۱۳ فروردین ۱۳۹۲

ارتش افغانستان هرماه بیش از هشت هزار سرباز ضایعات دارد

 
 
تمیم حمید دوست خوبم و گزارشگر مطرح کشور، گزارش تازه ی تحقیقی در مورد ارتش ملی افغانستان نوشته و دریافت های وی در مورد تلفات و ضایعات و همچنان آینده ی ارتش جالب و حیرت انگیز است. تمیم عزیز این گزارش را برای (هفته نامه 2014) که بتازگی خودش و چندتن از دوستانش آنرا ایجاد کرده و نخستین شماره اش را باهمین گزارش منتشر کرده است نوشته و برای نشر در فضای انترنتی کاپی آن را برای من فرستاد تا در دسترس خوانندگان این صفحه قرار دهم.

 
 
هر سال، در حدود شش صد میلیون دالر از هزینۀ آموزش نیروهای افغان، مصرف کسانی می شود که در ارتش حضور دراز مدت ندارند!
گزارشگر: تمیم حمید
- از پنج سال زیاد اینجه جنگ کدیم؛ آرامش ساختیم؛ اعتبار کو که د همیقه وقت، نتانستم سیر پیش فامیلم باشم.
- چرا؟
- عدالت نیست دیگه، یکی ره رخصتی زیاد میتن، یکی ما واری میشه؛ بسیاری نفرای ما از همی خاطر رفتن.
- یعنی ایلا کدن عسکری ره؟
- ها دیگه.
- فقط به همی خاطر؟
- نی، دیگه ایقه گپ هاست که...
- مثلن چی گپ ها؟
- . چقدر از عسکر های خود شما ترک کردن وظیفه ره؟
- ... هه هه هه، پشتش نگرد تمیم جان، تو خو راپورته جور می کنی، دلت است که ماره از همی جای هم به یک طرف خطرناک دیگه روان کنن و روی خوبی و خیره نبینیم...
بخشی از گفت و گوی من با یکی از فرماندهان ارتش در ولایت هلمند؛ کسی که سال ها را در این ولایت بوده و به گفته خودش، اکنون او و همسنگرانش به هلمند "آرامش" بخشیده اند.  
این نظامیان روحیۀ خوبی دارند؛ بیشتر شان بدین باورند که با بیرون شدن بخش بزرگی از نیروهای خارجی از افغانستان، سربازان افغان می توانند مسوولیت های امنیتی را در کشور خودشان، به خوبی به پیش ببرند؛ اما آنچه که وابسته گی آنان به نظامیان خارجی دانسته می شود، تا چه اندازه می تواند برای این نیروها چالش زا باشد؟ آیا به راستی آنان خواهند توانست بدون پشتیبانی خارجی ها، بر همه اوضاع تسلط کامل داشته باشند؟
این تحقیق می رساند که بیشتر صاحب نظران در افغانستان و حتی شماری از مقام های ارشد نظامی در این کشور، بر نیاز به حضور بیست تا بیست و پنج هزار نظامی امریکایی در افغانستان، پس از سال دوهزار و چارده تأکید دارند.
این آگاهان به ویژه حضور این شمار از سربازان امریکا را در افغانستان، در جلوگیری از دخالت همسایه ها در این کشور و نیز آنچه که برهم شکنی ارتش افغانستان دانسته می شود، لازم می گویند.
یکی از این مقام های افغان، در هنگام تهیۀ این گزارش به من گفت:
" نگرانی زیاد است؛ نبود حضور نظامی خارجی یعنی (توقع) خطر تروریزم، توسعۀ سلاح کشتار جمعی، افزایش قاچاق مواد مخدر و جنایات، مداخله به سطح وسیع در کشور، احتمال کودتا و جنگ بر سر قدرت که نهایت زیاد است."
اما در ابراز نظر های رسمی، نهاد های امنیتی افغانستان در بارۀ چگونه گی حضور نیروهای خارجی، پس از سال دوهزار و چارده در این کشور، چی می گویند؟
وزارت دفاع ملی:
 "=ا در حدی نیستیم که بگیم که باشه یا نباشه
وزارت امور داخله:
"ما هنوز هم نیاز به همکاری های جدی متحدین ما، به خصوص  در سازمان ناتو، در بخش آموزش و تمویل نیروهای افغانستان تا دوهزار و چهارده و بعد از دوهزار و چارده خواهیم داشت."  
چهار اعشاریه یک میلیارد دالر، پولی است که جهان برای مصرف سالانۀ آموزش و تجهیز نظامیان افغان، پس از سال دوهزار و چارده در نظر گرفته است.
همزمان با این، بخش هایی چون انتقالات زمینی، در ارتش به گونۀ کامل فعال خواهد شد و نیز در بخش نیروی هوایی، کمک هایی صورت خواهد گرفت.
با اینهم آیا این کمک بیش از چهار میلیارد دالری، با پنجصد میلیون دالری که خود کابل در این راستا به مصرف خواهد رسانید، در کار تجهیز و آموزش نظامیان افغان، بسنده خواهد بود؟
صدیق صدیقی سخنگوی وزارت امور داخله:
"تقاضای ما همین بوده همیشه و خواست ما اینست که اول باید چالش ها بررسی شوند، یک برداشت قوی از این پیدا شود و براساس این چالش ها و برداشت ها، کمک مالی با نیروهای افغانستان صورت بگیرد."
جنرال ظاهر عظیمی سخنگوی وزارت دفاع ملی:
"در قسمت مسایل مالی کافیه؛ اما در قسمت تجهیزات باید کار بیشتری صورت بگیرد، به تجهیزات بیشتری نیاز داریم."
