۱۰ اسفند ۱۳۹۰

تصویری از دنیای کودکان...

امروز 10 حوت برابر است با اولین روز آغاز مکاتب در سال تعلیمی 1391 ؛ دانش آموزان و آموزگاران در شهر مزارشریف سر امروز راهی مکاتب شدند؛صبح امروز در مسیر لیسه ی سلطان غیاث الدین به این کودک برخوردم و خواستم تصویرش را با شما شریک بسازم...


 کمی آنطرفتر ازین کودک صدها کودک دیگر کمی متفاوت تر از این کودک با یونیفورم ها ی مکتب با لبخندها و امیدواری ها بسوی مکتب می دویدند...

دریک سال گذشته 80 خبرنگار کشته و 3 تن در افغانستان سر بریده شده اند!

 نهادهای دفاع از حقوق خبرنگاران و اتحادیه ملی خبرنگاران هشدار می دهند که پس از سال 2014میلادی کار رسانه ها در افغانستان با رکود رو برو خواهند شد.
این نهادها با سربریدن مسؤل یک رادیو محلی در ولایت پکتیکا اشاره می کند و می گویند خشونت ها و محدودیت ها در برابر خبرنگاران ورسانه ها رو به افزایش هستند.این نهادها از جامعه جهانی و حکومت افغانستان می خواهند که یکی از شرط های اساسی در گفته گوهای صلح با طالبان باید امنیت خبرنگاران و آزادی بیان باشد.
سربریدن سادیم خان، مسئول رادیو محلی میلمه در شهر ارگون پکتیکا از سوی طالبان واکنش تند نهادهای حمایت از خبرنگاران را برانگیخته است این نهادهامی گویند که بی پروایی حکومت در برابر کشته شدن کاربرد خشونت در برابر خبرنگاران و بویژه تکرار شدن سر بریدن یک خبرنگار از سوی طالبان بیانگر آن است که رسانه ها پس از سال 2014میلادی با رکود روبرو خواهند شد.
به گفته نهادهای دفاع از حقوق خبرنگاران و جامعه مدنی90 درصد قتلهای زنجیره ای مربوط به خبرنگاران از سوی نهادهای عدلی و قضایی پیگیری و رسیدگی کامل نشده است؛ چیزی که عامل افزایش این گونه خشونتها شده و نگرانی های زیادی را در میان خبرنگاران به بار آورده است.
مسؤلیت قتل بهادرزی را تاکنون هیچ فرد یا گروهی بر عهده نگرفته است اما به باور نهادهای دفاع از حقوق خبرنگاران قتل وی بیشتر شباهت به قتلهایی دارد که اغلب توسط طالبان صورت می گیرد.
صدیق الله توحیدی، مسؤل دیده بان رسانه ها در نی گفت؛ با وجود این که سخنگوی طالبان از گرفتن از این مسؤلیت انکار ورزید ولی نحوه قتل بهادرزی بر اساس گزارش سازمان خبرنگاران بدون مرز مانند قتل خبرنگارانی است که توسط گروه طالبان کشته شده اند یعنی سر بریده شده اند.
بر بنیاد آمارهای نهی و نهاد حمایت از رسانه های آزاد در سال جاری 80 خبرنگار در کشور با خشونتها روبرو گشتند و نیز 3 تن از خبرنگاران سر بریده شده اند

توحین،خشونت،قتل و بی ناموسی رژیم ایران بالای مهاجرین افغانستانی!

رژیم آخوندی ایران سال هاست که پناهنجویان افغانستانی را که  در آن کشور پناه گزیده اند،مورد آزار و اذیت دستگاه امنیتی اش قرار داده و تاهنوز صدها تن از این پناهجویان را اعدام نموده و درین روز وشب ها نیز هزاران تن دیگر در انتظار اعدام و یاهم سزای بدتر از اعدام هستند،شهروندان افغانستان در طول سال های فاجعه به کشورهای گوناگونی مهاجرشدند که هیچ کشوری تاهنوز چنین رفتاری با آن ها نکرده است،مردم افغانستان از  ایران به لحاظ "اسلامی "بودن و" همسایه" بودنش هرگز چنین انتظارهای را ندارند؛اما یک مشت ملای خون آشام و ظالم که بر سونوشت ملت ایران حاکم است امروز این کشور را بسوی فاجعه و بربادی سوق می دهد که هر روز ازادی در آن کشور به بند کشیده می شود و روزانه ده ها انسان ازادی خواه با زندان و اعدام روبرو می شوند. متن زیر نامه ی است که از طرف یک پناهجوی افغانستانی در ورامین تهران نوشته و فرستاده شده که بدون ویرایش نشر می کنیم.

