۱۵ بهمن ۱۳۹۰

جوانان عزيز روی سخنم باشماست

احمد سعيدی
در شرايط و وضعيت حاکميت موجود کشور؛ ما تحصیلکردگان، ما نویسندگان و ما لایه های حاشیه نشین قدرت که صادقانه مدعی ترقی و پیشرفت کشور خود ميباشيم، بی شمار نیستیم. اکثراً در شهرها زنده گی ميکنيم، در روزنامه ها ويب سايت ها و وبلاگ ها مقاله و یادداشت می نویسیم، از طريق فیس بوک و چتينگ باهم در تماس ميباشيم. گاهی شوخی می کنیم، گاهی درد دل ميکنيم، گاهی دل خود را به سخن کوتاه خوش می سازيم. اما هريک نشسته در پارچه های پراگندۀ از يک کشتی شکسته، با ناامیدی ناظر غرق شدن خويش در اوضاع ناميمون توفانی و مسير حرکت نامعلوم ميیاشيم.
يا بعبارۀ ديگر ما نسلی هستيم که در حاشیه قدرت و در حاشيۀ اجتماع، در زیر باری از تراژيدی ها و اشتباهات “نسل گذشته” با یکدیگر مکالمه می نمائیم؛ اين مکالمات ما اکثراً شامل دیالوگ های منقطع، گاهي گوارا، گاهی خشونت بار، گاهی بی نتيجه و گاهی هم فاقد یک انسجام گفتمانی ميباشد. این جماعت ما به نقد های در مورد مسايل ساختاری، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و ارزشی قلم مي زند. اينکه چه کسی يا چه كساني را نقد می کنيم، هدف اصلی ما چيست و در کدام افق آینده قرار داريم و به کجا می رويم، متاسفانه عدۀ زيادی از ما هنوز نا امیدانه بران پاسخ روشن داده نميتوانيم. اين باعث ميشود تا بعضی اوقات با زهر تلخ نيشخند و تمسخر حکام و مسؤولان فاسد  نيز مواجه شويم.
پس با اين نگاه بی فروغ و با اين شيوۀ يأس آميز، چشم اميد به چه کسی دوخته ايم؟ وقتيکه در قلمرو سخن با جملات تند سیاسی از تغییر و تحول، اصول دموکراتیک، اصول قانون اساسی، اصلاحات در حكومت، تأمين عدالت اجتماعی و دادخواهی برای احيای حقوق حقۀ توده های مردم و …. حرف می زنيم، منظور و مقصود ما چیست؟ مخاطب ما كيست؟ از چه کسی توقع حرکت و باور داريم؟ درحاليکه بدبختانه در رژيم حاکم در ميان مسؤولان و دولتمردان کنونی گوش شنوايی نيست که به اين صدا های محترمانه و عذرآميز ما پاسخ مثبت دهد و از طرف ديگر مردم ما همان توده های انبوه و غيرمتشکلی اند که نه “لفظ و قلم” ما را می دانند و نه از این ایدیولوژی ها و مباحثات تلويزيوني ما سر در می آورند و نه سخن فرسایی های ما پیوندی با فقر، گرسنگی و نيازمنديهای روزمره ی شان دارد و نه هرگز لقمۀ نانی براي شان فراهم ساخته ميتواند.
علاوه ازان هر كدام ما شعوري و يا غير شعوري نیز به بلای “کنایه نمادین" و غير عملي و بي مفهوم گرفتار هستيم. دموکراسی در افغانستان براي فعلاً منتقدان فراوان دارد. منظورم کسانی است که از بنیاد این سیستم را در افغانستان قبولدار نيستند؛ دموکراسی اسلامی، دموکراسی جنگي، دموکراسی مافيايي و دموكراسي قبيلوي بی سر و سامان. این تعبییرات بدون درك از آنچه كه است ، نشان بلوغ سیاسی و تاریخی نیست، بلکه نشان درماندگی و بي چاره گي نسلی است که در اثر خشم و کینه ای که حاصلِ تاریخ مملو از حرمان و ستم می باشد، هوش و انرژی خلاق خود را از دست داده است. یعنی، در عین حال که ناتوان از ايجاد یک سیستم و یا وضعیت دلخواه برای مردم خود است، بصورت افراطی در موضع نفی، سخنسرایی می کند.
من ازاین خشم و کینۀ مورثی و ازاین بلوای نسل خود می ترسم، زيرا پتانسیل عظیم خشونت، عدم تساهل و نیروی بیکران ضدیت با خرد در قالب اساطیر سیاسی- تاریخی و مذهبی را در خود دارد. در صورت رهنمونی نادرست، تشويش تکرار بار ديگر اشتباهات نسل قبلی توسط نسل جديد وجود دارد. از این سبب، “نسل جدید” دو واژۀ نامفهوم برای نسل ما ست. انگار ما نیز قربانی طاعون خشونت و قتال نسل پیشین خود هستیم که در اثر ستم، فقر و حرمان تاریخی رادیکال شده بود.
باید آن چیزی را که از تاریخ پر از خشونت خود یاد می گرفتيم، تساهل و مدارا، صلح و همگرایی ميبود. اما برعکس نسل ما دارد خشونت، افراطیت، عدم تحمل و تساهل، رفتارهای غیر عقلانی و اسطوره سازی را از نسل پیشن فرا می گیرد. آیا براستی تاریخ گذشته، در ذهن "نسل ما" معنای دردناک دارد؟ چرا تاریخ گذشته نمی تواند یک نگاه نو، افق تازه و درک جدید را در نسل فعلی به وجود آورد؟ ما قربانی افراطیت فعالان سیاسی چپ و راست در دهه گذشته بوده و هستیم، ولی چرا فعال سیاسی و روشنفکر جوان امروز آن افراطیت را دنبال می کند؟
یک نگاه به وبسایت ها، وبلاگ ها و فیس بوک ها کافی است که به چگونگی و کیفیت مکالمه و نگاه “نسل جوان امروزي" پی ببریم. در اکثر مکالمات، خشونت، نفرت پراگنی، توهین، اتهام زدن، تقدس خشونت زیر نام سلحشوری، عدم تحمل عقاید مخالف و پرخاش با آن، دامن زدن به تبعيضات و تمايزات قومی، زبانی، مذهبی و گروهی و ستایش از کاراکترهای خشونت طلب به وفور دیده می شود.
با چنین روان های متمایل به خشونت، “نسل جوان” قادر نخواهد بود بطور مؤثر و کارا در دگرگون سازی وضعيت موجود به شيوۀ مثبت به هدف برآورده ساختن اهداف ملی و صلح و دموکراسی در کشور سهم فعالانه بگيرد. این درست است که این روان ها پروردۀ همان ساختارهایی اند که از آن بصورت تاریخی آسیب دیده اند، ولی “آگاهی جمعی” بایستی در یک تحلیل تاریخی دریابد که بدیل “خشونت”، دموکراسی و تساهل است، وگرنه ما همچنان قربانی ساختارهای خشونت بار و کثرت ستیز خواهیم بود. در نسل جدید این آگاهی انتقادی از “خشونت” شکل نگرفته است و نمی تواند شایستۀ به عهده گرفتن مسؤولیت های دموکراتیک خود باشد.
این نسل در ظاهر ادعای ضدیت با دموکراسی و تساهل را ندارد، ولی در گفتار عمومی به بازتولید خشونت و انکار مخالفان پرداخته، امکان گفتگو و تفاهم را در کمترین حد خود تقلیل داده است. روشن است که این نسل از فقدان فرهنگ دموکراتیک رنج می برد و تا وقوف بنیادین بر آن، اشتباهات فاحشی را مرتکب خواهد شد كه جبران آن بزودي ها امكان پذير نيست. که درانصورت بايد سال هاي سال انتظار كشيد تا نسلی به وجود آيد كه امروز را به گذشته ها معامله نكند و فردا را به امروز.
آنچه را گفته آمديم بدين معنی نيست که خدای ناخواسته به نقش و مسؤوليت نسل جوان در اثرگذاری به تحولات مثبت اجتماعی و سياسی کم بها داده شود، بلکه برعکس چشم انتظار مردم ما در شرايط کنونی بسوی نسل جوان کشور است. چنانچه با مراجعه به تحولات تاريخی کشور درمی يابيم که در مقاطع زمانی مختلف، پيشگامان مبارز و هستۀ اصلی تحول طلبان و عدالت خواهان را اتحاد همين نسل جوان تشکيل ميداد. بنابران امروز نيز ما از نسل جوان انتظار داريم تا برای برنده شدن فکر کنند نه برای بازنده شدن و برای حصول اين مقصد لازم است با درک مسؤوليت تاريخی شان با همديگر متحد شوند، دست بدست هم بدهند و با تحليل درست از اوضاع و شرايط برای بيرون رفت از بحران موجود مسؤوليت شانرا ادا کنند.
يکی از مسايل عمده و مطرح کنونی در برابر نسل جوان، وضعيت و فضای موجود سياسی، اجتماعی و اقتصادی حاکم در کشور است. به نظر من سطح بحران های سياسی و اقتصادی حاکم در کشور های عربی را که اخيراً منجر به سقوط نظامهای سياسی آنها گرديد، بسيار پائينتر از سطح مشکلات فعلی نظام سياسی کشور ما است که مردم ما به آن مواجه اند. اينک نسل جوان در برابر يک چلنج و آزمايشی بزرگی قرار دارد. در حال حاضر که بدبختانه گسترش فساد، بی عدالتی، نفاق، رشد روز افزون مافيای مواد مخدره و مافيای زمين، حيف و ميل شدن سرمايه های ملی کشور از طريق دولتمردان و زورمندان دارد به يک عنعنه تبديل ميشود، ديگر تا دير نشده بايد فرصتها و زمينه های مساعد را از دست نداد و عملاً برای نجات از بحران موجود دست بکار شد. درحاليکه تجارب گذشته نشان ميدهد که افشا سازی چهره های قانون شکن و مفسد و تحليل و تفسير  وقايع و حوادث و ارايۀ خواسته های دادخواهانۀ مظلومان توسط رسانه های کشور تأثيرات مثبتی را از خود بجا گذاشته است، اما ترويج فرهنگ معافيت و قانون شکنی توسط حافظان قانون بجائی رسيده است که ديگر نتايج کار رسانه ها را نيز دراين موارد کم اثر ساخته است. در چنين حالت بدون شک نسل جوان کشور، مسؤوليت بزرگی را به عهده ميگيرد تا هوشيارانه و مؤفقانه برعليه اين وضعيت ننگين مبارزه نمايد؛ مبارزه متحدانه از طريق افشا سازی هرگونه قانون شکنی، ظلم، بی عدالتی، رشوت و تاراج دارائی های عامه؛ توسط قلم، زبان، اعتصابات و مظاهرات مسالمت آميز و تداوم اين مبارزات تا سرحد پيروزی برای حاکميت قانون، برای تأمين عدالت اجتماعی، برای به محاکمه کشانيدن ظالمان، خائنان، چپاولگران و مفسدان حرفوی و بالاخره برای ايجاد سيستم دموکراسی واقعی، کارا و عملاً در خدمت مردم افغانستان.
نسل جوان وطنم روی سخنم با شماست. مردم به بازوی توانای شما اميد بسته اند؛ تحرک منظم و منسجم شما روزنۀ اميدها و آرزو ها را در دلها زنده ميسازد و براين سياهی ها، روشنی و بر اين بدبختيها نقطۀ پايان ميگذارد. ميدانم و باور دارم  که اين سفر صخره سنگها و ممانعت های زياد در سر راه خود دارد، اما همت بلند شما ميتواند مطابق سرودۀ داکتر سميع حامد :
"مشکل است اما ازاين بنبست بايد بگذريم     از ميــــــان ديوهای مست بايد بگذريـم
هموطن چيزی بگو تا اين هوا ديگر شود     نيست گرپرنيست پروانيست مارا يامدد
                            از فراز اين بلند پست بايد بگذريم"
 
