۲۹ بهمن ۱۳۹۰

غصب ده‌ها هزار جریب زمین توسط قول‌اردوی 209 شاهین در بلخ

گزارش تحقیقی
  گزارشگر: مختار وفایی، ولایت بلخ
   شماری از مالکان زمین‌ها و شهرک‌ها در ولایت بلخ و ریاست زراعت این ولایت ابراز می‌دارند که قول‌اردوی 209 شاهین، هزاران جریب زمین ملکیت‌های شخصی مردم و زمین‌های دولتی (علفچر) را  بدون طی مراحل قانونی در بلخ غصب کرده است.
مالکان زمین‌ها و ریاست زراعت بلخ مدعی‌اند که قول‌اردوی 209 شاهین در حالی زمین‌ها و شهرک‌های آنها را با توسل به زور غصب کرده است که مالکان این ملکیت‌ها، اسناد ملکیت شرعی و قابل اعتبار را در دست دارند.
اما مسوولان قول‌اردوی 209 شاهین اظهار می‌دارند که مطابق نقشه آنها، همه این زمین‌ها مربوط به وزارت دفاع است و بر علاوه، هزاران جریب زمین دیگر، از ملکیت وزارت دفاع، در نزد زورمندان است و آنها این زمین‌ها را دوباره مسترد خواهند کرد.
در ساحه‌ای که هم اکنون قول‌اردوی 209 شاهین در ولسوالی دهدادی ولایت بلخ ساکن است، در ابتدا مقر فرماندهی فرقه‌ی 18 سابقه وزارت دفاع بود و ساحه‌های مربوط به این فرقه، 2150 جریب زمین بوده است، اما عده‌ای از باشندگان ولایت بلخ اظهار می‌دارند که حالا قول‌اردوی شاهین هزاران جریب زمین دیگر در اطراف و نواحی این ساحه را به زور غضب کرده است.
اما مقام‌های وزارت دفاع ملی در شمال، اظهارات باشندگان ولایت بلخ را نمی‌پذیرند.
برید جنرال روح‌الله، آمر حفظ تاسیسات وزاردت دفاع در شمال، ادعا می‌کند که این ساحه‌ها به نام وزارت دفاع، در ریاست کدستر و نقشه‌برداری ولایت بلخ ثبت می‌باشد و وزارت دفاع مالک قانونی این زمین‌ها است.
اما اداره‌ی کدستر ولایت بلخ می‌گوید نقشه‌ی کدستری ولایت بلخ نشان می‌دهد که قول‌اردوی 209 شاهین در ولسوالی دهدادی ولایت بلخ، بجز از 2195 جریب زمین، هیچ زمینی دیگر ندارد.
محمدعارف هاشمی، رییس اداره کدستر بلخ، ابراز می‌دارد: «در سال‌های جنگ، گاه‌گاهی در بعضی ساحه‌ها پوسته‌های سیار از جانب قطعات وزارت دفاع ایجاد می‌شد، اما این زمین‌ها به هیچ‌وجه نمی‌تواند ملکیت وزارت دفاع گردد و تمام زمین‌های غصب‌شده و شهرک‌های از قبل فروخته شده، طبق نقشه  کدستری ولایت بلخ مال‌چر بوده که  مربوط وزارت زراعت می‌باشد.»
در طول چند سال گذشته دعوای مالکیت زمین، در بخش‌های مختلف ولایت بلخ، میان قول‌اردوی 209 شاهین از یک طرف و عده‌ای از باشندگان و ریاست زراعت بلخ از سوی دیگر جریان دارد، اما این جنجال‌ها تا هنوز با وجود اعزام چندین  هیات باصلاحیت از مرکز، حل نشده است.
این هیات‌ها نیز فیصله کرده‌اند که قول‌اردوی 209 شاهین، هزاران جریب زمین شخصی مالکان شهرک‌های همدرد، اویبلاق و کود و برق مزار شریف و هزاران جریب زمین دیگر از ملکیت‌های ریاست زراعت بلخ را در دوراهی حیرتان و شهرک حیرتان، غصب کرده است، اما مسوولان قول اردو، فیصله هیات‌های مرکز را نیز نمی‌پذیرند.
آمر حفظ تاسیسات وزاردت دفاع در شمال می‌گوید: «برای ما، دراین رابطه، فقط امر وزیر دفاع قانون می‌باشد.»