من یکی از مهاجرین افغانستانی در ایران هستم که دارای کارت آمایش 7 میباشم. روز شنبه 25 february ما را در میدان خراسان تهران گرفتند (من و رفیقم) و پس از تو هین و فحش و کتک کاری ما را به پایگاه 8 پلیس امنیت در میدان حر در تهران انتقال دادند. پس از آن باطریهای گوشیمان را گرفتند و ما را به زیر زمینی که در آنجا وجود دارد انتقال و برای 6 ساعت در آن زیر زمین تاریک و محبوس نمودند. برادر من و دوستم کارت هردویمان را آورد ولی پلیسی که کارتمان دستش بود گفت ابتدا آنها را به اردوگاه عسگر آباد ورامین انتقال میدهیم و سپس آزاد میکنیم.
اما کدام آزادی؟
زمانی که ما را دستبند زدند و به اردوگاه انتقال دادند از آنها سوال کردیم که چرا ما را آزاد نمیکنید حال آنکه کارتمان را گرفتید.
افسر پلیس گفت کسی به من کارتی نداده است. آنها ما را به زیر زمینی در اردوگاه انتقال دادند. اگر چیزی میگفتیم چیزی جز کتک خوردن عایدمان نمیشد. در آنجا 3 روز زندانی بودیم. منتظر بودیم تا برگه ی استعلام ما از اردوگاه سلیمانخانی برسد. روز سوم من آزاد شدم. اما ای کاش نمیشدم و آن صحنه دلخراش را نمیدیدم.

آری یکی از خواهران هموطن عزیزما که برای یکی اعضای خانواده اش که زندانی بود خوراکی و مقداری کرایه سفر آورده بود. اما یکی از مقامات اردوگاه عسگر آباد ورامین به وی ناسزا گفت. او که تحمل شنیدن جواب متقابل را نداشت پس از شنیدن جواب فحش خویش با کمال تاسف از دست آن زن بیگناه گرفت و او را به سمت راه پله هل داد و آن زن از آنجا به پایین پرتاب شد. همسر آن زن که تاب دیدن این صحنه را نداشت به آن شخص حمله ور شد (برای دفاع از ناموس) و با هم درگیر شدند. اما سربازان اردوگاه آمدند و تا توانستند آن زن مظلوم و همسرش را با ضربات باتون به سمت در اردوگاه بردند. ضرباتی بر سر مرد زدند و در حالی که مرد کاملا گیج و در حالت بیهوشی نیمه قرار داشت انگشت وی را بر روی جوهر زدند و نمیدانم چه چیزی را اثر انگشت گذاشتند.

آن ها را از اردوگاه به بیرون راندند. مردم با آن اوضاع با پلیس 110 ایران تماس گرفتند.
اما چه سود که هردوی آنها یکی هستند.
مرد بیچاره که کاملا گیج و دهانی پر از خون داشت حتی قادر نبود فرزند خردسال خود را شناسایی کند.
یا آن برادر هموطنی که به جرم افغانی بودن در اردوگاه با لوله ی 6 که آ اس نام دارد بر سرش میکوبند و بعد وی را که خواهان بازگشت به وطن عزیز است با دستبند به بیمارستان و سپس به اردوگاه آوردند. اما وی را رد مرز نخواهند کرد تا زمانی که حالش کاملا خوب شود تا مدرکی برای شکایت در سازمان ملل نداشته باشد.
والله اعلم