 

مزار در اوج خواستهای حکمتیار

نوشته : احمد سعیدی
هرچند مذاکره ومصالحه حکمتیار قبل ازینکه هدفمندانه ،دلسوزانه ویا پایان دادن به معضلات جاری کشور باشد بیشتر ناشیانه وآزمندانه است یعنی حرص باز ماندن از کاروان مصالحه ومذاکره که آمریکا با طالبان آغاز کرده ، موازی با آن مذاکرات پیدا وپنهان نمایندگان رسمی وغیر رسمی حزب اسلامی با سران آمریکائی وکاخ شنینان قصر ریاست جمهوری در گوشه وکنار خبر ساز شده است.اینکه حکمیتار بر خلاف إعلامیه های قبلی که خروج نیرو های خارجی را شرط مذاکره گذاشته بود حالا از پیشرفت مذاکره وتوافقات نسبی صحبت میکند .به نظر میرسد حکمتیار زمان امتیاز گرفتن را خوب میداند یعنی وقتیکه حکومت کابل در مذاکرات قطر در حاشیه قرار داده میشود حکمتیار میخواهد این کمبود را جبران کند.
نمائی چهرۀ افغانی حکمتیار: طوریکه از رسانه ها شنیده میشود آمد وشد هیئات احزب اسلامی به کابل در زمانی شتابی بیشتر گرفته که تیم ارگ از مذاکرات دو به دو آمریکا وطالبان در قطر نگران بوده بر افغانی بودن مذاکرات ومصالحه تأکید دارند درین میان حزب اسلامی خواسته بحکومت کابل نشان دهد که ما وابسته به غرب نبوده مستقیم با کابل ویا افغانهای خود وارد مذاکره ومعامله میشویم وبدین تر تیب کمبود ناشی از بی إعتنائی طالبان وآمریکارا جبران کند.این در حالیست که سه هفته قبل سخنگویی حزب بنام قریب الرحمن سعید که سالهای جنگ خانمان سوز وویرانگر  کابل صدایش گوش وروان مردم را می آزارد باری دیگر از ناروی فریاد کشید که نمایندگان حزب اسلامی با آمکریکائیها وسران حکومت کابل مذاکرات مفیدی را انجام دادند اما وقتی آمریکائیها آآغاز مذاکرات با طالبان را انکار رکردند شخصی دیگری بنام هارون زرغون سخنگوی مغاره نشین حزب اسلامی مذاکره با حکومت کابل را رد کرد از همانجا پیدا بود که این سیاست شکسته وریخته  پیدا بود که حزب هیچ بر نامه منظم برای دنبال کردن پالیسی های صلح سود مند ومفید ندارند بلکه ناظر اوضاع اند اگر طالبان یک قدم پیش گذاشتند ایشان هم سر وکله شان در کوچه های کابل پدیدار است والا دوباره همان غر وفش وجنگ تا شکست قطعی خارجی ها وسقوط نظام.
طرح های کهنه وصدای نو:طرح هائیکه در سایت های انتر نتی به حکمتیار نسبت داده میشود همه  به سال های دهه شصت وهفتاد بر میگردد طرح های مشکوک وغیر عملی واما اینکه چرا ایشان ویا مخالفین بیشتر علاقه دارند با سران ناتو واستخبارات آمریکا مذاکره کنند دارائی چندین انگیزه است.اول بزرگ نمائی دوم اینکه در مذاکرات با خارجی ها همیشه ابتکار بدست استخبارات پاکستان است یعنی نسبت عدم پختگی سیاسی باید پاکستان طراح وپلانگزار باشد مثل سالهای دوران جهاد واشغال افغانستان توسط روسها.حالا هم همان شرائط وهمان ترانه هاست. این درامه در زمان روسها نیز مطرح بود که سر نوشت افغانستان بکجا رسید حالا هم میخواهند همین درامه را تکرار کنند با تفاوت اینکه اینبار طرف أصلی یک حرکت است وآن هم طالبان .
ثالثا التهاب وسوزش که حکمتیار وحامد کرزی را بیقرار ساخته تحولات أخیر کشور است که در نقش جبهه ملی ویا إئیتلاف وسیع وملی  شکل یافته وحکومت را به چالش واداشته وحال این گروه ها به حکومت کابل إظهار اخلاص نموده نشان میدهند آماده تقابل با هر حرکتی اند که برای حکومت یک چلنج باشد وحکومت هم سعی میکند مخالففین خویش را با این حرکتهای نمایشی وبی نتیجه تهدید که که گویا حزب اسلامی در کنارش هست  ومیتواند من حیث هم پیمان بالقوه در اینده با مخالفین مقابله کند.خوب خوب حزب اسلامی هم شرائط را نازک وناخن حکومت را افگار یافته تلاش دارد امتیازات بیشتر را بگیرد. امتیازات کم نظر ونهایت با أهمیت.
مزار اوج آرزوی حکمیتار: از آنجائیکه حکمیتار دارائی هیچنوع پایگاه مردمی در جنوب وغرب کشور نیست تلاش میکند در شمال کشور برای خود محل را دست وپا کند واینبار زمینه مساعد تر است استاد ربانی رهبری جمعیت به شهادت رسیده در جمعیت اسلامی کی عمده ترین حزبی قوی و حریف حکمتیار بوده در حال حاضر بدون لیدر شپ است روی این اصل حکمتیار فکر میکند پاه گاه جمعیت مزار و استاد عطا برای روشتی حزب اسلامی معانی اصلی است میکوشند تا استاد عطا دیگر ان نیرو مندی و جرعت گذشته را از دست بدهد ان وقت میدان برای اقای حکمتیار خالی می شود.                                                      
 
 
 

اسامیان جنایت کاران جنگی؛ تازه ترین گزارش منتشره درآلمان

اسامیان مارشال فهـــــــــیم، محمدکــــــریم خلیلی وجنــــرال دوستـــــــم در صدر فهرست جنایت کاران جنگی درج شده است.
بربنیاد گزارش سایت اطلاع رسانی افغانستان، به حوالۀ روز نامه (فرانکفورتر آلگمانه) یکی از روزنامه های معتبر آلمان گزارش شده است که یک نقل ازگزارش کامل جنایات جنگی ونقض حقوق بشر درسی دهه اخیر درافغانستان دراختیار این روزنامه قرار گرفته واخیراً منتشرشده است.
جناب منجم زاده که دربارۀ گزارش منتشره درفرانکفورترآلگمانه مطلبی برای سایت اطلاع رسانی نوشته، روی ملاحظاتی نخواسته است که اسامیان کسانی را که درگزارش مذکور از آنان به عنوان عاملان جنایات بشری وناقضان حقوق بشر نام برده شده، معرفی کند. اما یکی ازناظران سیاسی ( که ازافشای نامش خود داری می شود) طی تماس تلفنی گفت که نام های مارشال فهیم معاون اول ریاست جمهوری، محمد کریم خلیلی معاون دوم ریاست جمهوری و جنرال عبدالرشید دوستم رئیس ارکان سرقوناندانی اعلی قوای مسلح افغانستان درصدرجدول که درآن نام جنایت کاران جنگی قیده شده، به چشم می خورد.
آقای منجم زاده ژورنالیست وناظر امورمسایل سیاسی مقیم آلمان نوشته است کهحساس بودن این گزارش در این است، که نام شمار زیادی از اعضای بلند پایۀ دولت افغانستان نام برده شده و این تصادفی نیست، که یکی از نزدیکان معاون رییس جمهور به عنوان جانشین نادر نادری مقرر شده است.
منجم زاده می افزاید:
قبل از آغاز سال نو 2012 میلادی آقای کرزی گفته است، که مدت کار آقای نادری تمام شده و ادامه کارش تمدید نخواهد شد.
تصمیم اخراج آقای نادری دور از انتظار نبوده، چون او مدتی است در یک فیلم مستند یا اسنادی از جنایات جنگی و نفض حقوق بشر در افغانستان از سال 1978 تا 2001 کار میکرده ، که در ماه دسامبر سال 2011 یعنی یکماه قبل باید منتشر می شد.
از این لحاظ این گزارش بسیار حساس خوانده شده ، چرا که انتظار میرود نام بسیاری از مقامات ارشد دولت افغانستان به عنوان مجرم جنگی در آن برده شده باشد.
به عنوان مثال یکی از نزیکان رییس جمهور کرزی که در یک گزارش به نشر نرسیدۀ سازمان ملل متحد او را به قتل عام در کابل ارتباط می دهد.

به نوشتۀ این روزنامه دو روز قبل از برطرفی آقای نادری، رییس جمهور کرزی شمار محدودی از افراد قابل اعتماد خود را فراخوانده و گفته شده ، این فرد یک منتقد و مزاحم میباشد و برای اخراج آقای نادری توافق صورت گرفته است، گفته میشود در این جلسه به ادرس آقای نادری سخنان شدیدالحن رد و بدل شده است.