پروژه همدرد
در سمت غرب زیارت سخی، در مسیر دهدادی، شهرکی به نام همدرد بامساحتی نزدیک به پنج‌هزار جریب زمین ساخته شده است.
مسوولان شهرک از 5 هزار جریب زمین، اسناد شرعی در دست دارند؛ اما قول‌اردوی 209 شاهین هیچ مدرکی در دست ندارد تا نشان دهد این زمین‌ها ملکیت وزارت دفاع می‌باشد، باآن‌هم صد نمره‌زمین این شهرک، تحت تصرف قول‌اردوی 209 شاهین می‌باشد.
نجم‌الدین، مسوول پروژه همدرد، می‌گوید: «ما از پنج‌هزار جریب زمین، اسناد شرعی داریم و هیات تصفیه‌ای  که از سوی ریاست جمهوری و لوی‌سارنوالی به‌خاطر بررسی شهرک‌ها و پروژه‌های غیرقانونی و دولتی در بلخ آمده بودند، اسناد ما را قانونی دانستند و در حضور نماینده قول‌اردوی 209 شاهین، فیصله کردند که قول‌اردوی 209 شاهین نباید دیگر مزاحم کار این شهرک شود، اما مسوولان این قول‌اردو، وقعی به این فیصله‌ها نمی‌گذارند.‌»
یکی از اسناد دست‌داشته‌ی مالکان این شهرک چنین می‌نگارد: «اسامی نصرالدین همدرد ولد محمد‌عالم‌شاه به موجب حکم 451 مورخ 14/3/ 1372 مقام محترم ریاست‌جمهوری دولت اسلامی افغانستان و تصویب 110 مجلس اداری مقام محترم ولایت بلخ، موازی یک‌هزار هکتار زمین بکر و بایر واقع جنوب قریه‌ی شیر‌آباد ولسوالی دهدادی ولایت بلخ، به اساس قباله 60 بر 163 مورخ 2/ 6/ 1372 که بایع آن الحاج مولوی علم، والی ولایت بلخ بوده که به قیمت مجموعی «14562000» چهارده میلیون و پنج‌صد و شصت و دوهزار افغانی که پول متذکره قرار رسید 121 تحویل دافغانستان بانک گردیده و به قطعی خریداری نموده که حبه و دیناری به ذمه مشتری مذکور باقی نمانده است.»
هیاتی به اساس حکم 3528 وزارت زراعت و مالداری به  تاریخ 18/10/1387 به شمول کارشناس ارشد مقام ولایت بلخ در رابطه به پروژه همدرد توظیف شده بود که در پایان با ارایه یک گزارش این فیصله را کرد: «بالاثر استعلامیه 48 مورخ 30/11/1387 هیات تصفیه، از آمریت محترم تسهیلات انجنیری قوماندانی قول‌اردوی 209 شاهین از داشتن اسناد مدار حکم باطل‌کننده قباله متذکره که اثبات‌کننده ملکیت آن آمریت را ثابت کند، تقاضا شده که به دسترس هیات گذاشته نتوانسته است، بنا مطابق به ماده چهارم قانون تنظیم امور زمین‌داری، ملکیت مذکور ثابت بوده و ایجاب نمی‌کند که آمریت تسهیلات قول‌اردوی 209 شاهین مزاحمت در امور پیشبرد کاری مذکور کند.»
در اخیر این گزارش، امضای افراد زیر دیده می‌شود:
سید نظام‌الدین مسوول هیات تصفیه، انجنیر عبدالهادی نماینده ولایت بلخ، نجم‌الدین نماینده ریاست محکمه، نماینده کدستر و دو امضای دیگر.
هم‌چنان هیاتی دیگری از سوی مقام ولایت بلخ، با حضور نماینده‌ی قول‌اردوی 209 شاهین، اسناد این شهرک را بررسی کرد و مالکان این شهرک را ذی حق دانست، اما با این‌همه قول‌اردوی 209 شاهین بارها در کار ساخت و ساز این شهرک مزاحمت کرده است.