در این میان تحقیق 2014 نشان می دهد که هر ماه، در حدود پنجاه میلیون دالر و هر سال، در حدود شش صد میلیون دالر از پول آموزش نیروهای افغان، مصرف کسانی در ارتش می شود که در کار های شان، حضوری کوتاه مدت دارند.
هزینۀ آموزش هر سرباز ارتش، در مراحل نخستین به دوهزار دالر و در مراحل بعدی، به پنج تا شش هزار دالر می رسد.
بر بنیاد این یافته ها، ارتش افغانستان در هرماه بیش از چهار درصد ( بیش از هشت هزار نفر و در هر روز بیش از دوصد و پنجاه نفر) ضایعات دارد؛ این ضایعات فرار از کار، تلفات، جراحت های خطرناک، معلولیت ها و مسایلی دگر را در بر می گیرد.
در حقیقت این ضایعات که بیشتر با فرار ها و غیرحاضری های طولانی به میان می آید، باعث می شود که هر سال، در حدود صد هزار نفر در ارتش افغانستان، جاهای شان را به افرادی تازه بدهند.
نظامیان و آگاهانی که دراین تحقیق با آنان گفت و گو شده است؛ ضایعات در ارتش را، بزرگترین تهدیدی می دانند که در نهایت، به فروپاشی ارتش خواهد انجامید.
به گفتۀ آنان، اعتماد نداشتن به آینده، عدم رهبری خوب، برخورد های منطقه یی و زبانی، مرخصی های نامنصفانه و عدم رسیده گی به مشکلاتی چون حقوق، بهداشت و همانند این ها، باعث می شود که هر ماه، هزاران سرباز کار های شان را ترک گویند.
تحقیق 2014 حاکیست که تاکنون، بیشتر سربازانی که از کار فرار کرده اند، مورد پیگرد قرار نگرفته اند و نیز بررسی نشده است که چه کسانی هنگام داخل شدن آنان به ارتش، ضمانت این سربازان را کرده بودند تا با فراخوانی تضمین کننده گان، سربازان فراری هم ردیابی شوند.
چند نفر از سربازانی که کار های شان را ترک گفته بودند، در پایتخت و ولایت هایی چون هلمند، هرات و پروان، به من گفتند که تنها دو یا سه ماه پس از داخل شدن به ارتش، کار شان را ترک کردند و کسی هم دنبال شان نیامد.
وقتی در این باره از سخنگوی وزارت دفاع ملی پرسیدم، او نیز وجود چنین مشکلات را به گونه یی تأیید کرد:
"خوب یکی از چالش ها است؛ تلاشی که وزارت دفاع فعلن داره، بر این مبنا استواره که چگونه بتواند از این جلوگیری کند؛ از این پروسه جلوگیری کند و ما کار می کنیم؛ در قسمت مسایل رهبریت کار می کنیم که سطح قابلیت های رهبری را بالا ببریم، چون این یکی از عناصره؛ اگر از ناحیه فضای اعتماد است، او ره تاثیرشه کم کنیم و همچنین در قسمت برخورد های روزمره یی که اگر احیانن باعث می شود، تاثیر گذار باشه اونا ره یک بررسی کاملی انجام بدیم و در قسمت جلب و جذب، دقت بیشتری صورت بگیره؛ یک تمرکز و یک کار بسیار فشرده یی روی موضوع جریان داره."
اما وزارت امور داخله می گوید که در این باره نگرانی جدی ندارد؛ هرچند سخنگوی این وزارت تأیید می کند که در کل، هنوز هم در حدود دوازده درصد (نزدیک به هژده هزار نفر) از نظامیان پولیس کار های شان را ترک می گویند:
"یکی از مشکلات بوده واقعن، در گذشته هم در پولیس ملی افغانستان، فیصدی از افراد که ده الی بیست فیصد، بیست و پنج فیصد می رسید، ترک وظایف بوده، یا رخصتی های طولانی بوده یا ترک وظایف بوده؛ اما خوشبختانه امروز فیصدی بسیار پایین آمده، دوازده فیصد و حتی بعضی اوقات ده فیصد است."
در میان نگرانی ها از اوضاع افغانستان، پس از سال دوهزار و چهارده میلادی، این تحقیق می رساند که مقام های افغان به حضور دراز مدت خارجی ها در این کشور و نیز پشتیبانی جهان از نیروهای افغان، باورمندی کامل دارند.
شاید از همین رو وزارت دفاع ملی هم تأکید می ورزد که ارتش در سال های آینده، در وضعیت خیلی بهتر از امروز قرار خواهد داشت:
"چنین تصوری در حال حاضر وجود نداره که دفعتن کمک ها قطع شود؛ جامعۀ جهانی نسبت به افغانستان تعهداتی دارند؛ به خاطر به وجود آمدن وضعیتی که ما و شما فعلن داریم، هزاران نفر ره جامعۀ جهانی قربانی داده؛ تنها دوهزار ایالات متحده امریکا به افغانستان کشته داده؛ ده ها میلیارد دالر مصرف شده؛ جامعۀ جهانی این مصارف و این قربانی ها و این تلاش هایی که صورت گرفته از یک طرف و از یک طرف، حیثیت و اعتباری که از لحاظ پرستیژ سیاسی جامعۀ جهانی به قضیه داره، اینطور یک تصوری بعیده و اصلن نباید فکر منفی داشته باشیم."
اما در صورتی که کمک های جهان با نظامیان افغان ادامه نیابند؟
اینهم پاسخ یک نظامی ارشد افغان به این پرسش:
"همه چیز بسته به کمک خارجی هاست؛ اگر کمک قطع شود، همین فردا وسایط ما تیل نخواهد داشت."