در قسمت دیگری از این گزارش نام یکی دیگر از نزدیکان رییس جمهور که در دهه 90 در خشونت های قومی در کابل سهم داشته برده شده، همچنین به رییس ستاد سابق ارتش افغانستان در سال 2001 که در کشتار صدها طالب که در زندان بوده اند اشاره شده است.
این گزارش می افزاید زندگی فعالان حقوق بشر در افغانستان چندان اطمینان بخش نیست.
در گزارش دیگر آمده است که آقای کرزی آقایان نادر نادری، فهیم حکیم و مولوی غلام محمد غریب را به علت افشآ ساختن جنایات جنگی و اینکه این سه نفر برای سران دولت افغانستان خطرناک بوده اند را برطرف نموده است و این تغییرات جدید در کمیسیون حقوق بشر افغانستان کاملا سیاسی بوده است. این گزارش علاوه میکند در حال حاضر سه نفر از افراد مورد اطمینان حامد کرزی و یکی ازمعاونینش جای این سه نفر را اشغال نموده اند.
ادامه بررسی کارمندان حقوق بشر در کشوری که فساد اداری، قاچاق مواد مخدر و حضور ناقضان حقوق بشر در رده های بالای دولت به گفته این گزارش متهم میباشند، کار بسیار دشوار و خطرناکی است.
شکی نیست که افراد و یا حلقاتی به فعالیت سازمان مستقل حقوق بشر در افغانستان سخت مخالف میباشند.
آقای نادری میگوید : من فکر میکنم این آخرین گزارشی است ، که منتشر میشود چون میدانم که پس از انتشار این گزارش دیگر عضو کمیسیون حقوق بشر نخواهم بود.
اینکه چه وقت و در کجا محتوای این گزارش در کابل و یا بروکسل منتشر خواهد شد، دقیق معلوم نیست.
آقای نادری اذعان میکند، که پس از تخلیه کردن میز کارش در سازمان مستقل حقوق بشر افغانستان ، کار خود را در نهاد انتخابات آزاد و عالانه که خودش در سال 2005 میلادی در تآسیس آن نقش داشته و آمادگی برای انتخابات 2014 میباشد، شروع نماید.
در گزارش دیگری آمده است، که نام رهبران حزب اسلامی و اتحاد اسلامی و شمار زیادی از سران احزاب خلق و پرچم و سران طالبان نیر در این لیست آمده است

بی بی مهرو: و در فرجام چرا؟

صبور سیاه سنگ
farooq_wardak2
میگویند: آقای عبدالکریم خرم وزیر (پیشین) فرهنگ افغانستان، یکی از کاراته بازهای شناخته شده کابل را نزد خود خواسته بود. ورزشکار دوراندیش در خانه پنهان شد و به دیدار آقای خرم نرفت. پرسیدند: آیا بـا وجـود داشتن کـمربند سیاه از وزیر فرهنگ میترسی؟ پاسخ داد: من از وزیر فرهنگ نمیترسم، از "فرهنگ" وزیر میترسم.
اگر یادواره بالا شوخی هم باشد؛ به غبار تازه ترین کار دکتور غلام فاروق وردک وزیر معارف افغانستان نمیرسد. با دریغ، از "معارف" این وزیر، بیشتر از "فرهنگ" آن وزیر باید ترسید. دستور خرم از آستان "دانشگاه" و "دانشجو" فراتر نرفت، ولی فرمان دکتور وردک نام و نشان دوصد و چند ساله آزاده بانویی را از سر دروازه "لیسه نسوان بی بی مهرو" پایین افگنده و نوزادی به نام "پوهاند عبدالقیوم وردک" را به جایش نشانده است.
فاروق وردک پنجاه و سه ساله از آگاهترین آدمهای روزگار است. نامبرده افزون بر رشته های فارمسی و انگلیسی، در ندانستن زبانهای پشتو و فارسی نیز دکترا دارد. اگر میگویید، ندارد، میتوانید روآورید به تازه ترین گفتگویش با مجاهد کاکر گزارشگر تلویزیون "طلوع"، به ویژه آنجا که میگوید: "فامیده نمیتانیم ولی کامن سنس ما و شما که اپلای کنیم، فامیده میتانیم." خوب! او وزیر معارف نشود، چه کسی شود؟ 
گذشته ازینها، تلاش برای کشتن "بی بی مهرو" از سوی وزیر معارف نمیتواند ناآگاهانه باشد. در این گزینه ننگین پنج رسوایی بهم تاب میخورند زن ستیزی، زبان ستیزی، تاریخ ستیزی، باهمی ستیزی و ارزش ستیزی در روزگار کنونی سر آدم را باید مار گزیده باشد تا بر هستی بانویی که تاریخ دو سده پسین نه بر گوشه چادر، بلکه بر جاودانگی چهره اش نگاشته شده، چلیپا بکشد و به رویش نام آقایی را بنویسد، آنهم آقای گمنامی که شناسنامه کوتاهش با رتبه "پوهاند" آغاز میشود و با جغرافیای "وردک" پایان مییابد گیریم "پوهاند وردک" بودن، یگانه سنجه نشستن (یا نشاندن؟) به جای "بی بی مهرو" بوده باشد، چرا وزیر معارف – اگر زن ستیز نیست – نام "دکتور معصومه عصمتی وردک" را آنجا ننوشت؟ 
آیا این بانوی اندیشمند فعال اجتماعی، شخصیت سیاسی و پژوهشگر دارای برترین جایگاه اکادمیک فوق لیسانس در رشته "آموزش و پرورش" – از نشنل کالج آف ایجوکیشن/ شیکاگو – نبود؟ مگر بیشتر از چهل و چهار سال یکی از پیشگامترین زنان افغانستان در گستره های تعلیم و تربیت، نهضت نسوان، ادبیات، اقتصاد، رسانه ها به شمار نمیرفت؟ آیا هفت کتاب به سه زبان ننوشت؟ و افزون بر همه، مگر از وردک نیست؟
چرا وزیر معارف – اگر زبان ستیز نیست – یکی از لیسه های "نازو انا"، "شیرین عینو"، "ملالی" یا "زرغونه" را به جای "بی بی مهرو" نشانه نگرفت؟ برای آنکه همه نامها نه تنها پشتو اند، بلکه "تخیلی" نیز؟ بگذریم ازاینکه ملالی میوند، نازو ابدالی و عینو پنجوایی وجود خارجی ندارند؟
چرا وزیر معارف – اگر تاریخ ستیز نیست – لیسه های "رحمان بابا"، "خوشحالخان ختک" یا "پیر روشان" را به جای "بی بی مهرو" به قربانگاه نفرستاد؟ آیا او نمیدانست که یکی ازین سه نام سترگ و ارجناک نه پیشوند "پوهاند" دارد و نه پسوند "وردک"؟ 
چرا وزیر معارف – اگر باهمی ستیز نیست – در شب و روز اینهمه آشوبزده که باشندگان افغانستان با هزار دلهره در کنار همدیگر چشم به آشفتگی سرنوشت خویش دوخته اند، به جای ساختن یک مکتب تازه و "لیسه نسوان پوهاند عبدالقیوم وردک" نامیدنش، آرامترین و بیدردسرترین گوشه کابل (منطقه بی بی مهرو) را انبار باروت میگرداند تا سپس آن را رندانه با کبریت آشنا سازد؟
و در فرجام، چرا وزیر معارف – اگر ارزش ستیز نیست – بر گرده "معارف" لگد میزند؟
___

نقد کتاب"نقش شکار آهو" اثر داکتر حمیرا قادری از سوی خانه ادبیات افغانستان


این برنامه ادبی روز پنج شنبه در دانشگاه ابن سینا برگزار شد که سید ضیا قاسمی و خسرو مانی به نقد رمان خانم قادری پرداختند.
حمیرا قادری در سال 1358 در هرات به دنیا آمده و کتاب های "نقره دختر دریای کابل"، گوشواره انیس" و "بررسی روند داستان نویسی" در افغانستان از دیگر نوشته های خانم قادری است.
 حمیرا قادری از نویسندگانی است که توانسته است به زبان خاص خود نزدیک شود
چندی پیش خانم قادری برنده جایزه ادبی صادق هدایت در ایران شده بود که از جمله باارزش ترین جایزه های ادبی فارسی به شمار می رود.
خسرو مانی، از منتقدان رمان حمیرا قادری ، داستان نویسی را از مسایل جنجال برانگیز ادبیات خوانده، افزود که گرایش بیش از اندازه به تکنیک پردازی در نوشته های نسل جدید، از مشکلات جدی کارهای ادبی به شمار می رود.
مانی گفت که پرداختن به مسایل جنسی، حقوق بشر، حقوق زن و امثال آن، باعث جذب مخاطب می شود و از سویی هم این مسایل از جمله "مسایل روز" هستند که بیشتر جنبه تجارتی نویسندگی داشته و ارزش هنری یک اثر را کاهش می دهد.
خسرو مانی کتاب "نقش شکار آهو" را نیز از جمله کتاب های خواند که در آن جنبه تجارتی نویسندگی در آن بیشتر دیده می شود.
به گفته خسرو مانی، رمان های "سنگ صبور" و "بادبادک باز" نیز به نسبت جنبه های جنسی و اروتیک آن، برنده جایزه های زیادی شده است.
حمیرا قادری، نویسنده نقد پذیر
سید ضیا قاسمی از دیگر منتقدان این برنامه، حمیرا قادری را از نویسندگان "نقد پذیر" زن در افغانستان خوانده، افزود که خانم قادری از محدود نویسندگانی است که می توان در نقد اثر او از جدیت کار گرفت.
آقای قاسمی گفت که در کتاب "نقش شکار آهو" داستان به گونه ی غیر واضح بیان شده است طوری که خواننده را با مشکل مواجه می کند.
سید ضیا قاسمی افزود که در بسیاری از رمان ها و فیلم های سینمایی، نویسنده در داستان، معماهایی ایجاد می کند که جواب این معماها در آخر داستان بدون اینکه خواننده را مجبور به بازگشت به اول یا وسط داستان کند، روشن می شود.
به گفته قاسمی،در "نقش شکار آهو" این معما ها به صورت واضح گره گشایی نشده  و خواننده را مجبور می کند تا به عقب برگردد.
آقای قاسمی گْنگ بودن داستان در کتاب"نقش شکار آهو" را از نقص های عمده این اثر خواند.
به گفته ضیا قاسمی، احساسات زنانه و گنجانیدن مضامین بومی در داستان، از ویژگی های موفق این کتاب (نقش شکار آهو) به شمار می رود.
موضوع رمان"نقش شکار آهو" چالش ها و مشکلات یک بیوه زن هراتی است که پس از سال ها دوری به مادر و خواهر خود قصه می کند.
این کتاب به لهجه هراتی نوشته شده است و در برخی صفحات آن، اوج احساسات زنانه مشاهده می شود.
نبود نویسنده و شاعر زن در ادبیات فارسی مخصوصا حوزه افغانستان، از چالش های مهم فراروی ادبیات کشور به شمار می رود.
خانم قادری از معدود نویسندگان زن است که تا به حال چندین کتاب به چاپ رسانده است.
محتوای آثار داکتر حمیرا قادری بیشتر اجتماعی بوده، دردها و مشکلات اجتماعی را بیان می کند.

