۰۸ تیر ۱۳۹۷

هشدار از وقوع جنگ قومی، نگرانی از تقلب گسترده در انتخابات

حاجی محمد محقق، معاون دوم ریاست اجراییه و رهبر حزب وحدت مردم

حاجی محمد محقق معاون دوم ریاست اجراییه، بتازگی با نشر مطلبی در صفحه فیسبوک خود، عامل جنگ عليه مردم هزاره در ولایت غزنی را استخبارات دولتى و طالبان هوادارِ حكومت دانسته است. وی همچنان از احتمال تقلب سازمان‌یافته به نفع حکومت در انتخابات پارلمانی هشدار داده و از حکومت خواسته است که از حوزوی ساختن انتخابات پارلمانی در غزنی خودداری کند.

متن اعلامیه محمد محقق:
به دليل اهميت شرايط فعلى كشور خواستم بعضى مطالب را به هموطنان گرامى
تذكر دهم.
انتخابات پارلمانى اين دوره يكى از پر چالش ترين انتخابات ها در فصل نوين افغانستان است .
از يكطرف نا امنى وجنگ روزگار مردم را تيره ساخته كه حدود هفتاد در صد از جغرافياى كشور در دست مخالفين مسلح دولت است و اين مسأله علاوه بر مشكل ساختن بر گذارى انتخابات ، سراسرى بودن آن را نيز زير سؤال ميرد.
از سوى ديگر توزيع بى رويه وبيش از حد تذكره هاى كاغذى در مناطق معين از سوى حكومت موضوع شفافيت انتخابات را خدشه دار نموده و سيل راى دهندگان خيالى و صندوقهاى با رأى غير واقعى واز قبل پر شده را در اذهان عمومى تداعى نموده اعتماد مردم را به پروسه به صفر نزديك ميكند .
ازجانب ديگر عدم اعتناء حكومت به طرح احزاب سياسى و تاكيد بر سيستم فرسوده اس ان تى وى و اعمال قانون شكنى ها ودو گانه عمل كردنهاى شان نشان ميدهد كه فشار حكومت بالاى كميسون انتخابات بحدّى زياد است كه اين كميسون از حق استقلال كامل خود بر خوردار نبوده و مجبور است تحت تأثير حكومت عمل نمايد .
توزيع حوزه ولايت غزنى به سه حوزه انتخاباتى هم بر خلاف قانون انتخابات است وهم بيانگر تبعيض نا روا ميان اقوام باهم برادر افغانستان و تلاش سازمان يافته براى مقابله با حضور قانونمند برخى اقوام در ولسى جرگه عاليترين مرجع تصميم گيرى كشور ميباشد.
آنچه كه قضيه را بيشتر از پيش پيچيده ميسازد اخطارها و آمادگى حمله طالبان بالاى جاغورى و برخى ولسوالى هاى هزاره نشين ديگر غزنى است كه براى اولين بار طى ١٨ سال گذشته است كه طالبان حكومت را كنار گذاشته و مستقيم بالاى يك قوم اعلان جنگ ميكند در حاليكه روش طالبان قبلاً چنين نبوده وشعارشان جنگ با نيروهاى خارجى وحكومت بوده است .
وبدتر وفاجعه بار تر ازهمه اينكه راپورها ميرساند كه اين تصميم حمله بالاى مناطق هزاره نشين بعد از آتش بس سه روزه با حكومت گرفته شده و گفته ميشود كه جنگ عليه مردم هزاره باتحريك استخبارات دولتى و توسط طالبان هوادار حكومت انجام ميشود.
با توجه به مندرجات فوق الذكر اينجانب از حكومت وحدت ملى دو موضوع را به جدّيت مطالبه دارم
اول: سياست يك بام ودو هوا ويك شهر و دوقانون را كنار گذاشته قانون انتخابات را يكسان تطبيق نمايد و از تقسيم ولايت غزنى به سه حوزه جداگانه انتخاباتى جلوگيرى نموده و بايد مطابق قانون انتخابات تمام غزنى يك حوزه انتخاباتى باشد
دوم: اگر حكومت در حمله عليه مردم هزاره همسو با طالبان ادعاء شده نيستند مردم جاغورى را تنها نگذاشته و از منطقه جاغورى با تمام توان دفاع نمايند وعناصرى را كه تحت عنوان مسؤل حوزه جنوب غرب طالبان و والى نام نها دشان در منطقه رسنه و منطقه جنگلى براى حمله بالاى جاغورى تجمع كرده اند سر كوب واز منطقه بيرون نمايند زيرا آغاز اين جنگ كليد خوردن يك جنگ داخلى بين اقوام باهم برادر افغانستان است و اين جنگ را پايانى نخواهد بود .
ونيز از مردم مجاهد و سر فراز جاغورى وديگر ولسوالى هاى همجوار وخط مقدم ميخواهم كه متانت وخونسردى خودرا حفظ كنند ، به مناطق ديگران تعرض نكنند ودر صورتى كه منطقه جاغورى ويا هر نقطه ديگر تحت نام طالب ويا هر نامى مورد هجوم قرار ميگيرد مردانه از منطقه و حدودشان دفاع نمايند.