۱۱ فروردین ۱۳۹۲

سفر به دور شولگر؛ چشم دیدها از جبهه های تفنگداران و زورمندان محلی...

 شهرستان شولگره "زادگاهم"؛ که یکی از شهرستان های پرجمعیت و کلیدی استان بلخ می باشد، هم اکنون به بستر مستی و زور آزمایی چند تفنگدار و زورمند محلی تبدیل گردیده است؛ این شهرستان سبز و آبی هر روز شاهد ترور، قتل، آدم ربایی، کشتار و نا آرامی است. احزاب مختلف با استفاده از مجبوریت و نا آگاهی مردم؛ تعدادی از آنان را به نام های مختلف مسلح ساخته و شعله ی برادر کشی را در میان مردم بار دیگر روشن ساخته است.
با سفری که( باموتر سایکیل) به تعدادی از قریه ها و مناطق شولگره داشتم، جبهه های سیار تفنگداران و "دزدان محلی" را از نزدیک مشاهده کردم...
احزابی که حرف از دموکراسی، آزادی، آبادی، ترقی و آرامی کشور می زنند، با دیدن جبهه های جنگی شان که در کوه ها و قریه های دور دست این ولسوالی در حال تجهیز کردن هستند، دانسته می شود که دنبال چی هستند.
مردم این شهرستان اکثراً به زراعت و کشاورزی و دامداری مصروف اند؛ نسل انقلاب این شهرستان از درس و تحصیل بازمانده اند و وضعیت  نسل کنونی نسبتا رو به بهبود است. ده ها باب مکتب، مدرسه، آموزشگاه و مراکز علمی وتربیتی در آن شکل گرفته، اما کمبود استادان مسلکی از چالش های عمده ی آن است.
اربابان قدرت و سرمایه، مردم مظلوم این شهرستان را دست آویز خود ساخته و آنجا باهم زور آزمایی می کنند. هم اکنون هر حزب و هر قدرتمند در گوشه ی برای خود قرارگاه ساخته و با توزیع تفنگ و پول و اسلحه در میان مردم و هواخواهانش اوضاع منطقه را به نفع خود می چرخاند.
این وضعیت برای نسل جوان این شهرستان تباه کننده و تاریک خواهد بود؛ چون تاهنوز دیده شده است که چندین تن از جوانان نیز به تحریک این گروه ها قلم را به زمین گذاشته و اسلحه گرفته اند.
با دید این وضعیت آدم به یاد روزهای سیاه طالبان می افتد که در آن زمان نیز چنین خفقان بود. شولگره از سال های 1380 الی 1387 در آرامی نسبی به سر می برد؛ اما بار دیگر شعله ی کشتار و آدم کشی در میان مردم در حال اوج گیری است و وحشت روز به روز دامن این شهرستان را گسترده تر می سازد.
باید کاری کرد؛ اما گزینه ها که به این تفنگ سالاری و مردم آزاری پایان دهد در دست خود اربابان و زورمندان است؛ زود تر از آنان باید بزرگان محل و آدم های آگاه جامعه برای تغییر وضعیت کاری انجام دهند.
مردم نیز با دیدن چنین وضعیتی به رو بحران رفتن افغانستان در سال 2014 مطمئن تر می شوند و ترس اینکه بار دیگر سرنوشت شان به کشتار و وحشت ختم می شوند در دل های شان جاگرفته و نگران آینده ی ترسناک و بیهوده ی است که همواره بر آنان تحمیل شده است.
سرنوشت این مردم چه وقت، چگونه و توسط که تغییر خواهد کرد؟
 این سوال ذهنم را می خورد.....