شرط رستگاری افغانستان پیروی از خامنه ای است!

مدیرمسئول خبرگزاری صدای افغان و گردانندۀ هفته نامۀ انصاف دریک گردهم آیی درمشهد سخنان جالبی زده است. قبل از مطالعۀ سخنان ایشان باید خاطرنشان شود که وی ایرانی نیست؛ ازافغانستان است!
حسینی مزاری با اشاره به این که ایمان مردم به خدا و رهبری امام خمینی(ره) باعث شد مردم ایران بتوانند در برابر سختی‌ها مقاومت کنند، افزود: اعتقاد راسخ این ملت بزرگ به اصل ولایت فقیه باعث شده است که ایران روز به روز در صحنه بین‌المللی از جایگاه بهتری برخوردار شود.
مدیر مسئول روزنامه انصاف، گفت: اگر امروز آمریکا در کشورهای همسایه ایران حضور دارد، ایران هم توانسته است در کشورهای آمریکای لاتین که حیات خلوت این کشور به حساب می‌آیند، دوستان زیادی داشته باشد.
وی در ادامه با اشاره به دستاوردهای انقلاب در دهه چهارم حیاتش، افزود: امروز ایران به عنوان یک تولید کننده بزرگ تسلیحات نظامی در دنیا به حساب می‌آید، ایران یک قدرت بزرگ در منطقه و جهان محسوب می‌شود و بعد از گذشت 3 دهه توانسته است سپاهی قدرتمند و ارتشی منظم داشته باشد.
ایران رأس قدرت در جهان اسلام است
حسینی مزاری با بیان این که ایران امروز در رأس کشورهای اسلامی قرار دارد، گفت: در نوک این هرم رهبری امام خامنه‌ای باعث شده است که روس‌ها متوجه شوند که اگر از ایران حمایت نکنند، آمریکا در برابر آنها سرکشی خواهد کرد.
وی در ادامه اظهار داشت: جنگ نرم توسط امام خمینی(ره) بر علیه استکبار آغاز شد و آنها امروز توانایی مقابله با جنگ نرمی که ایران سال‌هاست آن را آغاز کرده است را ندارند.
این فعال فرهنگی افغان ادامه داد: حضور روحانیون در رأس انقلاب و پشتیبانی مردم متدین از آنها باعث شده است که این انقلاب روز به روز در سطح جهان طرفداران بیشتری پیدا کند.
انقلاب اسلامی ایران اسلام را احیا کرد
وی با اشاره به بیداری اسلامی و تأثیری که انقلاب اسلامی ایران بر روی آن داشته است، افزود: به گفته رهبران جنبش‌های اخیر در کشورهای عربی، انقلاب اسلامی ایران از مهترین انگیزه‌های آنان برای ادامه این راه بوده است.
رئیس خبرگزاری صدای افغان، تصریح کرد: اولین نهضت اسلامی که با تأسی از انقلاب ایران اتفاق افتاد، خیزش مردم مسلمان افغانستان علیه شوروی سابق بود، مجاهدین افغان به تأسی از انقلاب اسلامی و اندیشه ولی فقیه توانستند این رژیم را از کشور خود بیرون کنند.
مزاری خطاب به ملت افغانستان گفت: اگر ما امروز به دنبال تحول در افغانستان هستیم باید از انقلاب اسلامی ایران درس بگیریم و اگر امروز اسلام در افغانستان و پاکستان مطرح است به دلیل رهبری مدبرانه امام خامنه‌ای است.
وی تأکید کرد: تنها چیزی که می‌تواند مردم افغانستان را رستگار کند پیروی از اندیشه ولی فقیه است

حنا دختری در کابل

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202032040122883.jpg
  شبکه اطلاع رسانی افغانستان
دوران کودکی بسیاری از ما با کارتون " حنا دختری در مزرعه"  آشناست. حنا (کاتری) دختری بود که به دنبال مادرش می گشت و با پدرکلان و مادرکلانش در مزرعه ای در فنلاند زندگی می کرد و منتظر بود تا مادرش که برای کار به آلمان رفته بود، بازگردد.اما جنگ جهانی آغاز شد و حنا دشواری های زیادی را با سخت کوشی و اراده قوی تحمل کرد و در تمام مواقع همواره به اطرافیانش ابراز محبت و علاقه می کرد.
حالا بعد از گذشت تقریبا سی سال، حنای کوچک ما بزرگ شده و به عنوان نخستین وزیر خارجه زن پاکستان منصوب گردیده است و از آنجا که از همان کودکی علاقه زیادی به همسایگان داشت، به کابل سفر کرده تا ضمن دیدار با رئیس جمهور کرزی، پیام های سراسر دوستی و عشق مقامات اسلام آباد را به ملت و مردم افغانستان برساند.
مشروح سخنان محترمه حنا ربانی کهر با محترم حامد کرزی به شرح ذیل می باشد:
محترمه حنا: خدمت گل شما عرض کنم که افغانستان بیشتر از هر همسایه دیگر برای پاکستان مهم است، زیرا بسیاری از منافع ما در کشور شما تامین می شود. بطور مثال اقتصاد پاکستان رابطه تنگاتنگ با کشت مواد مخدر در افغانستان دارد از طرفی هم بازار اجناس درجه 39 پاکستان، فقط در افغانستان قابل معامله است به نحوی که حتی به در مردم پاکستان هم نمی خورد.
محترم حامد: بی شک که همانگونه است که شما می فرمایید.
محترمه حنا: به یقین اوضاع به سامان و با ثبات در افغانستان به ضرر ماست. زیرا اگر افغانستان روی خوشی را به خود ببیند و  دولتی مقتدر بر سر کار بیاید، در اولین قدم خواهان استقلال و حفظ تمامیت ارضی کشورش را میگردد که مسائل اختلاف برانگیز فراوانی از جمله مسئله دیورند و دسترسی افغانستان به آبهای آزاد مطرح می شود.
محترم حامد: بر منکر این مطلب نالت (لعنت).
محترمه حنا: متاسفانه آماری که جامعه جهانی در رابطه با دخالت پاکستان در ناامنی های افغانستان به نشر رسانیده، کاملا جعلی است ، زیرا پاکستان هیچ دخالتی در امور افغانستان نداشته و ندارد. مگر میشود این شلیک چند راکت، چند ترور، چند انتحاری و چند اختطاف کلان را دخالت در امور کشور دیگری دانست.
محترم حامد با تعجب: نه ولا نمشه.
محترمه حنا: باید بگویم که دخالت نظامیان پاکستان در امور داخلی افغانستان یک امر بشر دوستانه و در راستای کمک به بازسازی افغانستان است. لذا نباید با ذهنیت و دید منفی به این دخالت نگاه کرد. بلکه با دیدن نیمه پر لیوان باید بگویید " پاکستان یک خدمتگذار برای افغانستان است" که البته معاشش کمی بالاست.
محترم حامد: کشور ما متعلق به شما داره، صدقه سرتان.
http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202032040124363.jpg محترمه حنا بعد از تشکر از محترم حامد: باید درباره گسترش و تولید تروریزم در پاکستان هم خدمتتان متذکر شوم که: پاکستانی ها در رابطه با تربیت و حمایت از تروریستها خلوص نیت دارند. نیت ما و برادران سعودی، گسترش مدارس به ظاهر دینی است، حالا اگر بسیاری از اینها افراط گرا می شوند و به القاعده می پیوندد، مشکل ما و نیت ما نیست، بلکه آب از جای دیگری ( داخل پرانتز، کاخ سفید) چشمه می گیرد.
محترم حامد: این مطلب نگرانی ندارد. با برادر اوباما در تلاشیم برادران طالب را به جمع خود بپیوندانیم.
محترم حنا: درباره مسائل پشت پرده اسلام آباد و واشنگتن نیز باید تصریح کنم که دیگر دوران نفاق گذشته و باید با یکدیگر تفاق کنیم: آمریکا کیست؟ پاکستان. پاکستان کیست؟ آمریکا. طالب و القاعده کیست؟ برادران آل سعود خود ما. پس این همه جنگ و دعوا بر سر افغانستان برای چیست؟ نظر اسلام آباد این است که تلاش کنیم همه یکی گردیم و دست به دست هم دهیم و در کنار هم باشیم.
محترم حامد با این سخن حنا خانم بسیار خوشحال شد و از جابرخاست و با اشاره به سمت در خروجی گفت: اگر حنا جان ما را مفتخر فرمایند، تشریف بیاورید منزل ما که مادر میرویس جان منتظر است. هیلاری جان، آنگلا جان و کاندولیزا را هم گفته است. مطمئنا بسیار خوشحال خواهم شد که شما محترمه ها را یکجا با هم ببینم. بفرمایید.
 

اعزام جوانان برای ادامه تحصیل به ایران

سرپرست وزارت تحصیلات عالی با هیأت علمی و فرهنگی دانشگاههای جمهوری اسلامی ایران در زمینه توسعه همکاری ساحوی علمی و فرهنگی بحث کرد.
هدف اساسی این دیدار؛ توسعه همکاری فرهنگی و علمی، تبادله تجارب بین استادان کشور، بورسیه های تحصیلی ماستری و دکترا برای استادان نهادهای تحصیلی افغانستان و اعزام جوانان برای تحصیل به ایران بود.
سرور دانش، سرپرست وزارت تحصیلات عالی ضمن ابراز قدردانی از همکاریهای جمهوری اسلامی ایران در ده سال گذشته برادامه این همکاریها تاکید ورزیدند.
همچنان به گزارش باختر، داکتر طاهر خانی، رئیس هیأت دانشگاه ایران و معاون سفارت ایران در کابل ضمن تاکید برادامه همکاری با وزارت تحصیلات عالی وعده سپرد که درسال 1391 نیز بورسیه ها به وزارت تحصیلات عالی میدهد.