آقای روح‌الله، آمر حفظ تاسیسات وزارت دفاع در شمال، می گوید: «در سال‌های 1352 این ساحه‌ها «به شمول شهرک همدرد» به‌نام وزارت دفاع  «کروکی» شده که اسناد آن در کدستر ولایت بلخ موجود می‌باشد و برای ما از وزارت دفاع فرمان داده شده که از این ساحه‌ها را محافظت کنیم.»
اما آقای هاشمی، رییس کدستر ولایت بلخ، با رد ادعای روح‌الله، می‌افزاید: «بجز از 2150 جریب زمین که ساحه همان فرقه‌ی 18 سابق وزارت دفاع می‌باشد، هیچ زمینی در کدستر ولایت بلخ، به‌نام وزارت فاع در این ساحه قید نشده است.‌«
هم‌چنان سیدعلی‌آقا رضوی، آمر بخش اراضی ریاست زراعت بلخ، می‌گوید: «ساحاتی را که وزارت دفاع ادعا دارد، چند سال قبل بدون طی مراحل قانونی «کروکی»  کرده که خلاف قانون می‌باشد.»
قول‌اردوی 209 شاهین اسنادی را که در این رابطه در دست دارد، یک نقشه‌ی کدستری و امر وزارت دفاع در رابطه به حفظ این ساحه‌ها می‌باشد.
مسوول شهرک همدرد می‌گوید که آزار و اذیت قول‌اردوی 209 شاهین باعث شده تا  کار ساخت و ساز این شهرک عقب بماند و مردم از ترس این که خریداران قبلی اذیت شده‌اند، در این شهرک زمین نمی‌خرند.
شهرک اویبلاق
در ساحه دوصد جریب زمین در ولسوالی دهدادی واقع در شمال شهر مزار شریف، شهرکی به‌نام «اویبلاق» ساخته شده است و اسناد دست‌داشته‌ی اهالی این شهرک  نشان می‌دهد که آنها در سال 1371 این زمین‌ها را از دولت خریداری کرده‌اند.
ریاست زراعت و آبیاری ولایت بلخ، مدارک دست‌داشته‌ی مالکان این شهرک را تایید می‌کند.
در اسناد دست‌داشته‌ی مالکان این شهرک که امضای مسوولان ریاست زراعت نیز دیده می‌شود چنین آمده است: «در سال 1371 نظر به پیشنهاد یک‌تعداد خانواده‌های بی‌سرپناه ولسوالی «چهار کنت» ولایت بلخ، به خاطر خرید زمین، نظر به احکام مقام محترم ولایت بلخ و تصویب 217 مورخ 25/9 /1371  مجلس اداری مقام ولایت بلخ، توسط هیات مختلط ادارات دولتی بلخ، موازی دوصد جریب زمین، در ولسوالی دهدادی ولایت بلخ به  این مردم داده شده که قیمت یک جریب «یک هزار و پنج‌صد افغانی» قرار آویز 37 مورخ 17/ 10 / 1371به حساب واردات دولت تحویل شد.»
مول‌الدین، رییس شهرک اویبلاق می‌گوید: «هم اکنون 35 جریب زمین این شهرک تحت تصرف قول‌اردوی 209 شاهین می‌باشد و آنها در صدد استند که همه‌ی این شهرک را تصرف کنند.»
به گفته‌ی مقام‌های ریاست زراعت، آبیاری و مالداری ولایت بلخ، هیات تصفیه که به امر رییس‌جمهور و دادگاه عالی کشور به‌خاطر بررسی قضایای زمین از مرکز به ولایت بلخ آمده بود، بعد از تحقیق و جمع‌آوری اسناد و مدارک از ادارات مربوطه، به این نتیجه رسید که ادعای قول‌اردوی 209 شاهین در رابطه به این شهرک بی‌اساس بوده و هیچ اسناد موثق قانونی ندار.
به گفته این مقام‌ها، هیات تصفیه، ادعای قول‌اردوی 209 شاهین را «زورگویی» دانسته است و مدارک دست‌داشته‌ی اهالی این شهرک را قانونی تثبیت کردند.
در بخشی از گزارش هیات فرستاده از مرکز راجع به این شهرک آمده است: «به اسم قوماندانی قول‌اردوی 209 شاهین، کدام قطعه زمین در این ساحه ( شهرک اویبلاق) قیدیت ندارد و اجرات قول‌اردوی 209 شاهین صرف جنبه زورمندانه داشته و کدام قانونیت ندارد.»