۰۷ تیر ۱۳۹۷

سکوت تلخ یک زن، زیر شلاق شریعت + ویدیو

 جریان شلاق زدن

زن جوانی شبیه یک جسد میان برقع و تکه پوشانیده شده و در حضور ده‌ها مرد خشن و تفنگ‌بدست که خود را سربازان خداوند در روی زمین می‌دانند منتظر شلاق‌های شریعت است. جرم این زن چنانچه یکی از مردان حکم را با لکنت زبان که نشانی از بی‌سوادی‌اش است می‌خواند، بیرون شدن از خانه بدون اجازه شوهرش می‌باشد.
طالبان بر بیشتر از 50درصد جغرافیای افغانستان حکمرانی می‌کنند و زنان همواره بیشترین و نخستین قربانیانِ شریعتِ ظالمانه‌ و غیر انسانی این گروه بوده اند. تجاوز، اعدام، محکمه صحرایی، وضع دستورات قرون‌وسطایی و اعمال آنان با میل تفنگ و شلاق بخشی از زندگی روزانه‌ی یک زن است که در  منطقه تحت حاکمیت طالبان تجربه می‌کند.
 بسیاری از جنایات ضد حقوق بشری که جنگجویان افراطی و متعصب این گروه در حق دختران و زنان مردم انجام می‌دهند در رسانه‌ها بازتاب نمی‌یابند، اما هر از گاهی ویدیوهایی از محکمه صحرایی زنان و دخترانی که دستورات آنان را نقض می‌کنند به شبکه‌های اجتماعی درز می‌کند.
ویدیویی را که این‌جا تماشا می‌کنید، جریان اجرای حکم طالبان در مورد زن جوانی است که در ولایت غور، بدون اجازه شوهرش از خانه بیرون شده است.
 طالبان 30 شلاق بر بدن این زن می‌کوبند تا بدن او از گناهی که مرتکب شده است پاک شود. اعضای طالبان، به نوبت شلاق‌های محکمی را با خشمی که ویژه اسلام‌گراهای افراطی و دین خشونت‌پرور است بر بدن این زن وارد می‌کنند، اما زن همچنان محکم و استوار زیر این شلاق‌ها می‌ایستد و صدایش را بلند نمی‌کند. 
چون او می‌داند که بلند شدن صدای یک زن جرم دیگری‌ست و محکمه‌ی جداگانه‌ی می‌طلبد.
زمان ثبت این ویدیو مشخص نیست، اما از پس‌زمینه تصویر می‌توان حدس زد که در اوایل بهار اتفاق افتاده است.


