۰۸ بهمن ۱۳۹۶

موش‌های کور، طراح حملات مرگبار در کابل

مختار وفایی
 مامورهای دشمن که به سازمان‌های امنیتی رقیب نفوذ می‌کنند معمولاً "موش‌های کور" نامیده می‌شوند. دلیل این نامگذاری این است که موش‌های کور با ظرافت و دقت، در عمق اطلاعات نهادهای امنیتی رقیب نفوذ کرده و خودشان را به عنوان چهره‌های با اعتماد، متعهد و مسلکی جا می‌زنند. این موش‌ها، با تعلیمات مسلکی و تعهدات بنیادی به نهاد اصلی‌شان، چنان در قلب دشمن نفوذ می‌کنند که محرم همه اسرار پنداشته شده و توانایی هر نوع تصمیم‌گیری در جغرافیای رقیب را بدست می‌آورند. در تاریخ نهادهای اسرارآمیز امنیتی جهان از جمله کا.جی.بی، ام.آی.سکس و سی.آی.ای، ده‌ها موش کور ده‌ها سال در نهادهای رقیب کار کرده و اطلاعات مرموز و محرم را به نهادهای مرکزی‌شان فرستاده اند.
 بیشترین موش‌های کور در تاریخ نهادهای امنیتی جهان، مربوط کا.جی.بی می‌شود. شوروی در دهه 1940، ماشین متحرک زیرزمینی را که قادر بود در یک ساعت 15کیلومتر در زیر زمین تونل نفوذی ایجاد کرده و راه برود را نیز اختراع کرد. نهادهای امنیتی شوروی در آن زمان، این ماشین نفوذی  را که قادر بود قرارگاه‌های نظامی دشمن را با نفوذ از زیر زمین منفجر کرده و ویران کند نیز، موش کور نامیده بود.
کابل و مردم درمانده‌اش سال‌هاست که در گروِ موش‌های کور است. موش‌های کوری که با چهره‌های به ظاهر ملی، وطن‌پرست، ملی‌گرا و متعهد در نهادهای مانند امنیت ملی، شورای امنیت، ریاست جمهوری، وزارت‌های دفاع و داخله برای تامین امنیت و ثبات فعالیت می کنند، اما طراح اصلی برنامه‌های شوم دشمن اند.
 روسای کارکشته امنیت ملی افغانستان از جمله رحمت‌الله نبیل و امرالله صالح، بارها بصورت علنی گفته‌اند که امنیت ملی پر است از جاسوس‌های آی.اس.آی و کسی جرات و توانایی برکناری و محاکمه آنان را ندارند. هرچند که این گفته‌های نبیل و صالح بیان‌گر خیانت و ضعف خودآنان نیز است، چون این دوتن در زمان ماموریت شان بحیث روسای امنیت ملی، نه تنها حرفی از این ماجراها زده نشد، بلکه تلاشی در جهت پاک‌سازی امنیت ملی از چنگال موش‌های کور آی.اس.آی نیز صورت نگرفته است.
عکس از آرشیف
 عمق پیچیدگی حمله به هوتل انترکانیتننتال، چهارراهی صدارت، شفاخانه نظامی 400بستر، ریاست رجال برجسته امنیت ملی، چهارراهی زنبق و ده‌ها مورد حملات مرگبار تروریستی دیگر که جان صدها تن را گرفته است، بیانگر نفوذ عمیق و شدید موش‌های کور به پشت میزهای تصمیم گیرنده در امنیت ملی و بقیه نهادهای امنیتی است.         در زمانی که کابل در یک جنگ رویارویی آشکار با دشمن دیرینه و بی‌رحمی مانند آی.آس.آی مواجه است، رییس امنیت ملی مصروف چانه‌زنی با حزب جمعیت در مورد سرنوشت ولایت بلخ است. معاونش برای آی.اس.آی. کار می‌کند و موش‌های کور اطرافش نیز حملات مرگبار مانند چهارراهی صدارت را  در تبانی با جنگجویان تحت امر ملاهیبت‌الله طراحی می‌کنند.
ستانکزی و اتمر که به نزدیکی و رابطه دیرینه با پاکستان متهم اند، عامل اکثریت حملات پیچیده و مرگبار سه سال اخیر در کابل دانسته می شوند. وقتی حامدگیلانی در حالی که پشت میز کارش عکس نظامی پرویز مشرف و یوسف رضا گیلانی را نصب کرده و در اوج تنش‌ها میان کابل و اسلام آباد، از آدرس سخنگوی ارتش پاکستان صحبت می‌کند، چه معنای بجز موش کور را می‌تواند در ذهن آدم تداعی کند. وقتی رییس امنیت ملی بجای پرداختن به مسوولیت اصلی‌اش که حفاظت از نظام و مردم است، مصروف چانه‌زنی‌های سیاسی و توطیه علیه منتقدین حکومت است و در برابر حملات گسترده و مرگبار از اظهار تاسف نیز خودداری می‌کند، چه معنای بجز موش کور تعبیه شده توسط آی.اس.آی را در قلب مهم‌ترین نهاد امنیتی افغانستان دارد؟
موش‌های کور می‌توانند در پارلمان از مردم نمایندگی کنند،  دستیار رییس امنیت ملی باشد و یا بحیث فرمانده یک بخش تصمیم‌گیرنده در این نهادها فعالیت کند. این موش‌های کور که توانایی‌های خارق‌العاده در طراحی حملات مرگبار علیه مردم افغانستان دارند فقط به یک چیز فکر می کنند: منافع باداران شان که کابل را همیشه خونین و مردمانش را تباه می‌خواهد.
تا زمانی که امنیت ملی و بقیه نهادهای امنیتی در کنترول موش‌های کور آی.اس. آی است، کابل همچنان گلوله می‌بارد و در مسیر تطبیق استراتیژی قتل با هزار زخم خواهد تپید.

۰۱ بهمن ۱۳۹۶

طالبان، 18تن از نیروهای خیزش مردمی را در شولگره تیرباران کردند

حوالی ساعت 10شب گذشته، گروه طالبان با حمله بر یک پاسگاه نیروهای خیزش مردمی در روستای بزبای ولسوالی شولگره، 18تن از مردان مسلح را به قتل رسانیده اند.
نظرگل شولگره‌یی، فرمانده نیروهای خیزش مردمی در ولسوالی شولگره در صحبت با سایت تحلیلی خبری هویدا گفت که طالبان با استفاده از یک عضو نفوذی خود در داخل این پاسگاه،  حمله غافلگیرانه انجام داده و همه افراد مسلح حاضر در آن  پاسگاه را تیرباران کرده اند. نظرگل تایید کرد که افراد این پاسگاه از لحاظ تشکیلاتی مربوط به گروه تحت فرماندهی او بود. در جریان این حمله یک تن از حمله کنندگان گروه طالبان نیز کشته شده است.
فرمانده خیزش های مردمی در شولگره همچنان گفت که همه کشته شده ها از یک خانواده بزرگ استند که در روستای بزبای زندگی می کردند. ملا حمیدالله فرمانده پاسگاه و پسرش عبیدالله نیز شامل کشته شدگان استند.
فرمانده نظرگل همچنان افرود که گروه طالبان پس از تیرباران کردن این افراد، شش عدد نارنجک را در حالت آماده، روی اجساد آنان گذاشته بودند تا نیروهای امنیتی که برای بررسی رویداد به محل می‌آیند را هدف قرار دهند که توسط ماموران امنیتی قبل از انفجار خنثا گردیدند.
تصویر از آرشیف
در همین حال سراج الدین عابد ولسوال شولگره نیز شمار کشته شده گان این رویداد را 18تن به شمول یک عضو گروه طالبان گفته است. ذبیح الله مجاهد سخنگوی گروه طالبان در صحبت با سایت تحلیلی خبری هویدا، ضمن این که مسوولیت این حمله را از آدرس این گروه به عهده گرفت، گفت که عضو نفوذی آنان به کمک جنگجویان این گروه به پاسگاه منطقه بزبای حمله کرده و 18 عضو پولیس محلی را کشتند. ذبیح الله مجاهد همچنان گفت که افراد این گروه تمامی تجهیزات نظامی این پاسگاه را با خود بردند.
فرمانده نظرگل در مورد عوامل حمله کننده میگوید که شخصی بنام مولوی احمد که مسوول نظامی طالبان در بخش های از شولگره است به کمک فرد نفوذی شان در داخل پاسگاه این حمله را انجام داده است.