۱۰ فروردین ۱۳۹۲

کمرنگ بودن حضور زنان در رسانه های شمال

  کم رنگ شدن حضور بانوان خبرنگار در رسانه ها باعث نگرانی نهاد های حامی رسانه ها شده است. دفتر نی، نهاد حمایت کننده از رسانه های آزاد در شمال افغانستان می گوید تعداد بانوان خبرنگار در رسانه ها در دو سال اخیر کاهش یافته است.
مسؤولان این نهاد در شهر مزار شریف می گویند دید حاکم سنتی بر کارکرد  و فعالیت زن، تهدیدهای جدی را علیه زنان خبرنگار بوجود آورده است و سبب شده است که تعدادی از زنان خبرنگار کار خود را ترک کنند.
نورآغا شریفی،  مسؤول ساحوی دفتر نی در شمال می گوید: «این مشکلات در برابر بانوان خبرنگار واقعیت دارد، آنها هر از گاهی از آدرس های معلوم و نامعلوم مورد تهدید قرار گرفته اند و به همین خاطر از حرفه خبرنگاری به کار های دیگری روی آورده اند».
آقای شریفی افزود، زنانی که در رسانه ها مشغول خبرنگاری هستند، مشکلات زنان را بهتر درک می کنند و انعکاس می دهند، اما کسانی هنوز هستند که مخالف حضور زنان در برنامه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هستند و پذیرفتن این حق برای زنان برای شان دشوار است.
شریفی اضافه می کند: «اگر برای پوشش خشونت علیه زنان، خود زنان در استدیوی خبر و یا در رسانه ها حضور داشته باشند، به گونه  بسیار خوب می توانند مسائل مربوط  به زنان را پوشش بدهند. اما از یک طرف خانواده ها اجازه نمی دهند که زنان در رسانه ها کار کنند و از جانب دیگر تهدیدهای اجتماعی علیه آنها وجود دارد».
 مسؤول دفتر نی در 9 ولایت شمالی افغانستان اظهار داشت که در سال 2012 در تمام افغانستان 69 مورد خشونت علیه خبرنگاران صورت گرفته است که از آن جمله صرفاً 7 مورد آن در شمال کشور صورت گرفته است.
 

ترس از سقوط رسانه ها در شمال افغانستان!