ملا عمر به قصر سفید یک نامه فرستاده است

 رادیو آزادی
قصر سفید در سال 2011 نامهء را دریافت کرده که گفته می شود از سوی ملا محمد عمر رهبر طالبان فرستاده شده است.
در این نامه در باره رهایی زندانیان طالبان درخواست شده. این موضوع در گفتگو های صلح میان اداره رییس جمهور امریکا و گروه طالبان، یکی از مسایل خیلی اساسی است.
گفته می شود که بحث ها در قصر سفید، پس از این پیام یا نامه ملاعمر، آغاز شده و اصل مباحثه اینست که آیا این نامه واقعاً از جانب رهبر طالبان فرستاده شده و یا شخص دیگری به نام او نامه را ارسال کرده است.
به نوشته خبرگزاری رویترز، این نامه برای امریکا که در تلاش پایان دادن به جنگ افغانستان است، خیلی اهمیت دارد.
یک مقام اداره اوباما که از گرفتن نامش خودداری کرده، به خبرگذاری رویترز گفته است: اینکه ما در مراحل مختلف مصالحه دخیل استیم، پیام های زیادی برای ما رسیده اند که همه می گویند: مقامات ارشد گروه طالبان هستند.
به گفته او، برای اداره امریکا تا حالا کدام نامه نرسیده که به صورت یقینی از سوی ملا محمد عمر فرستاده شده باشد.
در این نامه که گفته می شود از سوی رهبر طالبان فرستاده شده، گروه طالبان بی حوصله نشان داده شده اند زیرا قصر سفید تا حالا پنج تن از افراد آنها را از زندان گوانتانامو رها نکرده است.
رویترز می نویسد: مقامات امریکایی روی این موضوع غور می کنند تا بر اساس نیت نیک، زندانیان طالبان را به قطر منتقل سازند و صلاحیت آنها را به حکومت افغانستان بسپارد.
با این اقدام، به نظر میرسد که راه گفتگو های آینده میان حکومت افغانستان و طالبان هموار خواهد شد.
ماه گذشته طالبان اعلان کردند که با گشایش یک دفتر سیاسی در قطر توافق دارند.
اما اینکه طالبان واقعاً می خواهند تا در گفتگو های صلح شرکت کنند و یا این که تنها خواهان رهایی زندانیان خود هستند، تا هنوز مشخص نیست.
خبرگزاری رویترز همچنان می نویسد: این روشن نیست که نامه پارسال ملا محمد عمر، بالای تلاش های صلح که از سوی مارک گراسمن نماینده خاص امریکا برای افغانستان و پاکستان به پیش برده می شود، چی تاثیری خواهد داشت.
مقامات اداره بارک اوباما می گویند: آنها تردید دارند که این نامه توسط ملا محمد عمر نوشته شده باشد زیرا در آن امضا دیده نمی شود.
به گفته آنها، با این همه، مسایلی در نامه تذکر یافته که در گذشته ها، نماینده های طالبان و یا مذاکره کننده های این گروه، به امریکا گفته بودند.
مقامات ایالات متحده می گویند: روی انتقال زندانیان طالبان توافق نکرده اند و در همین حال قصر سفید با مخالفت اعضای کانگرس امریکا روبرو است.
اعضای کانگرس می گویند: طالبان در گفتگو ها قابل اعتماد نیستند و به باور آنها، پس از رهایی رهبران طالبان از زندان، این گروه دوباره مشغول جنگ خواهد شد.

۱۴ بهمن ۱۳۹۰

هر عیبی که هست در مسلمانی ماست

جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت:
بین شما کسی هست که مسلمان باشد ؟
همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد
بالاخره  پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت : آری من مسلمانم..
جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا
پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند
جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهد تمام آنها را
قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد
پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته
شد و به جوان گفت که به مسجد بازگردد
و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد..
جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید :
آیا مسلمان دیگری در بین شما هست ؟
افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را بقتل رسانده
نگاهشان را به پیش نماز مسجد دوختند
پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت :
چرا نگاه میکنید ، به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی
مسلمان
نمیشود.....!

یاو‌ه‌ گوییِ ملا اشرف؛برادر دیگر ملاعمر کور


دکتور اشرف غنی احمدزی رییس برنامه‌ی انتقال مسئولیت‌های امنیتی و نامزد شکست خورده در دومین انتخابات ریاست جمهوری در تازه ‌ترین اظهاراتش در واکنش به دیدگاه‌های اخیر مطرح‌ شده از سوی احزاب سیاسی کشور در باره‌ی تغییر نظام از ریاستی به پارلمانی، تلاش نموده است تا این موضوع را وارونه جلوه دهد و اذهان عمومی را از «نظام پارلمانی» به «نظام فدرالی» تحریف کند.


وی ...در این اظهاراتش که در شماره‌ی 201 روزنامه‌ی «دنیا» به چاپ رسیده، ضمن دفاع از نظام ریاستی، بر دیدگاه‌ و خواست‌های هواداران نظام پارلمانی به شدت تاخته و آن را «سخن بیهوده» خوانده است (دا هحی چتی خبری دی) کارگیری اشرف غنی ــ‌ که عمر خود را در دانشگاه‌های بین‌المللی، سازمان‌های جهانی و نهادهای دولتی افغانستان سپری کرده است‌ــ از تعبیر «بیهوده‌ گویی» یا «یاوه‌گویی» (چتی خبری) در باره‌ی خواست‌های بیش از 60 درصد شهروندان کشور، جفا و توهین در حق میلیون‌ها انسان است و این نشان می‌دهد که وی به مردم‌ سالاری و فرهنگ‌ تحمل‌ پذیری و کثرت ‌گرایی باور ندارد.

کارگیری وی از این تعبیر بی ‌ادبانه، نشان می‌دهد که وی نیز دارای روحیه‌ی طالبانی و بنیادگرایانه است و در حقیقت میل دارد که کشور را به سوی استبداد بیشتر و بحران‌هایی عمیق ‌تر پیش‌ببرد

۴۰ دقیقه بازجویی اینترنتی از کارمند بی‌بی‌سی فارسی

 دویچه وله

ماموران اطلاعات سپاه پاسداران یکی از کارکنان بی‌بی‌سی فارسی را به صورت چت اینترنتی مورد بازجویی قرار دادند. خواهر این فرد قبلا از سوی همین نیروها بازداشت شده و تحت فشار برای اعترافات تلویزیونی بوده است.
ماموران سپاه به کارمند بی‌بی‌سی گفته‌اند که اگر حاضر به پاسخ‌گویی به سوالات آن‌ها نشود، خواهرش را آزاد نمی‌کنند.
به گزارش تارنمای ندای سبز آزادی، کارمند بی‌بی‌سی حدود ۴۰ دقیقه مورد بازجویی قرار گرفته و سپس خواهرش آزاد شده است. خواهر وی پس از آزادی گفته که در زندان مجبور شده مقابل دوربین سخنان دروغینی درباره بی‌بی‌سی بگوید.
وی همچنین گفته ماموران سپاه او را قبل از آزادی به سلول مرضیه رسولی، خبرنگار اخیرا بازداشت‌شده برده‌اند تا خانم رسولی را به اعتراف به داشتن رابطه با بی‌بی‌سی فارسی تشویق کند.
صادق صبا مدیر بخش فارسی بی‌بی‌سی در گفت و گو با دویچه‌وله ضمن تایید این خبر گفت: «در ماه‌های اخیر حکومت ایران فشار بسیار زیادی را بر بعضی از اعضای خانواده‌‌های برخی کارمندان ما در ایران وارد کرده و در مواردی پاسپورت‌هایشان توقیف شده و در مواردی آن‌ها را بازجویی کرده‌اند. در روزهای اخیر هم یکی از اعضای خانواده یکی از اعضای بخش ما را در ایران بازداشت کردند و سعی کردند از طریق او کارمند ما را تحت فشار قرار دهند».
وی این اقدام را بر خلاف تمام مقررات بین‌المللی دانست و گفت بی‌بی‌سی این اقدام را محکوم می‌کند.

Cardboard cut out Ayatollah Khomeini “inspects” Iranian military

Yahoo news
In politics, there is already the straw man, the paper tiger and the cookie cutter candidate. You can add "cardboard Khomeini" to that list of political phraseology after a very strange decision by after the Islamic revolution of 1977.
The Atlantic reports that the Iranian military created three individual cardboard cut outs of Khomeini for the ceremony.
One giant cardboard cut out was carried from a sitting plane at Tehran Airport to mark the "return" of the Ayatollah to Iran after 14 years in exile. Two uniformed military men then carried the cardboard stand down the tarmac, allowing it to "inspect" a group of Iranian soldiers. The regiment of soldiers actually then salute the cardboard sign.
After the imaginary inspecting, a second cardboard cut out was then placed inside a car and driven away, presumably to retake its place as the leader of the Islamic Cardboard Republic of Iran.
All of this transpired while a third cardboard cut out of the Khomeini observed the proceedings from a distance.


On this day in 1979, Iranian religious leader Ayatollah Ruhollah Khomeini returned home after 14 years in exile. He had been forced out by the secular and U.S.-backed Shah, who rightly feared his popularity. While in exile, he made high-profile sermons, wrote books, and circulated audiotapes explaining his vision for a Shia theocratic state. The revolution began in 1977 and, by the time the Shah fled in January 1979, Khomeini was living in France. When he flew home on February 1 he was joined by U.S. reporter Peter Jennings and others, and was met by millions of cheering Iranians at the airport. He declared his opposition to the interim government, led a popular campaign against it, and by the end of the year had established the Islamic Republic, with himself as Supreme Leader.