مختار وفایی

۲۸ دی ۱۳۹۶

صفحه‌ی خون و خشونت

برای نخستین بار و پس از ۱۰ سال، ۱۰ روز در جریان تعطیلات آخر سال ۲۰۱۷ بصورت کامل از انترنت دور بودم. در این ۱۰ روز بجای کمره‌ی مبایل از کمره دستی و برای خبر دادن و خبرگیری از خانواده از مبایل دوستانم استفاده می‌کردم.
روزها را در بازارها، کوچه‌ها، جاهای دیدنی، قهوه‌خانه‌ها و خرید سپری می‌کردم و شب‌‌ها را اکثرا یا موسیقی می‌شنیدم و یا هم با دوستان هم‌سفرم شعر می‌خواندیم.
در آن مدت کوتاه، با وجودی که در گوشه‌ی از ذهنم چهره‌ی زشت انفجار و انتحار همیشه بیدار بود، اما آرامش زیبا و دلگرم‌کننده‌ی را توانستم ‌بخاطر دوری از انترنت تجربه کنم. در آن روزها دانستم که فیسبوک چقدر مرا از متن زیبا و آرامش‌بخش زندگی دور کرده و در چاله‌ی از انفجارهای ویرانگر خبرهای داغ مرگ و کشتار پرتاب کرده است.
قربانیان امواج کشنده‌ی انفجار و انتحار تنها کسانی نیستند که بدن‌های شان پاره پاره شده، کشته و یا زخمی می‌شوند. هر انفجار و انتحار برای هزاران تن دیگر مرگ تدریجی را رقم می‌زند. هر خون ریخته‌ی را که در فیسبوک می‌بینیم و هر خبر داغ مرگ و کشتار را که می‌نویسیم و می‌خوانیم بخشی از شادی و زندگی را در ما می‌کشد. و به تدریج این خبرها روح و روان ما را خورده و از ما انسان‌های خشن، احساساتی، ضعیف، بی‌اراده و ترسو می‌سازد
من وقتی آرامش آن ۱۰ روز و ناآرامی و بی‌حوصلگی این‌روزهای پر از مرگ را مقایسه می‌کنم بخوبی درک می‌کنم که فیسبوک و رویدادهای خونین اطراف ما، از ما در همه‌جا قربانی می‌گیرد
ما قربانی هستیم، چه روی جاده شکار موج انفجار شویم چه در بستر خواب، کنار بخاری گرم و یا ریز صندلی در حالی که قند و نبات نوش جان می‌کنیم صفحه فیسبوک را ور رفته و خبرها و تصاویر قربانیان را لایک و هم‌رسانی کنیم.
تنها راه ممکن، گریز همیشگی از فیسبوک و انترنت است که بسیاری‌ها از جمله من و هم‌مسلک‌هایم این کار را نمی‌توانیم. ظاهرا فیسبوک به حدی قدرتمند است که ما بدون این پدیده‌ی خوب اما به شدت زشت و تباه‌کننده بیچاره می‌شویم.
من تا هنوز نتوانسته‌ام تصمیمی در مورد این‌که چگونه از شر فیسبوک خلاص شوم بگیرم. چون بخشی از کارم وابسته به این صفحه‌ی پر از خون و خشونت است.


۲۷ دی ۱۳۹۶

مذاکرات صلح در ترکیه؛ مشاورانی از کابل، دُکاندارانی از پشاور

مختار وفایی
در ادامه‌ی افتضاحی که از چندین سال بدینسو بنام پروسه‌ی صلح جریان دارد، بتازگی مشاورانی از کابل و دکاندارانی از پشاور طی  ملاقاتی در ترکیه، از پیشرفت در مذاکرات صلح دولت افغانستان با گروه طالبان سخن زده اند.
در مذاکراتی که بنام صلح در ترکیه انجام شد، چهار تن از آدرس گروه طالبان و دوتن از آدرس دولت افغانستان پشت میز مذاکره نشستند که ادعای هر دو گروه در مورد نمایندگی شان از طالبان و دولت افغانستان، رد شدند. دو روز قبل و با آغاز این مذاکرات، ذبیح الله مجاهد با نشر اعلامیه‌ای تاکید کرد که هیچ کسی از آدرس این گروه برای مذاکره به ترکیه سفر نکرده است.
همچنان شاه‌حسین مرتضوی سخنگوی ریاست‌جمهوری دیروز دوشنبه گفت، افرادی که از کابل در مذاکرات صلح در ترکیه حضور داشتند از دولت افغانستان نمایندگی نمی‌کنند. عباس بصیر از افراد نزدیک به کریم خلیلی و همایون جریر دادماد گلبدین حکمتیار که هر دو از مشاوران رییس‌جمهور استند طرف‌های مذاکره طالبان در این نشست بودند.
با این حال اطلاعات بدست آمده نشان می‌دهند، از میان چهارتنی که در مذاکرات ترکیه از آدرس گروه طالبان در این نشست شرکت کرده اند هیچ کدام آنان در گروه طالبان تحت رهبری ملاهبت‌الله آخندزاده رسمیت ندارند و در چگونگی مذاکره و صلح دولت افغانستان با گروه‌های درگیر تاثیرگذار نیستند.
شهرت چهار اشتراک کننده‌ی مذاکرات صلح در ترکیه که  بنام نمایندگان گروه طالبان شرکت کرده اند:
1-    دواجان عضو حزب اسلامی که در شهر پشاور پاکستان موتر فروشی دارد و هر ازگاهی به کابل به دیدن گلبدین حکمتیار نیز می‌آید.
2-   مولوی عبدالرووف که در زمان رژیم طالبان مدت کوتاهی بحیث سرپرست ولایت خوست ایفای وظیفه می‌کرد و تا قبل از مرگ ملاعمر بحیث عضو پایین‌رتبه طالبان در مدارس پاکستان فعالیت می‌نمود. مولوی عبدالرووف پس از مرگ ملاعمر از گروه ملا اختر منصور جدا شده و به گروه انشعابی ملارسول پیوسته است.
3-   ملا رحمت‌الله وردک از اعضای پایین رتبه طالبان است که در زمان رژیم طالبان مدتی را در " د افغانستان بانک"  بحیث کارمند کار کرده و سپس در استخبارات امارت اسلامی بحیث کارمند پایین رتبه کار کرده است. رحمت‌الله وردک  نیز از اعضای پایین رتبه گروه طالبان بوده که پس از مرگ ملاعمر به گروه انشعابی ملارسول پیوسته است.
4-   نفر چهارم  از گروهی که بنام نمایندگان طالبان در این نشست شرکت کرده بود ملا عبدالحکیم بریس است که هیچ‌گاه در منصب و مقامی در این گروه دست نیافته است. او یک عضو عادی گروه طالبان است که پس از مرگ ملاعمر به گروه انشعابی ملارسول پیوسته است.
هرسه تن از این افراد فعلاً تحت رهبری ملا منان نیازی در گروه انشعابی ملارسول فعالیت می‌کنند و هیچ رابطه و تاثیری در گروه طالبان تحت رهبری ملاهبت‌الله آخندزاده که طرف اصلی جنگ علیه حکومت افغانستان است ندارند.
منابع موثق می‌گویند که رحمت‌الله وردک از شهر دبی به ترکیه پرواز کرده، مولوی عبدالرووف و عبدالحکیم بریس از شهر کابل به ترکیه پرواز کرده اند.
از آن‌جایی که طرف‌های مذاکره‌کننده در این نشست افراد بی تاثیر در طرف‌های درگیر در افغانستان استند، بنظر می‌رسد که هدف اساسی این نشست صلح نه بلکه امتیازگیری و پی‌گیری اهداف شخصی تحت عنوان صلح است.
برخی از منابع بدین باور اند که پس از فشارهای جهانی بر پاکستان، گلبدین حکمتیار و همایون جریر با توصیه آی.اس.آی به منظور ایجاد خوشبینی در مورد تلاش این کشور برای صلح، این نشست جعلی را راه اندازی کرده است. اگر چنین نیست، حکومت افغانستان هیچ نیازی برای مذاکره و صلح با گروه انشعابی ملارسول ندارد، چون این گروه ساخته و پرداخته حکومت افغانستان است و ملامنان نیازی از حکومت افغانستان امتیازات مالی برای جنگ علیه گروه ملاهبت‌الله بدست می‌آورد.
حکمتیار که به همکاری و هم‌سویی دیرینه با پاکستان مشهور است، با این ابتکار تلاش کرده است که از یک‌سو از پاکستان به عنوان کشوری که موافق با پیشرفت مذاکرات با طالبان است تعریف کند و از سوی دیگر از دولت افغانستان و پروسه صلح که طی سال‌های اخیر به گاو شیر ده تبدیل شده امتیازات مالی و سیاسی بدست آورد. این مقاله قبلاً در روزنامه اطلاعات روز نیز منتشر شده است.