طی ده سال گذشته صدها رسانه ی تصویری؛ صوتی؛ چاپی و الکترونیکی در افغانستان با حمایت مالی تعدادی از کشورها و موسسات خارجی ایجاد گردید.هرچند تعدادی از این رسانه ها با معیارهای جدید رسانه یی آشنایی نداشتند و افراد مسلکی کمتر در آن ها دیده می شد، اما به نحوی در ترویج فرهنگ رسانه  و آزادی بیان در کشور سهیم بودند.
متاسفانه در این اواخر شاهد از هم پاشیدن و بسته شدن تعدادی از این شبکه های رسانه یی در شمال کشور هستیم.
تنها در ولایت بلخ؛ 16 شبکه ی رادیویی فعالیت داشت، که از آن میان شش شبکه ی آن تا اکنون بسته شده است.
تعدادی از شبکه های تلویزیونی که وابسته به احزاب سیاسی و گروه های دولتی نیستند نیز از وضعیت خوبی برخورداز نییستند و ندای بسته شدن و رخصت کردن کارمندان شان شنیده می شود.
دیده می شود که هیولای سال 2014 که همزمان با خروج نیروهای خارجی انتخابات ریاست جمهوری افغانستان نیز برگزار می گردد، هم اکنون اذهان عامه و دولتمردان را مغشوش ساخته است.
پروژه های دراز مدت و کوتاه مدت که رسانه ها از سوی آنان تغذیه می شد وهمچنان در بخش های مختلف دیگر فعال بودند، به گفته ی آگاهان در حال سقوط است و تمویل کنندگان نیز بدون هیچ دلیلی این پروژه ها را متوقف کرده است.
بیشترین رسانه ها از سوی سفارت ایالات متحده ی امریکا، موسسه (USAID) تمویل شدند که هم اکنون این پروژه ها متوقف گردیده است.
با این حال تعدادی از جوانانی که طی ده سال گذشته در دامان این رسانه های نوکار به حرفه ی خبرنگاری رو آورده بودند، نگران وضعیت کار رسانه یی هستند و از آینده ی مبهم و تاریک شان ترس دارند.
این در حالی است که در این اواخر خشونت ها علیه خبرنگاران نیز افزایش یافته است؛ دفتر نی حمایت کننده ی رسانه های آزاد افغانستان چندی قبل در یک اعلامیه  گفته بود که تنها در دوماه اخیر خشونت علیه خبرنگاران سی فیصد افزایش یافته است که بیشترین مورد خشونت از سوی دولتمردان کشور صورت گرفته است.
با سقوط رسانه های آزاد در افغانستان، فضا و میدان رسانه یی در کشور به رسانه های وابسته به احزاب و حکومت می ماند و چرخ به دست کسانی که طی این مدت خریدار نداشتند می افتد...
 

۰۱ فروردین ۱۳۹۲

توپچی جشن گل سرخ:شلیک توپ های ما، پیام آور بهار، صلح و دوستی اند!

گاهی حاشیه ها به نظرم جالبتر می رسد، ام روز هم در جشن گل سرخ در مزارشریف نرفتم در داخل صحن مجلس بنشینم، در اطراف روضه ی شریف قدم زدم و  کار همه ساله ی جگرن گل رحمن برایم جالب به نطر رسید؛ رفتم تا وی را بشناسم و ازش بعضی موضوعات را بپرسم....
جگرن گل رحمن طوطاخیل، توپچی لوای سه قول اردوی 209 شاهین است، که از چندین سال بدینسو مردم و مهمنانان سال نو خورشیدی و جشن نوروز را در مزارشریف با شلیک 21  گلوله توپ آغاز گر می شود.
جشن نوروز همه ساله با حضور هزاران تن از مهمانان داخلی و خارجی در شهر مزارشریف تجلیل می شود و امسال نیز حضور گسترده ی مهمانان دراین جشن بیشتر از سال های دیگر بود.
جشن نوروز 1392  تحت تدابیر شدید امنیتی در مزارشریف تجلیل گردید که به گفته ی مسوولان امنیتی ولایت بلخ بیش از شش هزار مامور امنیتی و کشفی در این ولایت مسوولیت تامین امنیت را در روزهای نوروز داشته اند.
شلیک نمودن 21 گلوله توپ در جریان جشن گل سرخ از عنعناتی است که قدیم باقی مانده و تاهنوز نیز همه ساله  مردم با صدای شلیک های توپ سال نو را رسماً آغاز می کند و به شادی و خوشی می پردازند.
جگرن طوطاخیل که از چندین سال بدینسو آغاز گر سال نو خورشیدی تا شلیک 21 گلوله ی توپ می شود می گوید که آرزو دارد، تا زنده است توپچی باشد و توپ های سال نو را شلیک نماید.
این جگرن 62 ساله می گوید که صدای توپ های که وی شلیک می کند، پیام آور بهار، صلح، دوستی و برادری در سال نو خورشیدی است!
به باور این جگرن شلیک گلوله های توپ در سابق به خاطر بیدار ساختن مردم در اوقات مختلف استفاده می شد؛ در زمانی که بلندگو وجود نداشت، در کارخانه ها و قریه ها اوقات نماز، غذاخوردن، افطار در ماه رمضان، آغاز سال نو و موارد دیگر با استفاده می شد که شلیک توپ در نخستین ساعات روز نخست سال نو خورشیدی در جریان جشن نوروز از همان روزها به عنوان یادگار و عنعنه ی مردم بلخ باقی مانده است.
امروز نیز 21 گلوله ی توپ توسط جگرن گل رحمن طوطاخیل شلیک شد و مردم بلخ باشلیک این توپ ها آغاز گر سال 1392 خورشیدی شدند.