۰۲ تیر ۱۳۹۷

خطرِ حمله انتقام‌جویانه طالبان به رسانه‌های آزاد

- مختار وفایی
رادیو صدای شریعت، یگانه رسانه‌ی شنیداری گروه طالبان که پس از 17سال سرنگونی امارت اسلامی،  در ولایت غزنی به فعالیت آغاز کرده بود، به تاریخ 11 جون توسط حملات هوایی نیروهای افغان نابود شد.
این رسانه از محل تحت حاکمیت طالبان در ولسوالی اندر نشرات داشت و بر ضد دولت افغانستان، نیروهای خارجی و دمکراسی و حقوق بشر تبلیغات می‌کرد. رادیو شریعت با پخش برنامه‌های دینی مردم را به جنگ و جهاد تشویق می‌کرد و از حملات نظامی و دست‌آوردهای جنگجویان این گروه گزارش می‌داد.
نیروهای هوایی افغانستان به تاریخ 11جون محل نشرات این رادیو را بمباران کردند و امواجِ پر از نفرتِ آن‌را یک‌بار دیگر دفن کرد.
گروه طالبان با پخش خبرنامه‌یی حمله به رادیو صدای شریعت را حمله به آزادی بیان دانسته و گفته اند که مدعیان آزادی بیان با این اقدام شان بر ضد آزادی بیان اقدام کردند. طالبان همچنان هشدار دادند که اگر حمله به مراکز نشراتی آنان از سوی نیروهای دولتی افغانستان و نیروهای خارجی مستقر در این کشور تکرار شود، رسانه‌های مورد حمایت امریکایی‌ها در افغانستان با "واکنش سخت" این گروه مواجه خواهند شد.
با درنظرداشت رویکرد همیشگی طالبان نسبت به انتقادات رسانه‌ها و حس انتقام‌جویی که در این گروه همچنان زنده و برازنده است، باید نگران حمله این گروه به رسانه‌ها و خبرنگاران باشیم.
طالبان یکی از مرگ‌بارترین گروه‌ها برای افراد ملکی و یکی از خطرناک‌ترین دشمنان آزادی بیان و دمکراسی است. بیشترین قتل، اختطاف، تهدید و شکنجه‌ی خبرنگاران در افغانستان که همه ساله آمار آن توسط نهادهای ناظر و مدافع رسانه‌ها منتشر می‌شود، به طالبان تعلق دارد. فرماندهان و جنگجویان محلی این گروه با ذهنیت‌های افراطی و نگاه بدبینانه به رسانه و خبرنگار، خبرنگاران محلی را شکار می‌کنند و مانع نشر آزاد اطلاعات می‌گردند.
هشدار اخیر طالبان در پی تخریب پایگاه نشراتی این گروه بنام رادیو شریعت، خشم فرماندهان و جنگجویان این گروه را علیه رسانه‌ها و خبرنگاران که به باور آنان از سوی امریکایی‌ها حمایت می‌شوند برانگیخته است. حضور و نفوذ طالبان در مراکز شهرها و دشمنی دیرینه و عمیق آنان با رسانه و دمکراسی، این نگرانی را که ممکن است بار دیگر رسانه‌ها و خبرنگاران در تیررس انتقام این گروه قرار بگیرند افزایش می‌دهد.
حکومت که سرگرم تلاش برای گشودن دروازه‌های مذاکره و مصالحه با طالبان است و با همین خوشبینی به اعضای طالبان اجازه ورود به مراکز شهرها را در روزهای آتش بس داد، باید مواظب باشد که یگانه دست‌آورد ارزشمند دهه اخیر دمکراسی، آماج تیر زهرآلود طالبان متعصب قرار نگیرد.