۲۴ دی ۱۳۹۶

مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان

مختار وفایی
چند طلبه‌ی که از سهم خمس و زکات ایرانی‌ها در حوزات عملیه ایران نفرت تغذیه کرده و منافقت آموخته، اکنون بار دیگر به نمادهای از فتنه و شر در میان مردم بدل شده اند. من هیچ علاقه و نیازی به پرداختن به مسایل کوچک و بی‌ارزش قومی، محلی و سمتی ندارم، اما وقتی عمق فلاکت، گمراهی و تباهی را در میان مردمی که در کنار آنان بزرگ شده و زیسته‌ام می‌بینیم، رسالت خود می‌دانم که در حد خودم در این مورد به هم‌نسلانم بنویسم.
عکس از آرشیف
من نه مانند اکثریت ملاهای نفرت‌پراکن و سیاه‌اندیش حربه‌ی مانند اسلام و قرآن دارم و نه خطابه‌های آتشین و دروغین بلدم تا با احساسات مردم بازی کنم.
هر ازگاهی که برای دیدار از پدر و مادرم به روستای ما در دره‌گزباستان /شولگره سر می‌زنم، عمق سیاه‌اندیشی و چاله‌ی تاریکی که مردم ما را احاطه کرده مشاهده می‌کنم. تقریباً چهار دهه قبل و در جریان جهاد علیه تجاوز شوروی، در کنار مردان صادق و راستین، چند دلقک به ظاهر دیندار به بهانه‌ی جهاد، مردم را علیه همدیگر شورانیده و آغازگر جنگ خانه بخانه شدند که اکنون نیز عقده‌های بجامانده از آن دوران سیاه و ذلت، از مردم قربانی می‌گیرد.
آن دوره باوجود این‌که نتایج اندک مثبتی در پی داشت، اما تاوان اشتباهات جبران ناپذیر چند حیله‌گر مکار را هنوز مردم می‌پردازند. سرخیل‌های جهاد، بجای این‌که مردم را به جهاد و صداقت سوق دهند، علم‌بردار جنگ قومی شده و خودشان در غُندی‌های خیر در قم و اصفهان و قندهار نشستند.
مردم خاطرات تلخ تباهی شان را به روشنی بیاد دارند و هر ازگاهی در جریان روایت آن دوران، یزیدها و شمرهای دوران را که هنوز زنده اند و در صومعه‌های شان مصروف دعا، نفرت می‌فرستند.
مایه‌ی ننگ و تاسف است که تاجران دین و قوم که بازارشان طی سال‌های اخیر کساد شده، بار دیگر در حالی که هنوز خون کشته شدگان جنگ خانمانسوز نخکشیده، به این تجارت سیاه رو آورده اند.
عده‌ی از این تاجران از قم و اصفهان و تهران تخم نفرت و کینه می‌پاشند و عده‌ی دیگر از غارهای باستانی شان در کابل و قندهار و مزار...
بار دیگر این سیاه‌اندیشان شمشیرهای تباهی شان را از غلاف کشیده و تلاش دارند بنام خیل و سرخیل و قوم و قبیله مردم را بجان همدیگر بیاندازند تا یک نسل دیگر در نفرت بسوزند.
حرف من به آنانی که تجربه‌ی 40 و 50ساله در پاشیدن تخم نفرت و کینه و کدورت دارند شاید جالب و قابل توجه نباشد، اما شاید برای آنانی که از نسل من است و آینده‌های درخشان می‌تواند چشم براه شان باشد قابل فهم باشد.
یکبار به دیروز، امروز و آینده‌ی آنانی که از ظرف زهرآگین قوم و خیل نان خورده اند ببینید، جز ذلت، نفرت و خشم نفاق از صورت‌ها و چشمان گناه‌کارشان چیزی نمی‌بارد. برای ما هیچ اقدامی شرم‌آورتر و ذلت‌بارتر از این نیست که در عصر حاضر که انسان‌ها به ارزش‌های قدرن 21 فکر می‌کنند ما در پستوهای خالی ذهن خود پنهان شده و دنباله‌رو کسانی باشیم که عمرشان را وقف نفرت و همدیگر کشی کرده اند.
بگذارید چند مریض روانی که چاره‌ی جز نشخوار نفرت‌های آموخته از حوزه عملیه قم و غارهای باستانی شان در کابل و قندهار ندارند، همچنان یاوه‌سرایی کرده و عمرخود را با نفرت‌پراکنی سر کنند، اما من و شمایی که در عصر انفجار اطلاعات زندگی می‌کنیم و مسوول امروز و آینده‌ی این کشور هستیم، دنبال ارزشهای مدرن و انسانی حرکت کنیم.
سردمداران خیل و سرخیل که حاصل عمر بی‌حاصل شان جز کشتار جوانان و تباهی خانواده‌ها نیست، باید عمر باقی‌مانده‌ی شان را برای توبه به درگاه خداوند بگذرانند تا از گناهان و سیاهی دامان شان اندکی کاسته شود.
به این پیرهای خرفت و این گمراهان عالم دینداری توصیه می‌کنم که در غارهای باستانی تان در قندهار و مزار و کابل و قم بمانید تا رستگار شوید. شما دنبال رستگاری هستید و هرآیینه بدانید که رستگاری در نفرت پراکنی و جنگ‌افروزی نیست.
من و هم‌نسلانم شما شیادان حیله‌گر را خوب شناخته‌ایم و شکار شعارهای واهی تان نمی‌شویم.
و حرف آخر این‌که ای شیخ:
امیدوار بود آدمی به خیر کسان
مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان!