۱۳ بهمن ۱۳۹۰

اگربا فساد مقابله نشود، کشور به قهقرا می رود/ 37 هزاردالر کرایۀ خانه یک وزیرحکومت است

دکترعزیزالله لودین رئیس اداره مبارزه با فساد اداری درصحبت با تلویزیون «نور» درکابل گفت که شماری از وزیران کابینۀ حکومت با فعالیت های این اداره حساسیت دارند. وی درباره علت این حساسیت توضیح داده است که ادارۀ مبارزه با فساد از کار اين وزيران بازرسى مى کند و اگر به يک وزير گفته شود که کى براى تو صلاحيت داده تا سى و هفت هزار دالر کرايه منزل بايد بدهى، بديهى است که اين مقام دولت حساسيت نشان مى دهد.
اما این اداره تا هنوز کدام دست آوردتغییردهنده که منجربه اصلاحات شود، دردست ندارد.
آقاى لودين افزود، بيشترين شکاياتى که به رياست مبارزه با فساد ادارى مواصلت ورزيده از اداره قضايى کشور، لوى سارنوالى، شهردارى کابل، ترافيک، اداره پاسپورت و از شمارى از وزارت خانه ها است که مى توان گفت، اين ادارات در رديف بالايى فساد قرار دارند.
به گفتۀ آقاى لودين، فساد ادارى در حـال حاضر افغانستان را ازبنیاد ویران خواهد کرد. دکترلودین تایید کرده است که فساد سالاری گسترده درحکومت ودولت، سبب روی گردانی مردم از حکومت شده ودشواری های فراگیری را به وجود آورده است. دکترلودین هشدار داده است که اگر با فساد موجود مقابله مؤثر نشود، کشور به سوی پرتگاه قهقرا کشانیده خواهد شد. 

جنگ زمین خواران حکومتی با مردم درمزارشریف

برداشته شده ازتارنمای شبکه اطلاع رسانی افغانستان
درولایت بلخ بیشتر کسانی بر سر زمین با مردم درگیر هستند که در پست های مهمی دولتی حاکم اند و یا هم نفوذ قابل ملاحظه ی بالای ادارات حکومتی دارند.

در تابستان سال جاری تظاهراتی که از سوی مردم شهرک علی آباد شهر مزار شریف بخاطر غصب زمین های شان راه اندازی گردیده بود، معاون شورای ولایتی بلخ(غلام عباس اخلاقی) مهتم به غصب زمین ها از سوی این مردم بود.
این تظاهرات چندین کشته و زخمی بدنبال داشت.
گفته می شد که فرمان شلیک از سوی معاون شورای ولایتی بلخ بالای مردم صادر گردیده بود و در اثر شلیک محافظین وی چندین مظاهره چی کشته و زخمی شدند، اما بعد ها معلوم گردید که هیچ دادگاهی به خود جرئت پرسش چگونگی این رویداد را نداد و هیچ کسی به این جرم به دادگاه کشانیده نشد! این در حقیقت لکه ی ننگینی است بر پیشانی کسانی که داد از انکشاف متوازن و حاکمیت قانون درین ولایت می زنند!

همچنان طبق یک گزارش دیگر قول اردوی 209 شاهین در شمال که خود را حافظ منافع ملی می داند ، هزارا ن جریب زمین را در شهر مزارشریف و شهرک بندری حیرتان که مربوط وزارت زراعت و اشخاص میگردد غصب نموده و به تاجرین و زورمندان به اجاره داده است.
بخش تاسیسات این قول اردو چندی قبل در ولسوالی دهدادی خانه های ده ها فامیل را در شهرک بنام (اویبلاق)ویران نموده و سرنشینان آنان را لت و کوب و زندانی نموده بود که با پا درمیانی وکلای شورای ولایتی بلخ زندانیان آزاد گردید اما مشکلات و مزاحمت های قول اردوی 209 شاهین بالای این مردم همچنان ادامه دارد.

چندی قبل تظاهراتی دیگری که توسط باشندگان کارته سجادیه شهر مزارشریف راه اندازی گردیده بود ، این تظاهرات نیزبه خشونت انجامید؛ مظاهره چیان در شعارهای شان معاون والی بلخ (محمدظاهر وحدت) را متهم به غصب زمین های شان می نمودند.
درین تظاهرات شخصی دیگری بنام "جنرال غلام رسول" نیز مطرح بود که گفته میشد به امر معاون والی بلخ زمین های مردم را غصب کرده و دوباره بفروش می رساند.
درین تظاهرات نیز امر شلیک از سوی "جنرال غلام رسول " بالای مردم صادر شده بود که محافظین و خود این جنرال توانستند هفت تن را به خاک و خون بکشند.
کسانی که درین تظاهرات توسط افراد و خود جنرال غلام رسول کشته و زخمی شدند کسانی بودند که هرکدام شان یک فامیل را سرپرستی می کردند و بخاطر سرپناه و زنده ماندن شان دست به دادخواهی زده بودند، اما آنان ضمن اینکه جان های شان را از دست دادند؛ فامیل های بی سرنوشت و بی سرپرستی نیز از آنها به جامانده است.
با وجودی که در همان روز حادثه قومندانی امنیه ولایت بلخ به رسانه ها گفته بود که چندین اسلحه ی غیرقانونی از نزد این جنرال بدست آمده و متهم به شلیک بالای مردم نیز گردیده بود؛ چند روز بعد دیده شدکه جنرال غلام رسول ضمن اینکه بازداشت نگردیده است به محافظینش افزوده است!

شورای ولایتی که یگانه ارگان بی طرف و مردمی است، معاون و چندتن از اعضای شورای ولایت بلخ به غصب زمین های مردم متهم هستند. یکی ازین وکلا که متهم است به غصب دوهزار جریب زمین در شهرک حیرتان؛ درین شب روزها با عجله از راه های غیر قانونی مصروف فروش این زمین ها می باشد، این عضو شورای ولایتی بلخ حتی بالای یکتن از اعضای دیگر این شورا کلاه گذاری نموده و چندین نمره زمین را به فروش رسانده بود که پس از مدتی معلوم گردید که این وکیل ازین زمین ها کدام اسنادی ملکیت موثق در دست ندارد و همه جز کلاه گذاری بیش نیست!

دوهفته قبل نیز دو قومندان جهادی از مربوطین حزب وحدت مردم افغانستان و حزب جمعیت اسلامی افغانستان بر سر زمین به جان هم افتادند و درین درگیری پنج تن کشته و زخمی شدند.
بیشترین کسانی که درین درگیری ها و معاملات آسیب می بینند مردمانی هستند که بجز از یک توته زمین چیزی دیگر در زندگی ندارند.

حال سوالی که در ذهن تعدادی از هموطنان ما ایجاد می گردد اینست که: این همه سر وصداهای را که در رابطه باحکومت داری خوب، رعایت عدالت و آزادی،پیشرفت و ترقی،والی پر ابتکار و ... درین ولایت"بلخ" از سوی تعدادی از بلندگوها می شنویم، چرا همواره مردم بیچاره و بی دفاع این شهر قربانی هوس های چند تا تفنگ سالار و زمین خور می گردند!؟
چرا والی بلخ با این همه نفوذ و قدرتی مردمی و حکومتی که دارد تاهنوز موفق به محار این معضله ی کشنده نشده است؟
چرا بیشتر اطرافیان والی بلخ و افراد زورمند به این معضله دامن می زنند و مردم را می فریبند؟
ارگان دیگری بنام شهرداری وجود دارد! کجاست این"شهر"دار" که حساب مردم را با این غاصبین پاک کند؟
مطمئنم یگانه جوابی که هر خواننده پس از مرور این سوالات به ذهنش خطور می کند، اینست که شاید خود والی بلخ و دیگر حاکمان درین شهر شریک اصلی این زد و بند ها و قضایا باشند...

« شایعات»
گفته می شود که در اکثر مواردی که حاکمان و زورمندان متهم می شوند و مردم صدای شان را در مظاهره ها و گردهمایی ها بلند می کنند، تلاش میگردد تا این صداها خفه شوند و از رسانه یی شدن دادخواهی ها جلوگیری صورت گیرد.
در چندین مظاهره ی که تا اکنون از سوی مردم در شهر مزار شریف راه اندازی گردیده است؛ تعدادی از زورمندانی که از سوی مردم متهم بودند، به نحوی تلاش کردند تا نام شان را از فاش شدن در رسانه ها جلوگیری کنند.
گفته می شود تاهنوز در تعداد ی از همچون موارد از سوی آنان به خبرنگاران رسانه ها در بلخ پول های هنگفتی توزیع گردیده که متاسفانه از سوی خبرنگاران با پیشانی باز قبول گردیده است؛ اما با آن هم موجودیت خبرنگاران حرفوی و متعهد درین شهر توانسته است این خواست های آنان را نقش بر آب کنند و چهره های واقعی شان را به مردم نمایان سازند!

نویسنده: مختار وفایی

درنگی بر روابط فعلی ایران و افغانستان


سپاه آنلاین: 
منابع اطلاعاتی سپاه آنلاین خبراز وارد کردن اسلحه  به خاک افغانستان توسط عمال حکومت اسلامی می دهند. این رفتار ضد قوانین بین المللی در جهت فروپاشی امنیت و صلح در منطقه و ایجاد بحران در کشور جنگ زده افغانستان سر زده است و قرار بر این است که محموله های نظامی به دست نیروهای داخلی افغانستان که وابسته به حکومت اسلامی ایران هستند برسد.سران حکومت اسلامی چاره فعلی نگرانی خود از جنگ احتمالی را فقط در مسلح کردن و قدرتمند سازی کشورهای آشفته و جنگ زده میبیند تا بتواند در موقع لزوم از سرمایه گذاری فعلی خود نهایت استفاده را در جهت سرکوب اغتشاشات داخلی و دفاع در مقابل دشمن برون مرزی بکند.
با زلزله هایی که در باب جنگ که سران حکومت را لرزاند این روزها شاهد دستورات و دید و بازدیدهای عجولانه ای هستیم . چند روز اخیر در حاشبه مرزی ایران وافغانستان دیدارهایی توسط واسطین نظا م حاکم بر ایران و سران گروهک های تروریستی فعال در خاک کشور همسایه انجام شده است. تحلیلگران سیاسی ما ادعا می کنند حکومت اسلامی ایران با تجهیز نیرو وآموزش آن ها در منطقه مرزی زاهک که از آموزش های نظامی ابتدایی نظیر جنگ های نامنظم، جنگ های تک نفره، تهیه بمب دستی و غیره  در آن داده  می شود نخواهد گذاشت که  افغانستان  رنگ آرامش به خود بگیرد.

 دلالیل ارائه شده کارشناسان  ما بر این نقطه نظر از این قرار است:

1.
با نا امن شدن کشور افغانستان و عدم ثبات این کشور، بدون اندک مدرکی داعی بر این می کنند که ارتش آمریکا ناکارآمد و ناموفق عمل کرده است.