۲۸ خرداد ۱۳۹۷

صبح پشت درِ فرداست اگر بگذارند


طالبان سه سال قبل در روزهای رخصتی عید وارد شهر کندز شدند و شهر را تصرف کردند. دیروز اما با سلاح و بیرق و پیشانی‌بندهای امارت اسلامی وارد شهرها شدند و نیروهای دولتی را در آغوش گرفتند. 
سقوط کندز که فاجعه بزرگ انسانی را رقم زد، طرح آمریکایی‌ها برای زمینه‌سازی تطبیق طرح‌های بلندمدت شان در افغانستان بود. سقوط کندز زندگی و جان بسیاری‌ها را گرفت اما منافع و خواست‌های امریکایی‌ها را تضمین کرد. حقیقت بخش بزرگ جنگ‌ در افغانستان نیز همین‌گونه است. جنگ و کشتار در کابل و قندهار و بلخ از واشنگتن، اسلام‌آباد، ریاض و تهران سازماندهی و تمویل می‌شود.
مردم افغانستان توانایی جنگیدن بیشتر از یک‌سال در مقابل همدیگر را ندارند و اگر دخالت سازمان‌ها و کشورهای بیرونی نباشد به هراندازه که نفرت قومی عمیق باشد عمر جنگ کوتاه است. اگر دست خارجی‌ها و اجانب از یخن این مردم کوتاه شود، صلح و ثبات و آرامش دست‌یافتنی‌ست.
هرچند فعلا نمی‌توان خیلی خوش‌بین بود ولی آتش‌بس و تصاویری که از طالبان و نیروهای دولتی در روز اول عید نشر شدند خوش‌حال کننده بود.