۲۱ دی ۱۳۹۶

پیام صلح دانشجویان افغان در قزاقستان به مقامات جهان

دوتن از دانشجویان افغان که در قزاقستان مصروف تحصیل اند، با نشر ویدیویی در صفحات مجازی در پیوند به جلب توجه مقامات قزاقستان و ایالات متحده به تامین صلح در افغانستان، مورد توجه گسترده قرار گرفته اند.
حفیظ الله قادری دانشجوی سال چهارم دانشگاه انجنیری تخنیکی در شهر آستانه قزاقستان و صابر رسولی هم‌صنفی‌اش، دو دانشجوی  استند که شب دوشنبه  18جدی، ویدیوهای شان را با پیام تلاش برای صلح در افغانستان در صفحات مجازی شان نشر کردند. آنان در این ویدیوها از سران کشورهای قدرتمند جهان از جمله دونالد ترامپ رییس جمهور ایالات متحده و نورسلطان نظربایف رییس جمهور قزاقستان خواسته اند که به مردم افغانستان در تامین صلح کمک کنند.
دانشجویان افغان از آقای نورسلطان نظربایف رییس جمهور قزاقستان که ابتکار میزبانی مذاکرات صلح سوریه را موفقانه سپری کرده و همچنان بتازگی ریاست جلسات شورای امنیت سازمان ملل متحد را در اول ماه جنوری سال 2018 بدست آورده خواسته اند که تامین صلح در افغانستان را یکی از اولویت‌های مباحث در جلسات شورای امنیت قرار دهد.
این دانشجویان از دشواری های جنگ در افغانستان نیز صحبت کرده و گفته اند که آنان بصورت تصادفی  از جنگ افغانستان جان به سلامت برده و اکنون با امکانات خوب در قزاقستان تحصیل می کنند.
قادری و رسولی می گویند که افغانستان کشور نا امن است و وقتی صبح کسی از خانه بیرون می شود، کسی مطمین نیست که او شب سالم به خانه بر می گردد یا خیر.
این دانشجویان با درنظرداشت اینکه قزاقستان ریاست جلسات شورای امنیت سازمان ملل متحد را به عهده دارد نقش رییس جمهور این کشور را در تامین صلح در افغانستان موثر دانسته و ابراز امیدواری کرده اند که پیام شان مورد توجه مقامات آن کشور قرار گیرد.
ویدیوی این دانشجویان که در شبکه های مختلف اجتماعی از جمله فیسبوک، تویتر، انستاگرام، یوتیوب و وی‌کی منتشر شده است، مورد استقبال گسترده مردم قرار گرفته است. فعالان شبکه های اجتماعی در افغانستان این اقدام دانشجویان افغان را مثبت و موثر  دانسته و ابراز امیدواری کرده اند که مقامات کشور قزاقستان که از دوستان منطقه‌یی افغانستان است، در راستای تامین صلح در این کشور تلاش کنند.
در گذشته نیز دانشجویان، فعالان حقوق بشر و مهاجران افغانستان در کشورهای مختلف جهان، با ابتکارات شان تلاش کرده اند که توجه مقامات ارشد جهانی را به تامین صلح در افغانستان جلب کنند، اما تاکنون این تلاش ها نتیجه‌ی موثری در داخل افغانستان برای تامین صلح نداشته است.


۲۰ دی ۱۳۹۶

میهمان سفره‌ی مهربانی در هندوستان

یک‌ونیم سال قبل در حالی که روزهای شیرین ماه عسل ما در هندوستان با پیش‌آمد بیماری خطرناک و غیرمترقبه برای نیلوفر عزیزم به سرگردانی و رنج تبدیل شد، با موکیش‌چندرا دوست هندوستانی‌ام آشنا شدم.
با خانواده موکیش چندرا در حومه شهر دهلی
موکیش کارمند بخش اداری یکی از شفاخانه‌های هندوستان است که نیلوفر عزیزم سال گذشته در آن معالجه شد. در روزهای نخست نمی‌توانستم به موکیش به عنوان یک دوست باور کنم. قصه‌های وحشتناکی از کلاه‌گذاری بر مریض‌داران افغانستانی در شفاخانه‌های هندوستان شینده بودم و در آن روزهای دشوار به هرکسی که علاقه‌ی کمک کردن بمن را داشت شک می‌کردم.
موکیش اما مرا با آرامش رهنمایی می‌کرد. زمانی که از شفاخانه رخصت شدیم، او با مهربانی تمام هر ازگاهی تماس می‌گرفت و از وضعیت صحت نیلوفرجان می‌پرسید. چندی قبل که قرار شد برای تعطیلات آخرسال میلادی به هندوستان برویم، اصرار کرد که در هوتل اتاق نگیریم و در خانه‌ی او همراه با خانواده‌اش باشیم.
او با مهربانی تمام اصرار می‌کرد که خانه‌ی ما کوچک ولی قلب ما بزرگ است، بیایید تا روز ماندن تان در هندوستان با ما زندگی کنید. بلاخره با سپاسگزاری از مهربانی‌هایش توافق شد که یک چاشت میهمان شان باشیم
خانه‌ی زیبا و کوچک موکیش در حومه‌ی شهر دهلی در منطقه‌ی بنام ویشالی موقعیت دارد. همراه با خانم، پدر و دو کودک نازنین خود در آپارتمان دو اتاقه زندگی می‌کند. خانه‌ی کوچک شان پر از آرامش، عشق و زیبایی است.
زمانی که از دهلی به طرف خانه شان که از محل اقامت ما 20 کیلومتر فاصله داشت حرکت کریم، پی‌هم زنگ می‌زد که خانم و فرزندانم مشتاق دیدارتان است، زودتر بیایید که فرصت بیشتری برای صحبت داشته باشیم
او در مورد عروسی، زندگی و کارهای ما در فیسبوک و انترنت خوانده بود و عکس های ما را با خانواده‌اش شریک ساخته بود.
پدرش سرمعلم یکی از مکاتب دولتی در دهلی بود و حالا که عمرش 73 ساله است، در تقاعد بسر می‌برد.
خانم مهربان موکیش غذای لذیذ و با مزه‌ی هندوستانی برای ما پخته بود. از این که می‌دانست ما غذای تند نمی‌توانیم بخوریم، در دیگ مرچ کمتری ریخته بود. چای لذیذ هندی، برنج سفید، شیر برنج، گوشت مرغ و انواع سبزی از جمله زیبایی‌های سفره یک هندوستانی بود که از ما پذیرایی کرد.
لحظاتی را که در خانه‌ی موکیش دوست هندوستانی ما گذراندیم پر از آرامش، عشق و مهربانی بود.
مهربانی خالصانه‌ی موکیش، خانم نازنین‌اش که اصرار داشت مرا(بابی، یعنی ینگه) صدا بزنید، پدر و اطفال نازنین‌اش که دوست داشتند روزی در کابل میهمان ما باشند برای ما بیادماندنی‌ترین خاطرات این سفر است.
با موکیش در بالکن آپارتمان‌اش زیاد صحبت کردم. او بارها تکرار کرد که من یک هندو هستم و تو یک مسلمان، اما عشق، انسانیت و آزادی مهم‌ترین مشترکات ما انسان‌هاست که هیچ دیواری نمی‌تواند مانع آن شود.
عشق، شجاعت، صبر و آرامش از مهم‌ترین جلوه‌های زندگی یک هندوستانی است که با پابندی به آن به زندگی خود و اطرافیان خود عشق می‌ورزد.
موکیش‌چندرا و خانواده‌ی نازنین‌اش، نمادی از صداقت، مهربانی و عشق یک هندوستانی نسبت به هم‌نوعان شان است.


۱۹ دی ۱۳۹۶

بن بست در بلخ

پس از آغاز تنش ها میان عطامحمدنور و ریاست جمهوری بر سر کرسی مقام ولایت بلخ، ضمن نگرانی‌های که در میان مردم در حال افزایش است، اوضاع حکومت‌داری، بازار و تجارت نیز در این ولایت آسیب دیده است.
عطامحمدنور و رییس جمهورغنی
حکومت تا این‌دم بر معرفی انجنیر داوود بحیث والی بلخ اصرار دارد و براساس گزارش‌ها، داوود ضمن دریافت اعتبارنامه از سوی ارگان‌های محل بحیث والی بلخ، مقداری جنگ افزار، پول و موترهای زرهی نیز برای محافظت از خود و گسترش برنامههایش بحیث جانشین نور دریافت کرده است.
بن بست بر سر کرسی مقام ولایت بلخ، ضمن این‌که بر اوضاع عمومی کشور تاثیر منفی گذاشته است، امید به موثریت سایر برنامه‌های حکومت را نیز بیشتر از پیش خدشه‌دار ساخته است.
حزب جمعیت ناتوان از شکست این بن بست است، چون این حزب فعلاً دارای یک محوریت قدرتمند و باصلابت نیست و به گروهک‌های مزدبگیر از محورهای قدرت تبدیل شده است.
جامعه مدنی هم تاکنون واکنش، راه حل و اعتراضی نسبت به این بن بست نداشته است. باوجودی که گزینه نظامی هم از سوی عطامحمدنور و هم از سوی حکومت مرکزی برای حل این چالش منتفی بنظر می‌رسد، اما دوام این وضعیت نه به نفع مردم است و نه به نفع حکومت یا آقای نور.
با وجودی که هواداران احساساتی نور او را بر دوام ایستادگی و حتی استفاده از گزینه نظامی تشویق می کنند، اما دریافت‌ها نشان می‌دهد که فرجام این بازی به هیچ صورتی به نفع نور نیست.
لجاجت او بر دوام کارش پس از 15سال حاکمیت مطلقه در بلخ نشان می‌دهد که به باور او با از دست دادن کرسی مقام ولایت بلخ، آسمان به زمین می‌خورد و دیگر فضا برای فعالیت های سیاسی اش را از دست خواهد داد. در حالی که نور با سرمایه‌ی هنگفت‌اش که می‌تواند  فرصت‌های بزرگتری را برایش مهیا می‌کند میتواند در آینده به برنامه‌های بیشتر و موقعیت های بزرگتری فکر کند.
 همچنان رو آوردن و حتی حرف از گزینه نظامی در برابر حکومت مرکزی او را در صف افراد و گروه های قرار خواهد داد که فعلاً برای خواست های سیاسی و ایدیولوژیک شان با حکومت در جنگ اند.
نور با وجودی که وجبهه و اعتبار سیاسی خود را طی سال‌های اخیر  نزد قدرت‌های حامی افغانستان از دست داده است، موضع‌گیری فعلی اش نیز اعتبار نداشته‌اش را ضرب صفر کرده است. با وجودی که مشخص است نور نمی‌خواهد بلخ را بدون امتیاز برابر با کرسی این ولایت از دست دهد، حکومت تاکنون متقاعد به دادن  این امتیازات نشده است.