پس از فیصله‌ی هیات تصفیه  در سال‌های بعد،  به اثر مداخلات قول‌اردوی 209 شاهین و شکایات پی‌هم اهالی این شهرک به ارگان‌های دولتی، به نقل از مکتوب 811 بر 389  ریاست زراعت بلخ، لوی‌سارنوالی افغانستان در مکتوب نمبر 6013 بر 2305 تاریخ 10/16 1389 نیز با تاکید بر فیصله‌ی هیات فرستاده‌شده‌ی قبلی، قول‌اردوی 209 شاهین را مالک این ساحات ندانسته و خواهان توقف اذیت و آزار مردم از جانب این قول اردو شده است.
در مکتوب نمبر 1688 مورخ 23/8/1389 والی بلخ، پس از بررسی‌های هیات مرکزی و هیات ولایت بلخ، به قول‌اردوی 209 شاهین نوشته است: «اهالی شهرک اویبلاق هم از لحاظ قانونی و هم از ملاحظات بشردوستانه کاملا در ساحه ذی‌حق استند و خواهشمندیم که دیگر منسوبین قول‌اردوی 209 شاهین مزاحم کار و زندگی این مردم نشوند.»
اما آقای روح‌الله، فیصله هیات‌های مرکزی و ولایتی را رد  و از مکتوب والی بلخ نیز اظهار بی‌خبری می‌کند.
در آخرین مکتوبی که با شماره 1997  و به تاریخ 5/8/1390 از سوی مقام ولایت بلخ به قول‌اردوی 209 شاهین فرستاده شد، از لت و کوب دو خانم و زندانی کردن 5 تن از اهالی این شهرک توسط افراد قول‌اردو، با استفاده از زور و سلاح نیز یاد‌آوری شده و در ضمن از قوماندانانی قول‌اردوی 209 شاهین خواسته شده است تا جلو افراد «بی‌بند و باری» همچون «قوماندان غلام»، یکی از منسوبان قول‌اردوی 209 شاهین، گرفته شود.
باشندگان شهرک اویبلاق می‌گویند که افراد قول‌اردو حتا مانع ساختن مسجد در این شهرک و «گل ماله زدن» بام‌های مردم آن شده‌اند.
مقیم‌شاه، یک‌تن از باشندگان این شهرک، می‌گوید: «دریک شب بارانی خواستم بر پشت بام خانه‌ام پلاستیک بکشم تا خانه‌ام چکک نکند، اما از سوی افراد پوسته‌ی قول‌اردوی 209 شاهین بالایم فیر شد و مرا تهدید به کشتن کردند.»
به گفته‌ی اهالی این شهرک، سه‌ماه قبل، قوماندان غلام، یکی از منسوبان قول‌اردو، با جمعی از عساکرش بالای این شهرک با بیلدوزرها یورش برده بیش از 25 در بند حویلی را تخریب کردند، مردم را مورد ضرب و شتم قرار دادند و پنج تن از بزرگان و موسفیدان این شهرک را به مدت 15 روز در قول‌ارود زندانی کردند که پس از تظاهرات و شکایت دسته‌جمعی اهالی این شهرک، با کمک نمایندگان شورای ولایتی آزاد شدند.
باشندگان این شهرک، یک فلم ویدیویی را به دسترس روزنامه 8صبح قرار دادند که در آن یکی از افرادی که در آن زمان لت‌وکوب شده بود، دختر جوانی  است که صورتش از ضرب لت و کوب،  کبود شده و به گفته‌ی خودش  دستش نیز شکسته است.
این دختر جوان به روزنامه 8صبح گفت که افراد قول‌اردو تعدادی از زنان و مردان این شهرک را به شمول خودش لت و کوب کرده‌اند.
خانم دیگری که به گفته‌ی خودش، شوهرش را منسوبان قول‌اردوی 209 شاهین در داخل مقر قول اردو زندانی کرده بودند، می‌گوید: «زمانی‌که افراد قول‌اردو می‌خواستند خانه‌های ما را ویران کنند، شوهرم نزد قومندان آنها رفت و خواهش کرد خانه‌های ما را خراب نکنند، اما آن‌ها بدون کدام پرسش شوهرم را مورد لت و کوب قرار دادند، زمانی که من خواستم از شوهرم دفاع کنم، از موهایم گرفته و مرا دور انداختند و بعدا با قنداق تفنگ به سرم زدند.»
