بیشتر از ده سال از حضور گسترده نظامی،مالی و ملکی جامعه جهانی در افغانستان می گذرد،کشورهای جهان پس از سرنگونی طالبان یکی پی دیگر در افغانستان لشکر کشی نمودند تا تروریزم و دهشت افگنی را در افغانستان سرنگون کنند.
حضور جامعه جهانی در ابعاد سیاسی،اقتصادی و نظامی بحث های گسترده ی می خواهد و در این مورد نظریه پردازان تاحدی قلم زده اند.
در کنار اینکه حضور جامعه جهانی در افغانستان طی یکدهه دچار بحران و اشتباه های فاحشی بوده است،یکی از اشتباه ها و بی کفایتی های جامعه جهانی و کشور های کمک کننده افغانستان به شمول دولت افغانستان نادیده گرفتن جوانان و به حاشیه راندن این قشر از جامعه و برنامه های بزرگ ملی و بین المللی می باشد.
دولت افغانستان که بارها نشان داده است از قشر جوان و بخصوص جامعه دانشگاهی هراس دارد،همواره در به حاشیه راندن جوانان و استعمال آنان به عنوان ابزار و آله در معاملات سیاسی تلاش ورزیده است.
قشر جوان افغانستان که میراث دار چندین دهه جهالت،جنگ و خون ریزی می باشد،امروز نیز تحت تاثیر کابوس های گذشته قرار گرفته و مسیر مشخصی را باید بپیماید،گم کرده است و در بیراهه ها گام می گذارد.
احزاب سیاسی افغانستان که بیشتر در محوریت مذهب،ملیت و زبان می چرخند،جوانان حربه ی خوبی برای گرفتن امتیازات و بر آورده ساختن اهداف آنان تبدیل شده است.
این برهمگان آشکار است که فقر،بی سوادی،عدم دسترسی به تحصیلات و ازدواج از جمله مشکلات عمده ی جوانان افغانستان است،اما منظور من جوانانی اند که خود را در ردیف روشنفکران و سردمداران جوانان قلمداد می کنند.
میلیارد ها دالر طی یکدهه گذشته،توسط نهادهای مختلف،حقوق بشری،مدنی و فرهنگی از بودجه کشورهای کمک کننده به مصرف رسیده است،اما تاهنوز هیچ نهادی به طور موثر و دوام دار پروسه ی را برای رشد و خودکفایی جوانان انجام نداده است و بیشتر پول ها زمینه سازی برای غارت تکه داران حکومتی و چپاولگران قدرت صورت گرفته است.
اربابان قدرت و ثروت همواره در افغانستان تلاش ورزیده اند تا جوانان را وابسته و بی مایه نگهدارند تا هیچگونه اراده ی از خود نداشته و در حفظ مسند و قدرت برای شان موثر واقع گردد.
طی یکدهه گذشته جوانانی زیادی همت نموده و انجمن های را راه اندازی کردند که پس از یک قد بر افراشتن دوباره به زمین خورده اند،دلیل این را همه میدانیم،نبود حامی مالی و معنوی باعث دوباره زمین خوردن جوانان گردیده است.
هرچند هم اکنون برنامه های پراکنده و پروژه یی در مرکز و ولایات کشور بنام جوانان در جریان است،ولی حکومت و کشورهای کمک کننده طی یکدهه ی گذشته فاقد یک برنامه ی موثر،دراز مدت و همگانی در جهت رشد و انکشاف قشر جوان این سرزمین بوده است.
یکدهه ی گذشته فرصت طلایی بود که سوخت و برباد رفت،با آن تعدادی از جوانان در این فرصت توانستند،برای شان اندک کاری را انجام دهند،از جمله بورسیه های تحصیلی،رسانه ها،پست های بلند و پایین حکومتی و راه یافتن در نهادی خصوصی از جمله موارد اندکی است که در راستای جوانان می توان به اشاره کرد.
در همین حال دهه بحران در راه است و قرار است میلیاردها دالر دیگر نیز به افغانستان سرازیر گردد،این دومین فرصتی است که باید از آن استفاده کرد و نگذاشت حیف و میل کسانی که گردد که سال هاست در غارتگری سرمایه های ملی مان دست دارند.
جوانان باید با استفاده از این فرصت در یک محور یک برنامه ملی،بدور از تعصبات قومی،لسانی،مذهبی و نژادی گردهم آیند و برای آینده ی خود و سرزمین شان بیاندیشند تا از ریسمان بردگی و منجلاب تنهایی و دست آویز شدن ها نجات یابند.
اگر یکبار دیگر شاهد تکرار اشتباهات گذشته باشیم و از گذشته های تاریک درس عبرت نگیریم،فاتحه ی آینده و امروز این سرزمین را باید از همین حالا خواند!
مختار وفایی
0 Comments