طاعون قوم گرایی، پول خوری، بی مسئولیتی وباندبازی درپارلمان افغانستان

گفته می شود به دليل مشكلاتي كه در مجلس شانزدهم (فعلي) وجود دارد شماري از اعضاي مجلس استعفا خواهند داد.  پس از بیشتر از وسال از عمر مجلس نمایندگان اصول و معیارهای اساسی درین مجلس در تنگنا قرار گرفته است.
در اين حال، شماری از اعضای مجلس نماینده‌گان می‌گویند كه شایعاتی مبني بر اين وجود دارد كه برخی از اعضای مجلس در بدل پول و وعده و وعیدها به نامزد وزیران حكومت رای اعتماد می‌دهند.
گفته می شود  که در جریان چند روز گذشته نامزد وزرای حكومت، شماری از نماینده‌گان مجلس را در رستورانت‌ها، دفترها و یا هم به خانه‌های خود دعوت نموده به کمپاین پرداخته‌اند.
در حقیقت وکیلی که بر اساس پول یا رشوه به نامزد وزیران رای بدهد، خیانت به مردمی نموده است که به او رای داده‌اند.
قوم‌گرایی و پول خوری وکلای مجلس  پدیدۀ تازه در پارلمان نیست در دور پیش هم وجود داشت و درین دوره به طور سرسام آوری وکلا به این حرفه پرداخته اند، بحث قوم‌گرایی در پارلمان باعث شده است تا برخی از وزرای کابینه ناکارا انتخاب شوند.
اکثریت نمایندگان مجلس بر اساس قوم‌گرایی، مذهب و سمت‌بازی‌ها رای می‌دهند. بحث قومی در افغانستان تا هنوز حل نشده و در بین اکثریت به عنوان خطوط سرخی مطرح است .
یکی از نمایندگان به رسانه ها گفته است که شماری از نماینده‌گان مردم در مجلس در صدد استعفا هستند.

۰۹ اسفند ۱۳۹۰

شبکه های اصلی جاسوسی فعال اند؛ پائین رتبه ها را شکار می کنند!

کارزار جاسوس گیری اخیر را به نام پاکستان شروع کرده اند. آیا این یک نوع انحراف توجه از شبکه های ایران به سوی آدرس های انحرافی نیست؟  توجه کنید: ترور مشاوران امریکایی به وسیلۀ افراد انتحاری وفدایی صورت نگرفته بلکه دریک زمان حساس وحساب شده، که اعتراضات خشماگین مردم دراثرقرآن سوزی تحریک شده بود، توسط عامل ریزرف اطلاعاتی صورت گرفته است. 