۰۷ خرداد ۱۳۹۷

تجارت هزاران دالری بر سر گژدم‌ سیاه و چلپاسه‌ سفید در هرات

جنس تجارت این روزها در هرات متفاوت‌تر از گذشته است. عقرب سیاه، نوع نادری از کژدم یا دراز دم این روزها به دلیل گرمی بازار، خریداران و فروشنده‌گان زیادی را در هرات دور خود جمع کرده است.این نوع عقرب از گونه‌های بند پایان رده‌ی عنکبوتیان است که ۸ پا و نیشی با زهر کشنده دارد.با جستجوی اندک در صفحات مجازی فیس‌بوک در هرات، به خریداران و فروشنده‌گان عقرب سیاه برمی‌خوریم. اغلب این فروشنده‌گان و خریداران هویت خود را به سختی فاش می‌کنند.هنوز کسی به گونه‌ی کامل از این تجارت رمز‌آلود و مخفی اطلاعات درستی به دست نمی‌دهد، اما روشن است که نرخ بالایی برای هر عقرب سیاه ۱۵ گرامی وجود دارد. عقرب‌ها بنا بر تیره‌گی رنگ و وزن خود و توافق دو طرف خریدار و فروشنده معامله می‌شوند، اما کمترین نرخ برای یک عقرب ۱۵ گرامی در بازار مخفی هرات، ۳۵۰۰ دالر امریکایی است. هرچه عقرب بزرگتر، سنگین‌تر و سیاه‌تر باشد، نرخ آن بالاتر می‌رود. به قول فروشنده‌گان یک عقرب سیاه ۹۰ گرامی حتا به ۱۲۰ هزار دالر هم به فروش رسیده است.
برخی‌ها می‌گویند که یک شبکه‌ی بزرگ و ثروتمند عربی پشت خرید عقرب سیاه وجود دارد.
به استناد گفته‌های افراد رابط بین خریدار و فروشنده، این شبکه برای خرید عقرب سیاه هزینه‌های سرسام‌آوری متقبل می‌شود. خریداران ادعا می‌کنند که عقرب‌های خریداری شده از راه‌های غیرقانونی به کشورهای ایران، پاکستان، عربستان سعودی و حتا کشورهای اروپایی قاچاق می‌شوند تا در آن‌جا یا از سم کشنده‌ی آن‌ها استفاده‌ی دارویی شود یا برای فروش به بازار سیاه جهانی راه یابند.
مطالعات علمی نشان داده است که سم عقرب سیاه برای درمان بیماری‌های مربوط به سرطان و تعداد بی‌شماری از بیماری‌های دیگر خاصیت دارویی دارد.
برای تهیه‌ی این گزارش، مجبور شدم در قالب خریدار و گاهی در لباس فروشنده با خریداران و فروشنده‌گان عقرب سیاه ملاقات کنم.
نخستین ملاقات‌شونده یک جوان تقریباً ۲۰ساله بود که همراه با چند جوان هم‌سن و سالش به خرید و فروش عقرب سیاه مشغول است. در مرکزی‌ترین نقطه‌ی شهر به ملاقاتش رفتم. او یک فارم پرورش عقرب داشت و به قول خودش برای هر عقرب ۱۰ گرامی تا ۱هزار دالر سرمایه‌گذاری کرده بود. او گفت که از معامله‌ی عقرب سیاه پول خوبی به جیب زده است و ادامه‌ی این قضیه به نفعش تمام می‌شود.
با فرد دومی که ملاقات کردم، در نخست مرا مورد بازرسی بدنی قرار داد و گفت که برای امنیت جان خودش دست به این کار می‌زند. او گفت که هر عقرب سیاه را با قیمت‌های متفاوت و نظر به توافق با فروشنده می‌خرد و سپس آن را به یک خریدار عرب می‌فروشد. از هویت مرد عرب‌تبار چیزی نگفت اما تأکید کرد که یک ترجمان هراتی‌الاصل دارد و با مشتریان بومی در ارتباط است.
معامله با فرد عرب‌تبار هم راه و رمز خاص خودش را دارد. هر کسی که حاضر به فروش عقرب سیاه باشد، عکسش را به رابط یا ترجمان فرد عرب می‌فرستد و در نهایت با اندکی چانه‌زنی، عرب فرد مورد اعتمادش را برای خرید عقرب می‌فرستد.
عقرب سیاه بیشتر از ولایت‌های فراه، نیمروز و ولسوالی‌های غوریان و کهسان هرات شکار می‌شود، اما مرغوب‌ترین و با ارزش‌ترین آن از صحراهای خشک و سوزان ولایت فراه به دست می‌آید.
چلپاسه هم مشتری دارد
بازار خرید عقرب تنها در هرات داغ نیست که در ولایت فراه هم وضع به همین شکل است. در فراه اما از سال‌ها به این طرف، عرب‌های قطری آزادانه به شکار انواع پرنده‌گان کمیاب نیز می‌پردازند.
عرب‌ها با داشتن تجهیزات شکاری پیش‌رفته و حتا شاهین، دنبال پرنده‌ی نادری به نام «طوق‌دار» استند. در دو سال گذشته بیش از ۲۰۰ عرب‌تبار برای شکار این پرنده‌ی کمیاب به ولایت فراه رفته‌اند.
در کنار این‌ها، فراه و هرات جاذبه‌ی دیگری هم برای شکارچیان عربی دارند. برخی از کاربران صفحات اجتماعی در بدل نوعی مارمولک یا به گفته‌ی مردم «چلپاسه»‌ی سفید هم حاضر اند پول زیادی بپردازند. این تجارت شرط و شروط خاص خودش را دارد. مارمولک به وقتی ارزش دارد که سفید و دارای خطوط خاصی باشد. وزن آن هم مانند وزن عقرب سیاه قابل چانه‌زنی است.
روند شکار خزنده‌گان و پرنده‌گان کمیاب در افغانستان سبب نگرانی فعالان محیط زیستی شده است. به باور کارشناسان محیط زیست، وجود هر نوع جنبنده‌ای در خاک برای اکوسیستیم حیوانی، نباتی و آبی ضروری است. هرچند فعالان محیط زیست در هرات به این باور اند که دولت بیشتر درگیر امور نظامی و سیاسی است و کمتر توجهی برای حفظ محیط زیست و برخورد با شکارچیان غیر قانونی دارد، از نهادهای دولتی خواهان جلوگیری از شکار، تجارت و قاچاق غیرقانونی انواع حیوانات و خزنده‌ها اند.  گزارش از سید حسن حسینی در روزنامه 8صبح

رد پای منافع احزاب سیاسی در نابسامانی‌های اخیر در فاریاب


محمد حنیف رضایی سخنگوی قول اردوی 209شاهین است. پس از افزایش ناآرامی در فاریاب که سقوط مرکز ولسوالی بلچراغ و محاصره مراکز ولسوالی های شیرین تگاب و خواجه سبزپوش را در پی داشت، انتقادات زیادی از سوی مردم و جریان های سیاسی به آدرس نیروهای امنیتی وارد شد. اکنون آقای رضایی با نشر این نوشته،تا حدی از ابهام ماجراهای اخیر در فاریاب پرده برداشته و احزاب سیاسی و قدرتمندان محلی را عامل اوضاع نابسامان این ولایت می داند.
محمد حنیف رضایی، سخنگوی قول اردوی 209شاهین