مهمترین رویدادهای امنیتی و اجتماعی ولایات شمال در سال 1391

       حوادث و رویدادهای سال 1391  در شمال افغانستان با سرازیر شدن سیلاب ها در ولایت های بلخ؛ سرپل، بغلان، سمنگان  و چندین ولایت دیگر آغاز گردید که بیشترین آسیب  از این سیلاب ها به ولایت سرپل رسید.
از اثر جاری شدن این سیلاب ها در ولایت سرپل نزدیک به صد تن کشته و مفقودالاثر گردیدند و صدها منزل مسکونی در سرپل و دیگر ولایات تخریب گردیدند
این سیلاب ها که از اول ماه ثور آغاز به سرازیر شدن نمودند، تنها در سرپل هشتاد درصد شهر این شهر را فرا گرفت و هزاران تن را در روزهای سخت بهاری آواره و بی سرپناه ساخت.
به گفته مقامات سرپل هشتاد درصد شهر زیر سیل آب قرار گرفته بود
در جریان سرازیر شدن سیلاب ها مقامات ولایات شمالی خواستار کمک هر چه عاجل غذایی و غیر غدایی از سوی مؤسسات کمک کننده برای آسیب دیده گان شدند که کمک های پرداکنده ی از سوی نهادهای داخلی و خارجی به آسیب دیدگان فرستاده شد اما بیشتر آسیب دیدگان در این سیلاب ها بی خانمان شدند.
 سمنگان از دیگر ولایات شمالی افغانستان است که سال ها در آرامی نسبی بسر می برد اما در  ماه سرطان سال جاری گواه یک حمله ی انتحاری بود که ده هاتن را به کام مرگ فرستاد.
حمله ی انتحاری صبح هنگام در یک محفل عروسی به شمول احمد خان سمنگانی عضو مجلس نمایندگان و یکتن از بزرگان این ولایت ده هاتن دیگر نیز کشته شدند.
در این حمله که حوالی ساعت هفت و نیم صبح  روزشنبه 24 سرطان رخ داد مهاجم انتحاری مواد همراهش را در محفل عروسی دختر احمد خان سمنگانی منفجر ساخت و20 تن از جمله احمد خان سمنگانی کشته و 60 نفر دیگر به شمول سید احمد سامع قومندان پولیس حوزه ی غرب زخمی شدند.
همچنان فاریاب که از چندی بدینسو به دلیل فعالیت های گسترده مخالفان مسلح در شمار ولایت های نا امن کشور محسوب می گردد در جریان سال جاری شاهد ده ها مورد انفجار, انتحار و قتل های مرموز بوده است.
در این میان مهمترین رویدادی که در سال جاری در فاریاب تفاق افتاد حمله انتحاری در جریان مراسم عید قربان بود که ده هاتن را کشته و زخمی ساخت.
روز جمعه، ٥ عقرب گزارش شد که وقوع انفجار انتحاری در جریان مراسم عید قربان در شهر میمنه، مرکز ولایت فاریاب در شمال افغانستان بیش از چهل کشته و بیش از پنجاه زخمی برجای گذاشته است.
این حمله انتحاری در اولین روز از ایام عید قربان و در مقابل مسجدی روی داد که گروهی از مردم برای برگزاری نماز عید قربان در آن تجمع کرده بودند.
سخنگوی پلیس محلی در آن زمان گفته بود که حدود نیمی از کشته شدگان این بمب گذاری از ماموران پلیس و نفرات ارتش افغانستان هستند.
در همین حال ولایت بلخ که از ولایت های امن کشور محسوب می گردد نیز شاهد رویدادهای بوده است که از جمله  کشته و زخمی شدن بیش از سی تن در اثر ماین کنار جاده مهمترین آن هامی باشد.
در اثر انفجار ماین کنار جاده در ولسوالی دولت آباد ولایت بلخ 15 تن کشته و 18 تن دیگر زخم برداشتند.
این حادثه زمانیکه یک موتر فلنکوچ روانه عروسی در ولسوالی دولت اباد بوده به وقوع پیوست.
همزمان با این حادثه در یک خبر دیگر مقامات محلی ولایت بلخ از کشته شدن 9 فرد ملکی در در نتیجه تصادم دو موتر در ولسوالی خلم این ولایت خبر دادند.