تمام ارگان های دولت ونهاد های خارج از دولت ازجاسوسان پاکستانی لبریزاست؛ مگرچرا درین مقطع حساس که مشاوران امریکایی کشته شده اند، چند نفرجاسوس پائین رتبه به نام جاسوسان پاکستان به دام می اندازند. آیا این تاکتیک، دیوارکشیدن به سوی شبکه های ایران نیست؟ آیا این موضوع به ردگیری قاتل مشاوران امریکایی رابطه ندارد که ممکن است ردپای سپاه قدس را برجسته کند؟
این احتمال خیلی قوی است. دیوارکشی اطلاعاتی است. مثال زنده: دردوهفتۀ اخیر سه گروه تروریستی قدس سپاه پاسداران دردهلی، تفلیس گرجستان وبنکاک پایتخت تایلند افشا شدند. عملیات درین سه کشور آسیایی ناموفق بود. اما دیده می شود که عملیات به وسیلۀ عامل ریزرفی وتعبیه شده دروزارت داخله با موفقیت انجام می گیرد. مهم ترین مشخصۀ عملیات اطلاعاتی این است که ضارب فرار داده شده است. 
هدف ازجاسوس گیری، آن هم پس از ده سال چیست؟ نکند که این هم یک پروژۀ رسانه یی باشد که جرقه یی بزند و دفن شود؟ امنیت ملی افغانستان تمامی شبکه های ایران وپاکستان ( همین دوکشوری که برای تسلیخ افغانستان کارمی کنند) را شناسایی کرده اما دستش بسته است. هیاهویی کنونی نیز عیناً نسخۀ کاذب  سروصدا ها درمورد «مبارزه با فساد اداری و کشاندن خائنان به پنجۀ قانون» است.
اگراراده یی برای تارومارکردن شبکه های جاسوسی وجود دارد نخست باید پرسید که چرا حالا چنین کاری صورت می گیرد؟ نیازی به جو سازی وابهام آفرینی نیست. مولوی ملنگ، غرزی خواخوگی، یما کرزی وشهنواز تنی نمایندگان وارتباطی های کلیدی استخبارات پاکستان، زنده وسلامت وفعال، درکابل حضور دارند. چرا کسی مزاحم آن ها نمی شود؟
امنیت ملی را درقفس انداخته اند. مقامات بلند پایه درحکومت از ده سال به این سو، به بهانۀ این که امنیت ملی افغانستان «بقایای نظام کمونیستی» است وباید کاملا ریشه کن شود، ماهرانه تا حدودی توانستند شبکه های جاسوسی ایران وپاکستان را به شکل تزریقی وارد این ارگان کنند وبه سلامت هویت سیاسی افغانستان ضربت سختی را وارد کنند. برخی وزیران «دورۀ انتقالی» که ازلحاظ عقلی وحس ملی درکشورهای خارجی، بی مصرف شده بودند، حتی به این عقیده بودند که افغانستان دیگر به ادارۀ امنیت ملی ضرورت ندارد!
گرفتن چند فرد مجهول الهویه و معمولی به نام «جاسوس» هیچ گرهی ازمشکلات وهمناک کشور باز نمی کند. در اداره های دولتی افغانستان، شبکه های پاکستان وایران دررقابت با هم کارمی کنند؛ اما پروژۀ اصلی آن ها با توجه به سیاست کشورهای شان دربرابر افغانستان وجامعه بین المللی کاملا یکسان است. نفوذی ها درانجام عملیات وپروژه های ویرانگری از یکدیگر کمک می گیرند وافراد یکدیگر را مورد پوشش قرار می دهند. تمامی این عملیات از کابینۀ دولت رهبری می شود. رهبری عملیات استخباراتی ایران وپاکستان به منظور به آتش کشیدن سلامت ودست آورد های ده سال اخیر درافغانستان از کابینه آغاز می شود. جامعۀ جهانی وناتو بی تردید با بهره گیری از امکانات پیشرفتۀ  نظارت مخابراتی، ارتباطات برقی وعملیات رد گیری، ازتمامی علایق ووابستگی های مسئولان بلند پایه با شبکه های اطلاعاتی ایران وپاکستان با خبراند.
به عنوان مثال: افشای ارتباطات مخفی عمرداوودزی رئیس سابق دفترریاست جمهوری با شبکه های اطلاعاتی ایران ثمرۀ عملیات نظارتی جامعۀ جهانی بود. تمامی امیل ها وتماس های تلفنی داوود زی ضبط شده بود. قابل یاد آوری است که رئیس دفترهای برخی ازمقامات بلند پایه کنونی نیز با شبکه های اطلاعاتی کاملاً محرز، روشن ودایمی است. اما مشکل کاردرین است که حکومت کابل متشکل ازهمین مهره های آموزش دیده است و امنیت ملی نیز به طور مستقل صلاحیت کاربالای آن ها را ندارد. امنیت ملی به تنهایی چه کاری را انجام داده می تواند؟ مگرامنیت ملی تحت امرهمین شبکه های نیست که دولت را دراختیار دارند؟
جاسوس گیری اخیر یک نمایش سرگرم کننده است که درعقب آن چیزمهمی باید پنهان باشد. چه کسی می تواندشک کند که فرد مظنون که مشاوران امریکایی را ترور کرد، همین حالا یا درسفارت ایران یا درپشاورباشد ویا هم دریکی ازشرکت های ایرانی نگهداری شود وخیلی ساده درمهمانخانۀ «کمیته امداد خمینی» باشد؟
درد اصلی مردم ما این است که نظامی مسئول وجود ندارد که به این موارد رسیدگی کند. پس باید منتظر بود وتا پایان انتظار، تاوان های سختی درپیش است.