فاریاب در منجلاب منجلاب منفعت ها
هر انسانی بر اساس یک ایده وبر اساس باور بر ارزشی زندگی میکند.
اما من ایده‌ی دارم که شاید در جامعهء چند ملیتی وتکثر گرای بنام افغانستان عملی نشود ولی ارزش های که در آن به مثابه یک منسوب نظامی پابندم دو چیزاست، یکی منافع مردم ودیگری حیثیت همسنگرانم که در سنگر های داغ نبرد سینه سپر میکند ولو ازهر تبار که باشد .
برآن شدم تا پس از اهانت صریح بعض افراد معلوم الحال در ولایت فاریاب به نیروهای امنیتی در رابطه به چگونگی مشکلات فاریاب بی پرده بنویسم.
چرا فاریاب اینروزها دست خوشِ نا امنی ها شده است ودلیل گسترش نا امنی در فاریاب چیست؟
بزعم بعض افراد چرایی نا امنی در بی توجهی مقامات نهفته است یا در زد وبند های حزبی وسیاسی در درون فاریاب؟
بدون شک همه میداند که حکومت بیشترین تمرکز را در سال جدید بخاطر توسعه وانکشاف پروژه های ملی واقتصادی،مانند احیای مجدد بند آلمار ؛جاده حلقوی قیصار لامان وامتداد خط آهن بندر آقینه ومزار بالای فاریاب داشته ،از این رو بشترین عملیات در فاریاب شده وبشترین امکانات در فاریاب به مصرف رسیده است.
اما اینکه وضعیت فاریاب بهبود پیدا نمیکند علتش در بافت های سیاسی وحزبی چند تا آدم قدرت طلب وامنیت ستیز است که منافع ومقاصدش را در سایهء نا امنی ها در فاریاب می‌بیند .
ولایت فاریاب معلول سیاست های خود خواهانهء احزاب سیاسی شده وسر نوشت مردم بدست چندتا آدم قلدر دیکتاتور قرار گرفته واین افراد بخاطر تامین منافع حزبی وابقای قدرت خودش هر روز به بهانه های مختلف مردم بیچاره را به قربانگاه منافع فردی شان سوق میدهند.
وهر روز یک سناریو برای به تباهی کشاندن مردم وبه چالش مواجه کردن نیروهای امنیتی روی دست دارد، که یکی از سناریو های تنظیم شده فراه راهِ نیروهای امنیتی وتشتت اذهان مردم سب وتاژ عملیات بزرگ ولسوالی های قیصار وآلمار را میتوان نامبرد وبه تعقیب آن سقوط بدون برخورد وجنگِ ولسوالی بلچراغ وهمزمان پیشنهاد گماشتن یک طالب بحیث ولسوال در یکی از ولسوالی های مشخص در فاریاب.
توجه داشته باشید وقت یکی از شخصیت های برجسته وکاریزماتیک چنین پیشنهاد به حکومت داشته باشد که این آدم یک کلانِ طالبا است شما ولسوال بسازید، تامین امنیت در ولسوالی های بلچراغ،گرزیوان وامتداد شاهراه نمبر یک (میمنه جوزجان) را من تضمین میکنم.
آیا چنین بر خوردی دوگانه‌ای که از یکطرف خودت را همسو با دولت نشان دهی واز سوی دیگر طالبی را بعنوان ولسوال پیشنهاد کنی ریشه در ناتوانی وبی توجهی حکومت دارد؟ یا در بازی های سیاسی نسنجیده ولُخت یک سیاست گر بی تجربه؟
آیا چنین منفعت طلبی ها در قالب هر چیزی که باشد جفا در حق ونیروهای امنیتی وتوده های مردم فاریاب نیست؟
وانگهی اعضای شورای ولایتی که قطعاً وابستگی حزبی دارد بیاید بصورت دیکته شده ونادیده گرفتن قربانی ها وجانفشانی های نیروهای امنیتی که صادق ترین فرزندان این خطه کهن است اهانت کند قابل بخشش است ؟؟؟
پس در نهایت به اقتباس از این پارادوکس رفتاری میتوان گفت فاریاب معلول بی توجهی حکومت وبی کفایتی سران نظامی نیست بلکه در منجلاب منفعت های سیاسی وحزبی غرق شده وبازهم به تاکید وتکرار میگویم تامردم فاریاب از حقیقت ها در گریز باشد ،ترقی وسعادت شان را در میل کلاشنکوف وراه رفتن به تعقیب این وآن بپندارد ،خودشان برای تعیین تکلیف شان دست بکار نشود، احزاب سیاسی در چارچوب یک‌میکانیزم قانونی فعالیت نداشته باشد وجلو افراد مسلح غیر مسئول که در قالب احزاب فعالیت های مسلحانه دارد گرفته نشود فاریاب به مسیر آرامش وسعود سوق نمیشود.