در کنار رویدادهای مرگبار امنیتی در شمال کشور، موارد همچون قتل، سربریدن و شکنه و تجاوزات جنسی نیز طی یکسال گذشته به گفته ی آگاهان به اوج خود رسیده و باعث نگرانی نهادهای حقوق بشری و مدنی گردیده است. در این میان سحرگل نامی است که خشونت علیه وی می تواند از تمام خشونت های انجام شده در برابر زنان ولایات شمال نمایندگی نماید.
«سحرگل»  که یک نوعروس بود به طور وحشیانه ی توسط اعضای خانواده اش مورد لت و کوب و آزار و اذیت قرار گرفته بود.وی چندين ماه توسط شوهر و خانواده همسرش در خانه محبوس بوده و مورد شكنجه و بدرفتاري قرار گرفته بود.
ماموران پليس، «سحرگل» را پس از ماه ها در زيرزمين خانه شوهرش پيدا کردند. خانواده «سحرگل» به پليس مراجعه كرده و از ماه‌ها بي‌خبري از وضعيت دخترشان ابراز نگراني کرده بودند. پليس پس از پيداكردن سحرگل متوجه شد كه ناخن‌ها و موهاي سر ش کشيده شده‌اند و گوشت و پوست قسمت‌هايي از بدنش نيز با انبرکنده شده بود.
تجاوز جنسی بر یک دختر پنج ساله در ولسوالی کلدار ولایت بلخ، سربریدن یک خانم در ولایت جوزجان، کشته شدن چندین خانم دیگر در ولایات سرپل، فاریاب، بدخشان، تخار و بغلان از جمله رویدادهای خشونت باری است که در شمال افغانستان اتفاق افتاده است.


همچنان آخرین رویداد خشونت علیه زنان در ولایات شمال خبر از زنده به گور نمودن یک بانوی جوان در ولایت بدخشان دارد.
ذاکره بانوی 24 ساله ی بود که به جرم دوست داشتن یک پسر توسط برادرش به حمایت و کمک پدرش در حیاط حویلی شان زنده به گور شد و پس از هفتاد روز جسد وی توسط پولیس کشف گردید.
همچنان به عنوان آخرین رویداد ناگوار و حملات انتحاری در شمال افغانستان می توان از حمله ی انتحاری که از خانواده رییس مجلس نمایندگان قربانی گرفت  نام برد.
بر اثر انفجار انتحاری که شام روز پنج شنبه 24 حوت در ولایت کندز رخ داد 3 عضو خانواده  عبدالروف ابراهییمی رییس مجلس نمایندگان کشته شدند.
حمله کننده ی انتحاری که خود را در میدان بزکشی منفجر ساخت، حاجی شیرخان پدر عبدالروف ابراهیمی، عبدالقیوم ابراهیمی، برادر و یکی از برادر زاده های عبدالروف ابراهیمی رییس ولسی جرگه کشته شده اند.
عبدالقیوم ابراهیمی قوماندان امنیه ولسوالی امام صاحب بود که وی نیز همراه با یک محافظش در این حمله کشته شد.
در این حادثه که ده تن دیگر نیز کشته شدند؛ مراسم تدفین و جنازه نزدیکان رییس مجلس نمایندگان  بدلیل  آنچه مشکلات امنیتی خوانده شد بدون حضور داشت وی انجام شد.
این در حالی است که به گفته ی تعدادی از آگاهان مسایل سیاسی، نا امنی، افزایش ترور، وحشت، تجاوزات جنسی و خشونت علیه زنان از دامن بیکاری و فقر بر می خیزند که فقر و بیکاری در سراسر کشور در حال رشد و گسترش است.

۲۹ اسفند ۱۳۹۱

دزدان محلی در لباس "پولیس محلی"؛ جنایات و مردم آزاری توسط پولیس محلی ...