2.
با استفاده از غفلت مردم کشور همسایه و حساسیت نسبت به ترورها و عملیات های انتحاری دسترسی و زیر نظر قرار دادن اردوگاه ها و پایگاه های نظامی آمریکائی سهل و آسان خواهد شد.

3 .
ایجاد نا امنی در جهت سهل الوصول کردن نیروهای نفوذی و راحتی تردد تیم های تروریستی از ایران به کشور همسایه و بالاعکس

4 .
به کارگیری تله های انفجاری  و بمب گذاری در مناطق شیعه نشین افغانستان وکشتار آنان و بروز اختلاف بین سنی و شیعه وایجاد درگیری بین آنان

5 .
گسترش عملیات های نظامی و انتحاری در پایتخت این کشور و زیر سوال بردن راس هرم قدرت  و بی کفایت نشان دادن نظام حاکم در افغانستان
درگذشته حکومت اسلامی ازفضای ایجاد شده با توجه به حضور نیروهای آمریکائی  سوءاستفاده کرده و با اغتشاش در این کشور زمینه ورود نیروهای آموزش دیده ومجهز به سلاح های ایرانی اعم از بمب دستی، اسلحه ، و...را به خاک کشور همسایه هموار می کرد. حتی در چند ماه اخیر تعدادی ایرانی با دستور مقامات ایرانی جهت خرابکاری  و انجام عملیات انتحاری وارد این کشور شده بودند که توسط پلیس این کشور دستگیر شدند. نظام حکومت اسلامی اخیرا تصمیم به تشدید این قبیل عملیات ها در افغانستان گرفته است  و تا چند روز دیگر شاهد عملیات های انتحاری وایجاد درگیری وبمب گذاری در این کشور از طرف عمال حکومت ایران خواهیم بود .  و این منصافانه نیست که منابع عظیم مالی میهن عزیزمان ایران را نظام حاکم و قاتل در راه از بین بردن مردم بیگناه و مظلوم کشورهای دیگر به کار گیرد حال آن که با این همه نعمت خدادادی که شامل حال کشورمان شده است می توانستیم خاک ایران را آباد کنیم و توجه جهانی را به خود جلب کنیم

همه جنگیدند؛ اما او کف دست تاریخ را خوانده بود

رزاق مامون
استاد عبدالعلی مزاری درتاریخ افغانستان، به ویژه درگسترۀ زیستی- تاریخی «هزاره»؛ نام خود را به سان سرقافلۀ منادیان داهیۀ عدالت طلبی درجغرافیا وتاریخ بی عدالتی درافغانستان حک کرده است. این حقیقتی است که مشخصاً از «قضاوت» های بیمارگونۀ نگرش های جنگی واقطابی، مستقل است. چه کسانی خوش باشند ویا کژاندیشی پیشه کنند؛ چنین حادثه یی درتاریخ افغانستان، یک باربرای همیشه اتفاق افتاده است.
مردی که عدالت را با زندگی ومرگ خود به تاریخ تعریف کرد؛ متفاوت از همتایان هم دورۀ خود، درپی رسیدن به اقتدار جمعی ازطریق تعمیل تئوری تقدم عدالت برقدرت روی صحنه آمد و با همان دیدگاه حضورفزیکی خود را از «صحنه» برچید تا راه را برای تسجیل یک فرهنگ نگرشی شفاف، باز کند. مزاری ازچماق مذهب برای رسیدن به عدالت بهره برداری نکرد. مذهب او، رفع عطش تاریخی و ایجاد فضای تنفس برای همدگرپذیری عاری ازمرزکشی های فلاکت باراستبدادی بود. برای او دراوج نگرانی سرنوشت، ازدست دادن «فرصتی پیش آمده» بس وحشتناک بود.  
ویژگی منحصربه فرد دیگر مزاری آن است که عدالت را برسیاست ترجیح می دادو هرگزاز سیاست به منظورتخریش اصول عدالت طلبی جمعی درافغانستان استفاده نکرد. او به نوبۀ خود، همراه با دیگررقبا وسکانداران سیاسی، درتوفانی ترین برهۀ تصادمات ناگزیرتاریخی فرازآمد. اما چیزی که درکلام اوموج می زد، درگفتاردیگران متجلی نگشته است. گاه اندیشیده ام که برای درک خونسردانۀ ژرفای موقعیت استاد مزاری، باید نخست نگاه انسانی داشت؛ بعد درموقعیت اجتماع «هزاره» ، تاریخ ومناسبات پرنوسان و نابرابر سیاسی واجتماعی را به بررسی گرفت وسپس جمع اندیشی سالم را  به کل افغانستان تعمیم داد. البته این نکات ، به گفتمان بزرگ درسطح عمومی نیازمند است.
علی العجاله برای اثبات عرایض خود، بریده هایی ازآخرین سخنرانی استاد مزاری را درین جا می آورم؛ که به نظرم باید با بصارت وجدانی به آن توجه کرد.
رزاق مأمون- سیزدهم دلو- 1390

آخرین سخنرانی ۲۰/۱۱/۱۳۷۳ 

مکان: کابل
در دوران عبدالرحمن ، وقتی مردم ما در مقابل این حکومت ظالم و جائر ایستادند ُ هفت سال جنگیدند . عبدالرحمن م تمام توطئه هایی را که بلد بود ، در این دوره علیه مردم ما به کار گرفت از تمام نقاط افغانستان لشکر جمع کرد و از همۀ اقوام به جنگ مردم ما فرستاد . شصت نفر از علمای اهل تسنن را جمع کرد و فتوی گرفت که این ها (هزاره ها) رافضی و کافر اند . اما این توطئه ها ، هیچکدام کارساز نشد ند تا این که آمدند و از بین مردم خاین تربیت کردند و آن ها را وادار نمودند که به مردم ما خیانت کنند ، این مسأله کار ساز شد چگونه کارساز شد ؟ یعنی که در اثر این خیانت شصت و دو درصد از مردم ما نابود شدند !
***
شما می بینید در یک کشوری که عبدالرحمن پرچمدار اسلام به حساب می آید و گفته می شود که نورستان را که قبلا کافرستان بود ُ عبدالرحمن مسلمان ساخت اما همین شخص شصت و دو فیصد مردم ما را از بین برد و از اینجا تا هند به عنوان غلام و کنیز به فروش رساند مالیات هنگفتی از این کنیز و غلام فروشی وارد خزانۀ دولت می شد که مقدار دقیق آن را کتاب «افغانستان در پنج قرن اخیر » نوشته کرده است.

بهر صورت ، بعد از آنکه شصت و دو فیصد مردم ما نابود شدند ، محرومیت و محکومیت مردم ما آغاز شد و از ان تاریخ تا حالا که بیش از صد سال میشود ، ما محروم بوده ایم در این جامعه تحقیر می شدیم هزاره بودن عیب بود ، شیعه بودن عیب بود . تعمد داشتند که ما را به مکتب ها اجازه ندهند و به کار و تجارت نگذارند . آنچه که در این جامعه امتیار به حساب می رفت ، ما از آن محروم بودیم در زمان شاه محمود خان رسمآ به وزارت فرهنگ مکتوب می نویسند که بچه های هزاره و شیعه را در حربی پوهنتون و سایر مکتب های که ارزش دارند ، نگیرند

شما این محرومیت را سپری کردید شما در این مملکت ، غیر از اینکه جوالی کشی کنید و بار پشت کنید دیگر ارزشی نداشتید کوچی ها وقتیکه در هزاره جات می امدند ، چای و پارچه و چیزهای دیگر شان را سر بام خانه میگذاشتند و میگفتند که پول اینها را من سال دیگر از همین جا میگیرم ! این را همه ء ما و شما دیدیم لمس کردیم
***
اما شما مردم که قبلا در مقابل افغان ها حرف زده نمی توانستید و یک نفر که از شهر و از طرف حکومت در منطقه ما امد ُ مردها پنهان می شدند و زن ها می گفتند که در این ابادی کس نیست ، وقتیکه انقلاب شروع شد ئ شخصا تصمیم گرفتید که وضع تان را تغیر بدهید ، خدا هم شما را یاری کرد و در ظرف سه ماه تمام مناطق هزاره جات ازاد شد در اینجا باز هم شاهد بودیم که چهار نفر خاینی که قبلا در حزب خلق و پرچم جذب شده بود ، اولین منطقه ء را که رفتند، خلع سلاح کردند و سلاح های شان را اوردند ، هزاره جات بود !

در حالیکه ما می دانیم هزاره جات سلاح نداشت سلاح مال افغان ها و سرحد آزاد و جاهای دیگر بود ووقتیکه خیل کوچی بر سر مردم ما می آمد یازده تیره حتی در گردن زن های شان هم آویزان بود تنها سلاحی که در میان ما مجاز بود «موش کش » و «دان پر» و «چره یی » بود و دیگر هیچ سلاحی جواز نداشت اما با این هم در حکومت مارکسستی هیچ کس حاضر نشد که برود افغان ها و کوچی ها را خلع سلاح کند ، ولی خاینین ما پیشگام شدند ، رفتند و هزاره جات را خلع سلاح کردند ! این کار را برای نیک نامی و خوش خدمتی شان کردند .

اما مردم ما باز هم با دست خالی ، با داس و قیچی و بیل توانستند که مناطق شان را در ظرف سه ماه آزاد کنند ، مسلمآ که این کار در تصمیم و اراده ء شما نهفته بود .

شما باید این نکته را به خاطر داشته باشید که در تاریخ بعد از محرومیت ها ورنج های زیاد ، فقط یک بار برای مردم شانس داده می شود که خود شان سرنوشت شان را تعین کنند و این شانس حالا برای شما داده شده است که نباید غفلت کنید شما مردم در این جا تحقیر می شدید ، توهین می شدید ، برای شما داستان های اهانت باری ساخته بودند . شما انقدر امین بودید که برای تمام صاحب منصبها خدمتگار باشید و در کنار خانم شان زنده گی کنید ُ دراین ها هیچ هراسی نداشتند که شما خیانت می کنید ، اما بر عکس شما اینقدر امین بودید که در این مملکت از بین شما یک کاتب مقرر شود ! در این جا شما امید نبودید منفور بودید،ولی برای نفر خدمتی امین بودید ! شما این دوران را سپری کردید .