۰۶ خرداد ۱۳۹۷

أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ

اشرف‌غنی فردا به مزارشریف سفر می‌کند. قرار است در این سفر، سب‌استيشن ١٦ ميگاوات برق ولسوالی خلم و شبكه برق ولسوالي مارمل كه از سوي آلماني‌ها ساخته شده است را افتتاح کند. 
او همچنان تصمیم دارد با اقشار مختلف مردم دیدارهای مفصلی داشته و سخنرانی‌های متعددی انجام دهد.
اشرف‌غنی سه روز قبل از سفر انجنیر علی احمد عثمانی به مزارشریف جلوگیری کرد تا سوژه‌یی برای یک کمپین گسترده در بلخ را از دست ندهد.
بلخ در یک آشوب پنهان و نسبتا خاموش بسر می‌برد. عطامحمدنور از یک ماه بدینسو در خارج از کشور است و جانشین او ناتوان از مدیریت اوضاع.
حملات طالبان در ولسوالی‌های چمتال، چاربولک و بلخ همچنان ادامه دارد و قلدرها در داخل شهر همه‌روزه باهم درگیر اند.
دزدی و قتل و اختطاف نیز در شهر افزایش یافته و کسی جلودار تفنگ‌داران سنگ‌دل و تشنه‌کام نیست.
به گفته‌ی وطنداران، فضا کاملا "شغالی" و آماده‌ی شعارها و جیغ‌های محکم اشرف‌غنی‌‌ست.
چه اتفاق می‌افتد؟
اشرف‌غنی مانور اجرا می‌کند، با گروه‌های مختلف مردمی دیدار می‌کند و مثل همیشه وعده‌های بزرگ و میان‌تهی می‌دهد. ممکن در قسمت تغییر و تبدیلی برخی روسای ادارات، دستوراتی برای دل‌خوشی زودگذر مردم صادر کند که اجرا نخواهد شد.
او تلاش می‌کند بلخ را در نبود عطا، جزیی از قلمرو تحت اداره‌اش تصور کند، چنانچه گفته بود جزیره‌های قدرت را از بین می‌برد و تحمل دیدن دولت در درون دولت را ندارد.
اگر سفر اشرف‌غنی به مزارشریف در دقیقه نود لغو نشود، او به عطامحمد نور ثابت می‌کند ضمن این‌که می‌تواند سوره‌ی أَلَمْ تَرَ كَيْفَ... را تلاوت کند، ترجمه آنرا نیز می‌داند.
ترجمه:
"
مگر ندیدی پروردگارت با فیل‌داران چه کرد؟"