۲۸ آذر ۱۳۹۶

روایت یک خشونت: شوهر و خسر، چوب را در شرم‌گاه عروس ۱۷ساله فرو کردند

 خبرگزاری پژواک، روایت وحشتناکی از تازه‌ترین قربانی خشونت و ستم علیه زنان در ولایت غور منتشر کرده است. پس ازسنگسار رخشانه، تيرباران عزيزگل و سوختاندن  زهرا، ظلم‌های که توسط اعضای یک خانواده بر عروس ۱۷ساله شان در ولسوالی دولینه‌ی غور صورت گرفته است نوع دیگری از بربریت و وحشت در مقابل زنان را برملا می‌کند.
گزارش پژواک:
هزارگل، عروس ۱۷ساله با ۱۵۰زخم بر بدن
دختر خُردسالی که از ولسوالی دولينۀ ولايت غور به مرکز ولايت غرض تداوى آورده شده، مى‌گويد که ظلم های زيادی بر وی صورت گرفته و خُسرش همواره غذاهای باقی ماندۀ سگش را به او مى‌خوراند.

اين دختر، گل هزار نام دارد؛ او باچهرۀ پُنديده و بدن پراز جراحتى که دارد، روزگذشته برای تداوی ازسوی يکی از وابستگانش، به مرکزصحی خصوصی داکتر ميراجان احمدی به شهر فيروزکوه مرکزغور، آورده شده است.
اين نوعروس ١٧ ساله که درخانۀ شوهرش جز ذلت ديگر چيزی نديده است، با روحيه پُراز وحشت به خبرنگار آژانس خبری پژواک گفت خسرش که صالح نام دارد، روزانه وی را برای جمع آوری مواد سوخت، به کوه مى فرستاد و بعداز برگشت، وی را مجبور به خوردن غذاهای بازماندۀ سگش مى کرد.

وى گفت: "بوجی را ميدادن که تو برو به هيزم، سه شب به کوه بودم بازمى آمدم،‌ باز نمی گذاشتندکه خود را گرم کنم، به سگ خود که نان می دادند، باز نان های سگ را به من می دادن که توبخور؛ بازمه که نمی خوردم، می گفتند که ديگه به تو نان نمی دهيم؛ همونان را می خوری بخور که نمى خوری نی."
گل هزار همچنان افزود که بارها ازسوی خشو و خواهر شوهرش، مورد لت وکوب قرار گرفته وحتا قصد کشتنش را کردند.

ملا سخى داد يکی از وابستگان اين دختر گفت که درکنار همه ظلم هايی که براين طفل وارد شده است، درناحيه شرمگاهش از سوی شوهر وخسرش چوب داخل گرديده است.
به گفتۀ سخى داد، در وجود اين دختر آثار لت وکوب وسوختگی که توسط سيخ آهن صورت گرفته است  نيز به نظر مى رسد.

سخی داد افزود پدر اين دخترکه اکنون درکشور ايران به سرمی‌ برد، سه سال پيش دخترش را بخاطر خواسته های خود، در عقد شخصى به نام عيدگل درآورده است.

او که اکنون دستيار اين دختر است، از حکومت خواست  تا عاملين اين قضيه را به پنجۀ قانون بسپارند.
موصوف به اساس گفته هاى داکتران موظف اين شفاخانه افزود: "١٥٠داغ به همه وجود اين دخترداره،‌‌ بسيار درحق اين دخترظلم کردند،‌ اورا ببردند در يک جَر بيابانی به غار انداختند."

ازسويی هم داکتران درکلينيک خصوصی ميراجان احمدی، با تاييد آزار جنسی توسط چوب براين دختر، به آژانس خبری پژواک مى گويند که و جود اين طفل، جراحات سنگين برداشته است.
داکترشيما يکى از داکتران اين مرکز صحى گفت: "تمام وجود اين دختر داغ های تازه داشت و بسيار شکنجه شده بود؛ اساساً از ناحيه دامن خود بسيار مشکل داشت و بسيار کار سخت را به حق او انجام داده بودند."

از سويی ديگر بسم الله سرپرست قوماندانی امنيه ولسوالی دولينه، با تاييد اين خبر به آژانس خبری پژواک گفت که آنان در پيوند به اين موضوع؛ خشو، خسر، شوهر و شوهر خواهر اين دختر را دستگير نموده و به مرکزولايت غور فرستاده اند.
موصوف افزود: "ای قضيه در قريه گذر پهن صورت گرفته، ما اقدام کرديم به دستگيری افراد مجرم که خشو، خسر، شوهر و شوهر خواهرای دختره دستگير کرده ايم به قوماندانی مرکز روان کديم."
گل هزار تنها دخترى نيست که در غور قربانی افراط گرايی و خشونت های خانوادگی می‌شود؛ سنگسار رخشانه درشمال شهرفيروزکوه، تيرباران عزيزگل سوختاندن زهرا و ده ها رويداد ديگر، از مواردى است که درگذشتۀ نه چندان دور، دراين ولايت اتفاق افتاده است.

غنی تصمیم می‌گیرد


از بامداد دیروز دوشنبه که خبر تایید شدن استعفای عطامحمدنور از مقام ولایت بلخ توسط رییس جمهور منتشر شد، ذهن و روان مردم در بلخ پریشان شده است. با هرکه صحبت می‌کنم نگران وقوع حوادث ناگوار است. این مسلم است که اکثریت مردم خواهان امنیت است و از حلقه‌ی سیاهی که بنام داعش و طالب در اطراف بلخ کشیده شده هراس دارند. آنان عطامحمدنور را با تمام کاستی‌ها و بدی‌هایش می‌خواهند؛ چون فکر می‌کنند آقای نور حتی برای حفاظت از سرمایه‌های بی حساب‌اش نیز که شده جلو داعش و طالب را در بلخ می‌گیرد.
عطامحمدنور با قدرت اجتماعی و اقتصادی که دارد توانسته است بلخ را طی یک دهه اخیر از برخی آشوب‌ها و تنش‌ها دور نگهدارد، دقیقاً شبیه آنچه جنرال دوستم در دوران حکومت مجاهدین از بلخ ساخته بود.
زمانی که ربانی در کابل حکومت می‌کرد و بقیه ولایات درگیر جنگ خان‌ها و قلدرها بود، جنرال دوستم از مزارشریف و جوزجان دو نمونه‌ی از مسکوهای کوچک ساخته بود که ضمن امنیت و آرامش، مردم به آزادی‌های مدنی خود نیز تا حدی دست یافته بودند. اما همانگونه جنرال دوستم در آن زمان بلخ را تافته‌ی جدابافته از مرکز قلمداد می‌کرد، نور نیز فعلاً در همان خط در حرکت است. 
اما مشکل این است که فعلاً دهه هفتاد نیست، بلکه روزهای میان سال 2017 و 2018 میلادی است. سال‌های که غنی حمایت قدرت‌های جهان را با خود دارد و تا حدی به طرف‌های درگیرش فهمانده است که او تصمیم می‌گیرد چه کسی وزیر باشد چه کسی به زیر.