 
درتازه ترین خشونت ها در ولسوالی چهاربولک ولایت بلخ، حداقل چهار غیرنظامی کشته و دو تن دیگر زخمی شده اند.
این رویداد دوشنبه شب در قریه احمد آباد از مربوطات ولسوالی چهاربولک ولایت بلخ زمانی رخ داده است که حداقل هفت سرنشین یک موتر مسافربری مورد تیر اندازی مستقیم قرار گرفتند.
بازماندگان قربانیان این حادثه امروز گفتند که اعضای خانواده آنان توسط پولیس محلی کشته شده اند.
حیات الله روغ فرمانده امنیه ولسوالی چهاربولک وقوع این حادثه را تایید کرده است اما می گوید که عاملان این تیر اندازی هنوز شناسایی نشده اند.
صبح روز سه شنبه حداقل هفتاد باشنده قریه احمدآباد به مرکز این ولسوالی گردهم آمدند و خواهان پیگیری و شناسایی عاملان این رویداد شدند.
قاری ذبیح الله زاهد ولسوال چهاربولک، حیب الله سارنوال، مدیر جنایی قوماندانی امنیه چهاربولک، سناتور عبدالمجید و ده ها باشنده قریه، امروز در جلسه پیگیری این حادثه شرکت کردند.
دوتن از کسانی که از حادثه تیر اندازی جان سالم به در بردند، به اعضای جلسه امروز گفتند که آنان عاملان تیراندازی را شناسایی کرده اند.
این دو تن می گویند که ماموران پولیس محلی قریه احمد آباد دو بار به طرف آنان تیراندازی کردند.
حدود دو ماه پیش، 300 مامور پولیس محلی در ولسوالی چهاربولک مستقر شدند.
اصل ماجرا
حداقل هفت باشنده قریه احمدآباد پس از عیادت بیماران شان در شفاخانه خصوصی مولانا در شهر مزارشریف، حوالی ساعت 9 و سی دقیقه دوشنبه شب، به طرف قریه در حرکت بودند که وسیله نقلیه شان، مورد تیراندازی قرار گرفت.
یک تن از کسانی که از این تیراندازی جان به سلامت برده است می گوید که در تیراندازی نخست، یک نفر کشته و دو تن دیگر زخمی شده اند.
او که خواست نامش در خبر ذکر نشود گفته است: "پس از فیر (شلیک)، سربازان پولیس محلی برگشتند به طرف پوسته شان، اما بیست دقیقه بعد دوباره به محل حادثه آمدند."
منبع افزود که در جریان بیست دقیقه همه تلاش کردند تا با خانواده های خود تماس بگیرند تا از آنها کمک بخواهند.
او گفت: "زمانی که ما می خواستیم جسد را با خود انتقال دهیم دوباره سربازان پولیس محلی پیدا شدند و این بار به صورت مستقیم و یک یک نفر را مورد هدف گلوله قرار دادند."
به گفته این شاهد عینی، او با دوستش که زخمی شده بود، خود را که گویا کشته شده اند به روی زمین انداخته بودند و مهاجمان سه نفر دیگر را هدف گلوله قرار دادند و کشتند.
او تایید کرد فقط یک نفر آنها (باشندگان قریه) توانسته است از دست مهاجمان فرار کند.
منبع گفت: "من شنیدم که پولیس محلی پس از تیراندازی، با هم گفتند که همه شان کشته شدند، برویم."
تاکید بر پیگیری
قربانیان این حادثه، اسماعیل 25 ساله، عبدالحکیم 25 ساله، حبیب الله 24 ساله و صفر گلدی 35 ساله هستند و دو تنی که زخمی شدند، ملا پیرعلی 50 ساله و نادر بیست ساله هستند.
باشندگان قریه احمدآباد می گویند که در چهار سال گذشته، حداقل 25 نفر در خشونت ها در این ولسوالی کشته شده اند.
با این حال، شرکت کنندگان جلسه امروز تاکید کردند که حکومت موظف است تا عاملان حمله دوشنبه شب را شناسایی و مجازات کند.
جنرال دوستم نیز با ارسال پیامی به این جلسه، گفته است که تمامی تلاش خود را برای شناسایی عاملان این رویداد انجام خواهد داد.
با این حال، قوماندان امنیه چهاربولک می گوید که هیچ شکایتی از جانب باشندگان قریه احمدآباد در ارتباط با تیراندازی دوشنبه شب دریافت نکرده است.
او می گوید که باشندگان قریه احمدآباد، شب اجساد خود را انتقال دادند بدون اینکه پولیس را در جریان حادثه قرار دهند.

پست ویژه

بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

  شاید خداحافظی با رسانه‌های چاپی برای بسیاری از روزنامه‌نگاران و خوانندگان روزنامه‌ها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی اس...