شناخته شده‌های ناشناخته


مسلح شیرزاد نامزد انتخابات پارلمانی از کابل
قدرت در ذات خود ابتذال و فساد است، اگر در مواردی چنین نباشد، حداقل تمایل به فساد را در انسان ایجاد می‌کند.
من از کاروان موترهای مدل‌بالا که دیروز شهر کابل را گشت زد و مردم‌آزاری کرد تعجب نکردم‌. در این‌که تصاویر یک خبرنگار روی شیشه‌های موترها نصب بود نیز تعجب نکردم.
حتی اگر یک روز مسلم شیرزاد خبرنگار و ترافیک و پولیس را لت‌وکوب کند نیز تعجب نمی‌کنم.
چون او از شناخته‌شده‌های ناشناخته است. او را فقط دیده‌ایم، اما نشناخته‌ایم. مانند ده‌ها نکتایی‌دار و برندپوش دیگر که پشت مایک جز خدمت به خلق شعار دیگری برای شان مقدس نیست.
موجود ناشناخته‌ی که دیروز مقدمه‌ی کوتاهی برای معرفی‌اش به مردم کابل ارایه کرد، ثابت نمود که هم‌کاسه‌ی پسران سیاف، محقق، حکمتیار، احمدضیامسعود و بقیه کسانی‌ست که تصورات شان از قدرت و خدمت، به کاروان موترهای مدل‌بالا و بادیگاردهای بادی‌بلدر ختم می‌شود.
دلم خوش به این بود که در این دور انتخابات، چهره‌های بهتری به پارلمان خواهند رفت، اما تصورم حداقل در مورد شیرزاد اشتباه بود، چون او نمی‌خواهد از کاروان حکمتیار، تره‌خیل، سیاف و خلیلی و ظاهرقدیر عقب بماند.

۰۲ خرداد ۱۳۹۷

یک مشوره مفت به سخنگوی ریاست جمهوری


هیچ سخنگویی باندازه‌ی آقای شاه‌حسین مرتضوی با مردم دست و گریبان نشده است.
مرتضوی در زمان کارش بحیث روزنامه‌نگار نیز با حکومت، 
سفارت ایران و طرفداران حکومت دست و گریبان بود. حالا فقط استیژ فرق کرده، البته به اضافه دشنام‌های که یک‌عده بی ادب در کامنت‌ها تحویلش می‌دهند...
شاه‌حسین مرتضوی سخنگوی ریاست جمهوری افغانستان
انگار او همیشه در بحران و گریبانگیری زندگی کرده...
 چون زمانی در که هشت صبح همکار بودیم، او را در 
آرامش نمی‌دیدم. همیشه دغدغه‌یی داشت و دغدغه‌هایش در جا ختم و خاموش نمی‌شد...اکثریت گزارش‌های تحقیقی جنجال‌برانگیز آن
 زمان سوژه‌های بودند که با همکاری و انگیزه مرتضوی تهیه و نشر می‌شد. 
او حالا سخنگوی حکومت است و آنچه را که فکر می‌کند درست است، قاطعانه و بی‌هراس انجام می‌دهد. اما من گاهی نگران آقای مرتضوی‌ام.
فکر می‌کنم او گاهی افراط می‌کند. دفاع بی‌رویه از اشتباهات حکومت از تاثیرگذاری حرف و موضع آقای مرتضوی کاسته است. رویارویی بیش از حد او با مردم و راه رفتن او روی اعصاب مردم خسته و نا امید، از او دارد چهره‌ی ضد مردمی و نفرت‌انگیز می‌سازد.
همه می‌دانیم که حکومت پر از چالش و خیانت و اشتباه است. نیاز نیست سپرِ اشتباهات غنی و یارانش شوی آقای مرتضوی. گاهی سکوت کن، ما درک می‌کنیم. ما می‌دانیم چه افتضاحی جریان دارد، ما می‌دانیم اشرف‌غنی توانایی کارهای خوب و محکم را نیز دارد و اشتباهات عمدی و محکم نیز انجام می‌دهد...گاهی سکوت کن، همه‌چیز همین چندسال حکومت اشرف‌غنی نیست، هنوز آینده‌ی نیز هست...گاهی نیاز به حرف نیست، سکوت کن و مطمین باش که سکوت تو جواب همه‌ی مساله‌هاست...


پست ویژه

بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

  شاید خداحافظی با رسانه‌های چاپی برای بسیاری از روزنامه‌نگاران و خوانندگان روزنامه‌ها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی اس...