۲۷ آذر ۱۳۹۶

انجنیر محمد داوود بحیث والی جدید بلخ مقرر شد

انجنیر محمد داوود والی جدید بلخ
ریاست جمهوری با پخش خبرنامه‌ی کوتاهی در صفحه تویتر خود نوشته است که استعفای عطامحمدنور والی بلخ توسط رییس جمهور منظور شده است. به نقل از این خبرنامه، والی بلخ چندی قبل استعفانامه اش را به ریاست جمهوری فرستاده بود. ریاست جمهوری، دیپلوم انجنیر محمد داوود را بحیث والی بلخ منظور کرده است.
خبر منظور شدن استعفای والی بلخ در حالی نشر شده است که از سه سال بدینسو تنش ها میان رییس جمهور و عطامحمدنور بر سر برکناری وی از بلخ جریان داشت. سال گذشته و پس از موج جدیدی از تنش ها، والی بلخ با رییس جمهورغنی وارد مذاکره شده و در بدل کنار رفتنش از بلخ خواستار ده ها پست مهم حکومتی برای نزدیکانش در سطح وزارت، سفارت، معینیت و ریاست ها شده بود.
والی بلخ در جریان این مذاکرات استعفانامه ی بدون تاریخ را به ریاست جمهوری فرستاد تا اعتماد رییس جمهور را جلب کرده و به وزارت خانه ها و سفارت خانه ها دست یابد. والی بلخ تاکید کرده بود که پس از عملی شدن مواد کامل موافقت‌نامه استعفایش منظور شود.
به دنبال رد خواست های نور توسط ارگ و شکست مذاکرات، استعفانامه بدون تاریخ والی بلخ، تنها کارت برنده ی ارگ برای کنار زدن وی از قدرت بود. پس از تنش ها و واکنش ها زیادی در پی تلاش ارگ برای برکناری نور، صبح امروز دوشنبه خبر منظوری استعفانامه‌ی والی بلخ توسط ریاست جمهوری پخش شد.
برخی از سران حزب جمعیت چند روز قبل برکناری والی بلخ را خط سرخ این حزب اعلام کرده و خاطرنشان ساخته بودند که برکناری نور باعث مقاطعه سیاسی حزب جمعیت با حکومت خواهد شد.
تاکنون واکنشی از سوی نور و متحدان سیاسی اش در پی نشر خبر استعفای ناخواسته اش از بلخ دیده نشده است. انجنیر محمد داوود شخصی که بحیث والی جدید بلخ معرفی شده، از جمله اعضای حزب جمعیت و از باشندگان ولایت بلخ است. او در دوران مبارزه علیه رژیم تحت حمایت شوروی در جبهات نظامی حزب جمعیت در بلخ و ولایات شمال جنگیده و از سال 2001 تاکنون در لندن زندگی می کند.
داوود از جایگاه اجتماعی گسترده برخوردار نیست و نیز در حکومت‌داری و رهبری سواد و تجربه‌ی چندانی ندارد. داوود که مانند نور از پایگاه قدرتمند اقتصادی و اجتماعی در بلخ برخوردار نیست، نمی تواند مانند نور برای حکومت مرکزی دردسر ایجاد کند. با تقرر وی بحیث والی بلخ، رییس جمهورغنی سکان یکی از مهم ترین ولایت ها را در شمال در دست گرفته و اوامرش را در قلمرو امپراتوری پیشین عطامحمدنور که تاکنون اهمیتی نداشت تطبیق می کند.
- مختار وفایی

۲۵ آذر ۱۳۹۶

کتمان تاریخ جنایت است

افغانستان سرزمین جنایت و بربریت و نسل‌کشی‌های بی‌رحمانه است. بخشی از این ستم در چهار دهه‌ی گذشته زمانی که مجاهدینی بنام اشرار تفنگ بدست شهرها و از جمله کابل را تصرف کردند اتفاق افتاد.
سیاف، ربانی، محقق، مزاری، مسعود، حکمتیار، دوستم و ...همه در نقش خودشان در خلق تراژیدی‌ها و جنایت‌های که از عینک هواداران شان حماسه و انقلاب است نقش داشتند.
همه گرفتار موجی از افراطیت، بربریت، احساسات قومی، خودبزرگ‌بینی و خودحق‌پنداری بودند. همه، مشت فاتح کابل را بر سینه می‌زدند و حاکمیت و حکومت و مملکت را از آن خود می‌دانستند.
چند جهادی شرور و بی‌برنامه و مزدور که با تفنگ آی‌اس.آی و سی.‌‌آی.ای جنگ و کشتن را خوب آموخته بودند بر سر تقسیم قدرت میله‌های تفنگ شان را بجان همدیگر داغ کردند.
این‌گونه بود که جنایات بی‌شماری خلق شد و هیچ کبوتر سپیدی در این میان وجود ندارد.
برای من تاسف‌بار است که وقتی می‌بینم حرفی از جنایات سیاف، حکمتیار و ملاعمر نوشته می‌شود دوستان تاجیک‌تبارم هورا کشیده تایید می‌کنند، اما وقتی حرفی از جنایاتی که در پیرامون سران جمعیت اتفاق افتاده نوشته می‌شود، احساسات وطن‌پرستی شان غلیان کرده و مرا به خاموشی در این مورد دعوت می‌کنند. منطق شان هم این است که یادآوری گذشته منجر به تنش قومی می‌شود. اگر چنین است چرا شما پی‌هم از گذشته‌ی سیاه حکمتیار می‌نویسید؟ استدلال می‌کنند که یادآوری از گذشته خودش به مثابه جنایت است و باید خاموش ماند. نمی‌دانم آدم چقدر باید منطق خود را کنار بگذارد و به خود اکت حافظ وحدت ملی را بدهد تا چنین استدلال بی‌سر و ته‌ی از خود برون دهد.
این‌جا که منطق شان لنگید مرا متهم به وابستگی به حزب و قبیله می‌کند. آن‌هم حزب وحدت که عوامل جنایت‌کار آن بار بار مرا در مورد نوشته‌هایم تهدید کرده اند و آنچه من از بنیاد با آن مخالفم. من به همان میزان که در مورد کارنامه خوب و بد مسعود، سیاف، حکمتیار و دوستم خوانده و نوشته‌ام به همان میزان در مورد مزاری، محقق و خلیلی نیز خوانده و نوشته‌ام.
این حقیقت تلخ و یک روی سیاه سکه‌ی بنام جهاد است که مطمئن باشید قابل کتمان نیست و نسل بعدی واژه به واژه حقیقت را از لای تاریخ می‌یابند.
مطمئن باشید که با مرور و یادآوری گذشته، اگر گره‌ی از مشکل باز نشود، گره‌ی دیگری افزوده نمی‌شود.

۱۸ آذر ۱۳۹۶

جزای دزدی در سایه‌ی حاکمیت طالبان

یک مخاطب این صفحه، با فرستادنِ این تصویر نوشته است که این شخص به اتهام دزدی در یکی از مناطق ولایت بغلان توسط طالبان گرفتار شده و حکم محکمه محلی این گروه بر وی تطبیق شده است.
 طالبان برای اجرای حکم شان در مورد این متهم، صورت وی را با رنگ سیاه نموده، موهایش را از فرق تا پیشانی تراشیده و با سوار کردن بر یک الاغ وی را در کوچه های محل به مردم نشان داده اند. 
جزییات بیشتری از چگونگی اتهام دزدی به این مرد مشخص نیست. 