کارکنان ملل متحد ازولایات شمال افغانستان خارج شدند

زنگ رکود وانارشیزم به صدا درآمده است.
دفتر مطبوعاتی نمایندگی سازمان ملل متحد در کابل با انتشار اطلاعیه ای اعلام داشت: این سازمان کارمندان خارجی خود را به صورت موقت از شمال افغانستان تا زمانی که اوضاع به حالت عادی برنگشته است، فراخوانده است.
این اقدام درپی خروج مشاوران ومأموران غیرنظامی کشورهای غربی ازاداره های افغانستان عملی شده است. به نظرمی رسد که خروج کارمندان ملل متحد از مناطق شمال با ادامۀ یک رشته عملیات استخباراتی از سوی کشورهای ایران وپاکستان وگروه های ویرانگرداخلی که عمدتاً به بهانۀ اعتراض به قرآن سوزی، به تأسیسات عام المنفعه دست می زنند، رابطه دارد.
خروج مأموران غربی که عمدتاً پروژه های کمک به افغانستان را رهبری می کنند، باعث رکود اقتصادی درسطح حکومت وبی نظمی درعرصۀ توسعه خواهد شد. سفیرامریکا، خروج خارجی ها از وزارت های دولتی را «مؤقتی» خوانده اما کدام نشانه یی از ضمانت امنیتی برای بازگشت آنان وجود ندارد.

پیام تاریخی- هنری اصغرفرهادی هنر پیشه ی ایرانی درمراسم اسکار

 فیلم سینمایی "جدایی نادر از سیمین" جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان را از مراسم آکادمی اواردز (یا اسکار) برد. این نخستین بار است که یک فیلم ایرانی برنده جایزه اسکار می شود.
کارگردان فیلم، اصغر فرهادی شب گذشته (شامگاه یکشنبه) پس از آنکه جایزه خود را از دستان خانم سندرا بولاک، هنرپیشه معروف امریکایی دریافت کرد، در سخنانی ضمن تبریک این موفقیت خطاب به هموطنان ایرانی اش گفت: «ایرانی های بسیاری در سرتاسر جهان هم اکنون این صحنه را می بینند و فکر می کنم که بسیار خوشحال باشند. آنها خوشحالند؛ نه تنها به خاطر یک جایزه مهم، یک فیلم یا یک فیلم ساز؛ بلکه به این دلیل که در روزهایی که در میان سیاستمداران، مرتباً سخنانی از جنگ و تهدید و خشونت رد وبدل می شود، نام کشور آنها، ایران، در اینجا به وسیله فرهنگ غنی شان برده می شود؛ فرهنگی غنی و باستانی که در زیر غبار سنگین سیاست پنهان مانده است».

رد پای ایران وپاکستان درتظاهرات اخیر

دین اسلام سرحد ندارد. اهانت به قرآن اهانت به تمام مسلمانان است. چرا درایران تظاهرات برگزار نکردند؟ درایران، تظاهرات ساخته گی برای فلسطین وضدیت با امریکا به راه می افتد؛ اما درین مسأله ساکت ماندند  ودرعوض خبرنگار ایرانی خواهان محاکمۀ شرعی عاملان قرآن سوزی می شود. 
تحلیلگران افغان می گویند، در جریان این تظاهرات از احساسات پاک مردم افغانستان سوء استفاده صورت گرفته است.
به باور شماری از تحلیگران افغان، پرسش یک خبرنگار ایرانی در یک نشست خبری از رییس جمهور کرزی در مورد تظاهرات افغانستان، شک و تردیدها در مورد دست داشتن استخبارات پاکستان و ایران را در این تظاهرات تا حدی به یقین مبدل ساخت.
این خبرنگار ایرانی که حاجی نژاد نام دارد، برای صدا و سیمای ایران کار می کند:
« خواست اساسی تظاهر کنندگان این است که عاملین بی حرمتی به قرآنکریم باید به اساس شرعیت اسلامی و قوانین افغانستان محاکمه شوند. چرا این افراد با در نظرداشت قوانین افغانستان محاکمه نمی شوند؟»
در حالی که رییس جمهور کرزی در پاسخ به این پرسش گفت، توجه به قوانین دو کشور و در مجموع قوانین بین المللی در این زمینه یک امر ضروریست، اما تعدادی از کارشناسان از این پاسخ دهی آقای کرزی انتقاد می کنند.
احمد سعیدی یک تن از این آگاهان می گوید، رییس جمهور کرزی باید به این پرسش خبرنگار صدا و سیمای ایران پاسخ دیگر ارایه می کرد:
« اگر به جای آقای کرزی می بودم از خبرنگار ایرانی سوال می کردم که شما هم مسلمان هستین چرا تظاهرات نکردید؟ دین اسلام سرحد ندارد، قران کتابی است که مربوط مردم افغانستان، ایران و پاکستان و تمامی کشور های اسلامی می شود، پاکستان چرا مظاهره نکرده است؟
این مردم استفاده جو هستند، کوشش می کنند که مردم افغانستان یک دیگر خود را بکشند و کشور خود را ویران نمایند، این مردم کوشش می کنند تا آب را گل آلود کرده و ماهی بگیرند.»