از آنجایی که ، در داخل افغانستان محکومیت داشتیم و محروم بودیم ، طبیعی بود که در خارج هم محرومیت داشتیم و هویت ما برای کسی شناخته شده نبود . در چهارده سال جهاد که هفتاد ملیارد دالر برای افغانستان مصرف شد ، باز کسی برای ما یک دالر کمک نکرد .

شاید خیلی ها از مردم ما فکر کنند که شاید رهبران و مسئولین ما نخواسته اند که کمک های دنیا را بیاورند و در هزاره جات سرازیر کنند ، یعنیاینها با کمک خارجی مخالفت کردند در حالیکه واقعیت چنین نبود و ما محکومیت داشتیم و این محکومیت برای ما محکومیت تاریخی بود ، در چهارده سال جهاد برای افغانستان هفتاد ملیارد دالر مصرف شد و اکثریت قاطع ان هم در پاکستان مصرف شد یعنی از بهای خون این مردم در آنجاها خانه ساخته شد ، اما برای مردم ما یک دالر همی نرسید !

از نگاه طبیعی هم وقتی که نگاه کنیم ، سرزمین های که در افغانستان ارزش داشتند ، زراعت می شدند و مال ما بودند ، در دوران عبدالرحمن برای کوچی ها داده شده بودند . باقی حصص هزاره جات را هم عبدالرحمن فرمان داده بود که بروید و بگیرید آنها بخاطر سردی و دیگر مشکلاتش قبول نکرده و از این خاطر مانده است بعدآ یک مقدار علف که در بعضی جا ها بود ، کوچی ها را دادند که این علف ها را هم مال هزاره جات حق ندارد بچرد ، باید مال دیگران بچرد . بعد از این چهارده سال جهاد تنها چیزی که برای مردم ما رسیده همین است که کوچی از سر شان کم شده است دیگر در کشت و شبدر و رشقه ء شان مال کوچی نمی چرد ، بلکه خود شان می توانند از حاصل آن برای گاو و مال خود استفاده کنند .
***
ما هیچگاهی طرفدار جنگ نیستیم و از اول نهم نبودیم از اول اینها در پیشاور دولت تشکیل دادند و گفتند که گب شیعه ها و هزاره ها را بعدآ میزنیم ماآنوقت در این طرف پل چرخی ، در ریاست هفت موقعیت داشتیم ، اگر ما میخواستیم جنگ کنیم ، همانجا صبغت الله مجددی را وارد شدن نمیگذاشتیم . ولی ما این کار را نکردیم و از هیمن حکومتی که ما را شریک نکرده بود و گفته بود حرف این ها را بعدآ میزنیم ، امیدم استقبال هم کردیم و وارد مذاکره شدیم با صبغت الله به توافق رسیدیم و این توافق هنوز اعلان نشده بود که اتحاد سیاف جنگ را علیه ما شروع کرد .

حالا هم ما طرفدار جنگ نیستیم ، با طلبه هم که آمده اند طرفدار جنگ نبودیم و نیستیم ، ولی برای مردم خود حقوق میخواهیم هرکس بیاید و این حق مسلم مردم ما را که در تصمیم گیری مملکت شریک باشند و یک چهارم سهم داشته باشند ، احترام بگذارد ، عاشق قیافه ء هیچ کسی نیستیم با ایشان مذاکره میکنیم و مسایل را حل میکنیم (تکبیر حضار)

بر این اساس ما نزد طلبه ها نفر فرستاده ایم که مذاکره کنیم از اینطرف اقای ربانی هم پیش من نفر فرستاده بود که طلبه ها همه را تهدید می کنند ، اختلافات خود را کنار بگذاریم ، دفاع مشترک کنیم ، ما گفتیم حرف نداریم . حالا هم برای شما میگویم که شما دو چیز را مد نظر بگیرید : یکی توجه به خدا داشته باشید که خدا از همه قویتر است و هیچکس در مقابل قدرت او نیست . این یک مسآله است و دیگر هم اینکه پیر ، جوان ، مرد ، زن ، کوچک ،وبزرگ متوجه باشید که کسی در میان شما خیانت نکند . اگر احیانآ خاینی می آید و خلاف منافع شما تبلیغ می کند ، وحشت وتشویش ایجاد می کند ، باید دستگیر کنید و بیاورید که جزا بدهیم

شما باید بدانید که اگر به این دو مسآله توجه نکنید یک بار دیگر تاریخ تکرار می شود و باز اگر از این شانس گذشت و محروم شدیم صد سال دیگر ضرورت دارد که شما باز به این موقعیت برسید این را متوجه باشید .

من در اینجا میگویم که من هیچ منافعی غیر از منافع شما مردم ندارم . اگر من میخواستم که روی منافع شخصی خود فکر کنم ، در این دو سال و هشت ماه هم در کنار شما نمی نشستم (تکبیر مردم )

و این را برای شما اطمینان میدهم که کمک و یاری از خداست و ما به این خاطر پرگویی نمی کنیم ، به امید شما و رحمت الهی ، از خدا هیچ وقت نخواسته ام که من بدون شما ، به جایی بروم تا جان خود را نجات دهم و شما را در معرکه تنها بگذارم ، نه ، این را از خدا نخواسته ام (تکبیر مردم) خواسته ام که در کنار شما ، خونم اینجا بریزد و در بین شما کشته شوم (تکبیر مردم) و خارج از کنار شما ،زنده کی برایم هیچ ارزشی ندارد ..

و شما مطمئین باشید که ما در این جا در کنار شما هستیم و از خداخواسته ایم که در زندگی خود حقوق شما را هم از همه بگیریم و از خدا میخواهم که آن روز که حقوق شما را گرفتیم برای ما توفیق شهادت را بدهد که در بین شما به شهادت برسیم (تکبیر مردم)

بازگشت خمینی به تهران دریک نمایش کاغذی

دیروز درتهران ودیگرشهرهای ایران، یک نمایش بت برستی مشاهده شد.
به گزارش پیک نت، بازگشت خمینی درسه وسه سال پیش، با عکس ومقوا بازآفرینی شد.
در چارچوب به لجن کشیدن و دگرگون جلوه دادن هرآنچه که بعنوان آرشیو انقلاب در ذهن مردم است، روز گذشته صحنه سازی بازگشت آیت الله خمینی به ایران را به نمایش گذاشتند. آقای خمینی تکه مقوائی است که بر دوش آن عبائی انداخته اند و پس از پائین آمدن از هواپیما سان و رژه نظامی می بیند (زمینه سازی توجیه حرکات نظامی آقای خامنه ای) و سپس به خانه ای می رود و می نشیند که همه اطرافیانش باند احمدی نژاد و مصباح یزدی و حجتیه اند. در دوران بی لیاقتی علی خامنه ای، همه چیز نابود شد، حتی صحنه های انقلاب. نمایش فیلم های انقلاب ممنوع شد زیرا جنبش سبز را تداعی می کرد، آقای خمینی دردامن حجتیه پائین آمد زیرا در فیلم اصلی آنها که با آقای خمینی از هواپیما پیاده شدند همه یا ترور شدند و یا اعدام و یا قتل زنجیره ای، سران جبهه ملی وقت یا همزمان با آقای خمینی به ایران آمدند (مرحوم فروهر) و یا در فرودگاه به استقبال او رفتند. در صف آنها که از آقای خمینی استقبال کردند، آیت الله طالقانی قرار داشت. از روز اشکارتر است که نمایش آن صحنه های واقعی دیگر برای حکومتی که با کودتا بر سر کار است و آخرین میخ ها را بر تابوت آن انقلاب می کوبد صلاح نیست. حکومت افتاده دست آن گروه که در اساس با انقلاب مخالف بودند (مصباح یزدی) و یا آن را جا بجائی قدرت از دست شاه و درباریان به روحانیون مرتجع و عاشق ثروت و همچنین تجار بزرگ بازار بودندجا میزنند. نباید آخرین نشانه های آن انقلاب را از ذهن مردم پاک کنند؟ نخست وزیر انقلاب را حصر خانگی کنند، بنیانگذار بنیاد شهیدش را حصر خانگی و....؟

از انقلاب یک "ماکت" باقی مانده است و این نشد مگر زیر چتر قدرت طلبی، جاه طلبی و ضعف و ترس آقای خامنه ای! به آن بادی که در نماز جمعه به گلو می اندازد و رجز خوانی هائی که می کند کسی توجه ندارد، مردم به نتیجه دوران رهبری او کار دارند و این نتیجه همان است که در برابرشان است.

پولیس در بازداشت عاملان خشونت با زنان ناکام بوده است




 آرمان ملی
کميسيون مستقل حقوق بشر افغانستان بخاطر آنچه عدم بازداشت عاملان اصلی خشونت با زنان خوانده، به شدت ابراز نگرانی کرده است. اما وزارت امور داخلۀ افغانستان می گوید، نیروهای پولیس ملی کشور در بخش گرفتاری افراد دخیل در قضایای خشونت با زنان دست آورد های زیاد داشته اند. کميسيون مستقل حقوق بشر افغانستان نهاد های مسؤول را در جهت بازداشت عاملان اصلی خشونت با زنان ناکام می داند.
به گفتۀ این کميسيون، نیروهای امنیتی بخاطر گرفتاری افراد دخیل در شکنجۀ زنان افغان، تا حال اقدام جدی نکرده اند.
هما سلطانی هماهنگ کنندۀ حقوق زنان در کميسيون مستقل حقوق بشر افغانستان ديروز در صحبت با رادیو آزادی نگرانی اش را به سبب چیزی که عدم بازداشت عاملان شکنجۀ زنان از سوی نیروهای امنیتی خواند، ابراز کرد و چنین گفت:
سحر گل مورد خشونت فامیلی قرار گرفته بود و خانم های دیگر مانند سحر زیاد هستند اما عاملین چنین قضایا گرفتار نشده اند یعنی شوهر سحر گل هنوز هم فراری است و نیروهای امنیتی در بازداشت وی تا هنوز ناکام بوده اند.
ستوری بیست و دو ساله بخاطر به دنیا آوردن یک نوزاد دختر به تازه گی در ولایت قندز به قتل رسیده است.
در همين حـال، وزارت امور داخله می گوید که در دو ماه اخیر شماری از افرادی که قصد خشونت با زنان را داشتند، بازداشت شده اند و کوشش های این وزارت برای گرفتارى عاملان خشونت علیه زنان همچنان ادامه دارد.

پست ویژه

بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

  شاید خداحافظی با رسانه‌های چاپی برای بسیاری از روزنامه‌نگاران و خوانندگان روزنامه‌ها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی اس...