۱۵ آذر ۱۳۹۶

محکمه صحرایی طالبان در بغلان برای پسری که با یک دختر تلفنی صحبت کرده بود+ویدیو

- مختار وفایی
ویدیوی بدست آمده نشان می‌دهد که پسر جوانی در محضر تماشای مردم، توسط اعضای گروه طالبان در منطقه تنگی‌مرچ ولسوالی برکه ولایت بغلان به اتهام صحبت تلفنی با یک دختر شلاق زده می‌شود. منابع محلی در برکه با تایید این ویدیو می‌گویند، پسر جوانی به اتهام این‌که با یک دختر تلفنی صحبت کرده به دام طالبان افتیده و مولوی معین قاضی طالبان در برکه، برای وی 40 ضربه شلاق در محضر عام جزا تعیین کرده است.
در ویدیوی بدست آمده از جریان تطبیق حکم قاضی طالبان، ملانعمت و ملا وکیل از فرماندهان طالبان در بغلان نیز در کنار مولوی معین قاضی این گروه دیده می‌شوند. در همین حال منابع می‌گویند که ملا نعمت از فرماندهان ارشد این گروه در برکه یک شخص جنایتکار و متجاوز است که شب‌ها با استفاده از اسلحه و قدرت، به خانه‌های برخی از باشندگان برکه رفته و به زنان مردم تجاوز می‌کند. سال گذشته در اثر همین اقداماتِ ملا نعمت، قاری بلال ولسوال این گروه، وی را خلع سلاح کرده و از صف طالبان رانده بود. ملا نعمت پس از مدتی که به ولسوالی نهرین فراری شده بود دوباره با پادرمیانی سران طالبان به برکه آمده و اکنون بحیث یکی از فرماندهان این گروه فعالیت می کند. 
در همین حال منابع در ولسوالی برکه می‌گویند که چندی قبل قاری خال‌الدین از دیگر فرماندهان این گروه بر یک محافظ جوانش تجاوز جنسی کرده بود که باعث تنش‌های میان گروهی بین طالبان شده بود.
منابع محلی در بغلان می‌گویند که طالبان از تطبیق قانون محاکم صحرایی شان بالای فرماندهان و جنگجویان خودشان عاجز اند، اما مردمان ملکی و محلی را به بهانه های مختلف شلاق زده و زندانی می‌کنند.

بازداشت غیرقانونی یک خبرنگار در هلمند توسط امنیت ملی

اعلامیه نی، حمایت‌کننده رسانه‌های آزاد افغانستان:
هیچ نهادی حق بازداشت و بازجویی خبرنگاران در قبال تخطی‌های رسانه‌یی را ندارد، مگر پس از فرایند طی شده در کمیسیون بررسی شکایات و تخلفات رسانه‌ها
محمد الیاس داعی، خبرنگار رادیو آزادی در ولایت هلمند به طور غیرقانونی بیش‌تر از ۲۰ ساعت در ریاست امنیت ملی آن ولایت نگه‌داشته شد  و آزادی‌هایش سلب گردید.
این خبرنگار به دنبال نشر یک مطلب در صفحۀ فیس‌بوک‌ که در رابطه به یکی از اعضای شورای ولایتی هلمند نوشته بود؛ توسط ریاست امنیت ملی آن ولایت فراخوانده شده و سپس سلب آزادی شد.
به گفتۀ مقام‌های امنیتی در ولایت هلمند؛ بشیر شاکر، عضو شورای ولایتی هلمند از الیاس داعی شکایت کرده است که بر آقای شاکر اتهام وارد کرده و علیه او معلومات نادرست در فیس‌بوک‌ به نشر رسانده است.
یک مقام امنیتی که خواست نامش گرفته نشود؛ به دفتر نی هم‌چنان تأکید کرد که آقای الیاس داعی خبرنگار رادیو آزادی نزد آن‌ها میهمان است و به دلیل این که پس از نشر آن پیام در فیس‌بوک جانش در خطر افتاده است، او را با خود نگه‌داشته اند تا از او حفاظت کنند. 
عبدالمجیب خلوتگر، رئیس دفتر نی در این زمینه گفت:" سلب آزادی خبرنگاران به هر عنوان و دلیلی که باشد، غیر قانونی بوده و پیش از اهالۀ پرونده از جانب کمیسیون بررسی شکایات و تخلفات رسانه‌ها به دادستانی، هیچ نهاد حق بازداشت و بازجویی از خبرنگاران را ندارد."
قانون رسانه‌های همگانی وظیفه و صلاحیت بررسی پرونده‌های شکایت علیه خبرنگاران و رسانه‌ها را به کمیسیون بررسی شکایات و تخلفات رسانه‌ها سپرده است.
در بند دوم مادۀ ۴۴ قانون رسانه‌های همگانی مشعر است که :" کمیسیون مندرج فقره (1) این ماده ( کمیسیون بررسی شکایات و تخلفات رسانه‌ها) شکایات و تخلفات را مورد رسیدگی قرار داده، متخلف را حسب احوال توصیه، اخطار یا جهت تعقیب عدلی به مراجع مربوط معرفی می‌نماید."
دفتر نی حمایت کنندۀ رسانه‌های آزاد افغانستان، از حکومت وحدت ملی می‌خواهد تا پس از این به هیچ کسی اجازه ندهد برخلاف قانون عمل کرده و از خبرنگاران جهت نشر و پخش مطالب بازجویی و یا آنان را بازداشت نماید.
ما هم‌چنان از مقام‌ها در ولایت هلمند می‌خواهیم تا برای تأمین امنیت جانی الیاس داعی، هر آنچه در توان دارند دریغ نورزند و برای حفاظت جان او از تمام امکانات استفاده نمایند.
 دفتر نی هم‌چنان از حکومت افغانستان و به‌ویژه از حکومت محلی هلمند می‌خواهد تا مسئلۀ سلب آزادی آقای داعی را بر مبنای قوانین کشور بررسی نمایند.

۱۴ آذر ۱۳۹۶

به دادگاه بین‌المللی جزایی شکایت کنیم

دادستان دادگاه بین‌المللی جزایی اعلام کرده است که به جنایت‌های جنگی و بشری انجام شده در افغانستان رسیده‌‌گی می‌کند. اگر این دادگاه ابتکار دادستان را بپذیرد، شهروندان افغانستان می‌توانند بی‌درنگ شکایت‌های شان را ثبت کنند. اشخاص یا گروه‌هایی که جنایت‌های قتل، گروگان‌گیری، تعقیب و آزار مداوم یک گروه مشخص به دلایل سیاسی، نژادی، قومی و مذهبی، حمله به تأسیسات غیر نظامی، حمله‌ی سازمان‌ یافته به یک گروه غیر نظامی، شکنجه و استفاده از اطفال در پیش‌برد اهداف جنگی را انجام داده‌اند، یا با هر نامی، عامل شهادت غیرنظامیان شده‌اند؛ محاکمه می‌شوند. مهم نیست که این‌ اشخاص چه کاره‌اند، دادگاه بین‌المللی جزایی، آنان را مجرم شمرده و محاکمه می‌کند. حتا اگر قوانین داخلی یک کشور، اجازه‌ی محاکمه‌ی این مجرمان را ندهد، این دادگاه آنان را محاکمه می‌کند. البته دادگاه به جنایت‌هایی رسیده‌گی می‌کند که پس از می ۲۰۰۳ میلادی اتفاق افتیده است. افغانستان نیز در سال ۲۰۰۳ عضویت این دادگاه را به دست آورده است.

