوست ترجیح نمی دهند . بر اساس یک تحقیق علمی که در دانشگاه "وست من...