در جریان تظاهرات در کنار کشته و زخمی شدن شماری از افغان ها، چهار امریکایی نیز کشته و بیش از هفت تن دیگر آنان زخمی گردیده اند.
شماری از افغانها به این باور اند که ایران و پاکستان با استفاده از نام، دین و مذهب احساسات مردم افغانستان را بر می انگیزند و در عقب هداف خود شان را تطبیق می کنند.
رییس جمهور افغانستان روز گذشته بی حرمتی به قرآنکریم توسط نیروهای  بین المللی در بگرام را محکوم کرد و برای مردم افغانستان وعده سپرد که این موضوع را با مقامات امریکایی پیگیری خواهد کرد.
این اعتراض ها در حالی صورت گرفته که مقامات بلند پاییه امریکایی از مردم و حکومت افغانستان به خاطر بی حرمتی به قرآنکریم توسط نیروهای بین المللی، معذرت خواهی کرده اند

مجلس بزرگان( سنا) ازحمایت فوزیه سادات دست برداشت


پلیس کابل می گوید؛ صمد برادر فوزیه سادات سمکنی سردستۀ یک گروه آدم ربا درکابل است که درچند مورد آدم ربایی وشکنجۀ گروگانان متهم شناخته شده است. صمد، دریک مورد گوش یک فرد را بریده وبه خانواده اش فرستاده بود. لخت کردن وبی عزتی دربرابر دوربین فیلمبرداری ازگروگان وارسال آن به خانواده اش نیز درج پروندۀ صمد نام است. رئیس تحقیقات جنایی فرماندهی امنیۀ کابل گفت که تمامی اسناد درمورد مشارکت فوزیه سادات درآدم ربایی واخاذی به دادستانی ارجاع شده است.  پرسش این جاست که آیا این گروه تبهکار مجازات خواهد شد؟ این هم گزارش کوتاهی درین مورد :
مجلس بزرگان مي گويد که اگر فوزيه سادات عضو اين جرگه در آدم ربايى دست داشته باشد، جرگه از وى حمايت نميکند؛ اما سادات اين اتهامات را به شدت رد مي کند.
شمارى از مسوولين دولتى گفته اند که فوزيه سادات، نماينده مردم  پکتيا در مشرانو جرگه با برادر خود در قضاياى آدم ربايى کمک نموده است
به گفتۀ ايزديار مسوول يادشده لوى څارنوالى گفته است، که صداى ثبت شده را در دست دارد، که فوزيه سادات ،هنگام آدم ربايى با برادرش صمدسخن ميگويد.
اما منبع علاوه نموده است، مسؤول يادشده څارنوالى در اين مورد معلومات بيشتر ارائه نکرده است.
در ماده ١٠٢ قانون اساسى آمده است : (( اگر کدام عضو شوراى ملى به کدام جرم متهم گردد، مامور مسوول به جرگه ايکه متهم عضو آن است،اطلاع ميدهدو متهم تحت تعقيب عدلى قرار گرفته ميتواند در مورد جرم مشهود، مامور مسؤول ميتواند بدون اجازه جرگه ايکه متهم عضو آن است، متهم را تحت تعقيب عدلى قرار داده و دستگير نمايد. در هر دو حالت، اگر تعقيب عدلى به اساس قانون ايجاب توقيف نمايد،مامور مسوول مکلف است،تا اين موضوع را بدون تاخير با جرگه يادشده در ميان گذاشته و تصويب آنرا به دست بياورد. اگر اتهام هنگام رخصتى شوراى واقع گردد، اجازه بازداشت وتوقيف از هيئت ادارى جرگه مربوطه اخذ ميگردد و موضوع براى تصميم گيرى به  نخستين اجلاس جرگه يادشده پيشکش ميگردد.))

پست ویژه

بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

  شاید خداحافظی با رسانه‌های چاپی برای بسیاری از روزنامه‌نگاران و خوانندگان روزنامه‌ها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی اس...