کار دادگاه بین‌المللی جزایی
دادگاه بین‌المللی جزایی، نخستین دادگاه بین‌المللی با صلاحیت و دایمی در جهان است. اساس‌نامه‌ی این دادگاه در ۱۷ جولای ۱۹۹۸ میلادی در روم ایتالیا توسط نماینده‌گان ۱۲۰ کشور به تصویب رسید. این اساس‌نامه در ۲۰۰۲میلادی قابلیت اجرایی پیدا کرد. پس از آن، دادگاه بین‌المللی جزایی به منظور رسیده‌گی به جرایم نسل‌کشی، جنایت در برابر بشریت، جنایت جنگی و جنایت تجاوز ارضی در لاهه- هالند ایجاد شد؛ اما پسان اعلام کرد که از این پس به جرایم زیست محیطی زیر عنوان «جنایات در برابر بشریت» نیز رسیده‌گی می‌کند. اهمیت تصویب این اساس‌نامه به اندازه‌ای است که فعالان حقوق بشر در سراسر جهان پس از تصویب آن، همه ساله سال‌روز تصویب آن را زیر نام «روز عدالت بین‌المللی» گرامی می‌دارند.
هرچند «کارکرد مستقل» را یکی از مهم‌ترین ویژه‌گی‌های این دادگاه می‌دانند، اما عضو نبودن قدرت‌های بزرگی مثل امریکا، چین، روسیه و هند سبب شده است تا درباره‌ی توانایی این دادگاه شک و تردیدهایی وجود داشته باشد، اما حتمی این‌گونه نیست. دادگاه بین‌المللی جزایی تا اکنون به قضایای مهم و بزرگی رسیده‌گی کرده است؛ از رسیده‌گی به جرایم پنج تن از رهبران «ارتش مقاومت پروردگار» در اوگاندا گرفته تا حکم بازداشت عمر حسن‌البشیر رییس‌جمهور سودان.
دادگاه به منظور تطبیق حکم، نیروی نظامی ندارد و اما در این خصوص، همکاری دولت‌هایی عضو را که مجرم، شهروند آن است، فرا می‌خواند. اگر دولت‌ها همکاری نکردند، بی‌درنگ مورد تحریم و انزوای بین‌المللی قرار می‌گیرند.
برای آغاز تحقیقات و پی‌گرد انجام‌دهنده‌گان یک جنایت، سه روش پیش‌بینی شده است: ابتکار دادستان، درخواست دولت عضو و یا درخواست شورای امنیت سازمان ملل متحد.
با این وضع، در خصوص پی‌گیری جنایت‌های جنگی و بشری در افغانستان، دادستان این دادگاه اعلام آماده‌گی کرده است. بر بنیاد این، دادستان می‌تواند با جمع‌آوری اطلاعات و مستندسازی بیشتر از طریق دولت، سازمان ملل متحد و ارکان آن و نیز سایر سازمان‌ها و گروه‌های بین‌المللی، منطقه‌ای، غیر دولتی و قربانیان جنایت‌های جنگی و بشری، تحقیقات خود را تکمیل کند.

چه باید کرد؟
پاسخ به این پرسش نیاز به اندکی دقت و یادآوری دارد. دشمنان را که می‌شناسیم، پس سعی شود تا جنایت‌های انجام شده در سال‌های پس از ۲۰۰۳ میلادی و عاملان آن را به یاد بیاوریم.
بی‌درنگ با توجه به جنایت‌های بزرگی که با هر نامی، پس از ۲۰۰۳ میلادی انجام یافت و سبب قتل و کشتار فرد و یا گروهی از شهروندان بی‌گناه و بی‌سلاح کشور شد، باید به دادگاه بین‌المللی جزایی شکایت کنیم. مهم نیست این قتل و کشتار توسط چه کسانی و با چه نامی انجام یافت. هیچ توجیهی هم نمی‌تواند روی این جنایت‌ها پوش بگذارد. آن‌چه مهم است، این‌ است که «انسان» به شهادت رسیده است. این «انسان شهید» مسلمان بود، سلاح نداشت و با کسی هم اعلام جنگ نکرده بود.
اشخاص و گروه‌هایی که به گونه‌ی سازمان یافته اراده کردند و در حالت صحتمندی، این جنایت‌های بزرگ و جان‌کاه را انجام داده‌اند، دستور جنایت را داده‌اند و یا هم به انجام جنایت کمک کرده‌اند، مجرم‌اند. شما می‌توانید به به دادگاه شکایت کنید تا اشخاص و گروه‌هایی که ذکر شد محاکمه شوند. یادتان باشد، «مهم نیست اکنون جنایت‌کاران چه‌کاره‌اند» امان ریاضت

دو همسایه دو دهلیز

شام دیروز دوشنبه استقبال از رییس‌جمهورغنی در میدان هوایی اسلام‌کریموف در تاشکند پایتخت ازبیکستان کم‌سابقه بود. مقامات بلندپایه ازبیکستان به شمول صدراعظم و وزیر خارجه آن کشور در استقبال از رییس‌جمهورغنی صف کشیده و از میهمان شان با بهترین تشریفات پذیرایی کردند.
رییس‌جمهور غنی در این سفر ۲۰توافق‌نامه و قرار داد مهمی را با همتای ازبیکستانی‌اش امضا می‌کند که دوتای آن در بخش تجارت و ترانزیت است.
روابط میان دولت‌های افغانستان و ازبیکستان در دوره حکومت وحدت ملی و خصوصا پس از به قدرت رسیدن شوکت میرضایف در ازبیکستان به بهترین مرحله خود رسیده است.
سیاست اقتصادمحور ازبیکستان و دیپلماسی فعال منطقه‌یی افغانستان به همراه تاکید بر اهمیت استفاده از ظرفیت‌های اقتصادی میان دو کشور عاملان این نزدیکی است.
افغانستان و ازبیکستان دو همسایه‌ی است که تا کنون از ظرفیت‌های اقتصادی هم‌دیگر در بخش‌های مختلف از جمله تجارت و ترانزیت بی‌بهره بوده اند. حامد کرزی در طول ۱۳سال حاکمیت خود هیچ تمایلی به گسترش روابط سیاسی و اقتصادی با ازبیکستان نداشت و همچنان متکی به پاکستان ماند. طی ۱۳سال حاکمیت کرزی، نتیجه‌ی عدم روابط تجاری با کشورهای آسیای میانه از جمله ازبیکستان، تصرف بازار افغانستان توسط پاکستان و محتاج ماندن به بنادر آن کشور با تحمل هرگونه خواست و تحمیل تحقیرآمیز آن‌کشور بالای افغانستان بود.
افغانستان و ازبیکستان دو دهلیز ترانزیت برای دو منطقه‌ی مهم برای همدیگر است. افغانستان می‌تواند دهلیز ازبیکستان برای جنوب آسیا و ازبیکستان می‌تواند دهلیز افغانستان برای آسیای مرکزی باشد.
ضمن این‌که گسترش تجارت با ازبیکستان نیازمندی افغانستان از پاکستان را مرفوع می‌کند، منجر به رشد ظرفیت‌های ترانزیتی افغانستان با مناطق آسیای مرکزی و آسیای جنوبی می‌شود.
بهار سال جاری مسدود شدن بنادر پاکستان بروی افغانستان و  گسترش تجارت با آسیای میانه نشان داد که بنادر پاکستان تنها گزینه در عرصه‌ی تجارت برای افغانستان نیست و باید از ظرفیت‌های منطقوی در این عرصه استفاده صورت گرفته و از انزوای ترانزیت و تجارت بیرون شد.
با امیدواری به روابط نیک میان دولت‌های افغانستان و ازبیکستان منتظر عملی شدن توافق‌نامه‌ها و قراردادهای امضا شده میان دو کشور بخصوص در بخش ترانزیت و تجارت می‌مانیم تا بر زندگی مردم و اوضاع حکومت‌داری تاثیرات آن آن شاهد باشیم.
- مختار وفایی

۱۳ آذر ۱۳۹۶

اوضاع قرمز اطلاع‌رسانی در افغانستان

افغانستان در رده‌بندی آزادی مطبوعات در تازه‌ترین گزارش یک نهاد بریتانیایی در روی نقشه جهان در خط قرمز  قرار گرفته است که شامل "وضعیت دشوار" برای اطلاع‌رسانی می‌شود.
 این نهاد برای نشان دادن وضعیت آزادی مطبوعات در کشورها، آنان را دسته‌های مختلف تقسیم‌بندی کرده است.
وضعیت خوب، وضعیت رضایت‌بخش، چالش‌های قابل توجه، وضعیت دشوار و وضعیت بسیار نگران‌کننده از جمله رده‌بندی اوضاع آزادی مطبوعات برای کشوره است که افغانستان در چاله‌ی سرخ و در "وضعیت دشوار" قرار گرفته است.
Www.v-dem.net

پست ویژه

بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

  شاید خداحافظی با رسانه‌های چاپی برای بسیاری از روزنامه‌نگاران و خوانندگان روزنامه‌ها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی اس...