جمعه‌بای، از دیگر اهالی این شهرک است که به اثر لت و کوب افراد قول‌اردوی 209 شاهین  از ناحیه کمر آسیب جدی دیده و شل شده است و اکنون  به کمک عصا راه می‌رود.
وی می‌گوید: «من هم به‌خاطر دفاع از خانه‌ام توسط افراد قول‌اردوی 209 شاهین به این روز افتادم.»
اما آمر حفظ تاسیسات وزارت دفاع در شمال، ادعای باشندگان شهرک اویبلاق را رد می‌کند.
او در حالی‌که عکس یکی از سربازانش را نشان می‌دهد که یک طرف رویش خون‌آلود است، می‌گوید: «آنها با سلاح مجهز بودند و به افرادم حمله‌ور شدند.»
اما مول‌الدین می‌گوید: «آمریت تاسیسات قول‌اردوی 209 شاهین ضمن این‌که در این چند سال باعث آزار و اذیت مردم این شهرک شده، نمی‌گذارد که این شهرک ساخت و ساز شود و این باعث گردیده است که تعدادی از خانواده‌ها ازاین اذیت وآزار به ستوه بیایند و خانه‌های‌شان را رها کنند و به جاهای دیگری پناه ببرند.»
شهرک کود و برق
این شهرک در نزدیکی ریاست ترانسپورت فابریکه کود و برق موقعیت دارد که 250 جریب زمین را احتوا می‌کند و قبلا ملکیت وزارت زراعت بوده، اما در سال 1368  بین وزرات زراعت و معادن و صنایع وقت از مجرای قانونی به کارگران کار خانه‌ی کود و برق ولایت بلخ فروخته شده است.
در سال 1385، قول‌اردوی 209 شاهین این ساحه را تصرف کرده و در بدل آن به همین اندازه زمین، در یک کیلو متری فابریکه کود و برق از ملکیت‌های وزارت زراعت را به مردم تقسیم کرده است.
حسن‌خان کامران، نماینده‌ی اهالی این شهرک از ارایه‌ی معلومات بیشتر در این مورد خود‌داری کرد اما گفت: «ما فعلا همراه قول‌اردو کدام جنجال نداریم و معلومات بیشتر را باید از ریاست زراعت به‌دست بیاورید.»
سید‌علی‌آقا رضوی، آمر بخش اراضی ریاست زراعت این کار قول‌اردوی 209 شاهین را غیر‌قانونی و غاصبانه می‌داند.
او فقط به صورت شفاهی می‌گوید که هیات تصفیه‌ی مرکز، توزیع و تصرف ملکیت‌های وزارت زراعت، از جمله شهرک کود و برق، توسط قول‌اردوی 209 شاهین را غیرقانونی دانسته است.
غصب زمین در دوراهی شهرک حیرتان
در منطقه دوراهی حیرتان، 50 هزار جریب زمین غصب شده است و هیات تصفیه مرکز تفکیک کرده‌‌ است که از میان 50 هزار جریب زمین، 10 هزار جریب آن توسط قول‌اردوی 209 شاهین غصب شده است.
هیاتی از طرف دفتر معاونیت اول ریاست‌جمهوری به ترکیب نمایندگان ستره‌محکمه، وزارت‌های مالیه، انرژی و آب، ریاست عمومی کارتوگرافی تحت نظر وزارت زراعت و مالداری، جهت تصفیه موازی پنجاه هزار جریب زمین واقع دوراهی حیرتان به تاریخ 13/6/1386 به ولایت بلخ اعزام شده بود.
این هیات در گزارش کاری آنها در مکتوب شماره 44149 به تاریخ 13/6/1386 به مقام ولایت بلخ نوشته است: «اراضی‌ای که در دوراهی شهرک حیرتان غصب شده، پنجاه هزار جریب زمین می‌باشد که از این میان ده‌هزار جریب زمین را قول‌اردوی 209 شاهین غصب کرده است.»
به ادامه آمده است: تمام ساحاتی که هم اکنون در دوراهی شهرک حیرتان تحت تصرف افراد و اشخاص می‌باشد، مربوط وزارت زراعت است و به صورت غیرقانونی تصرف شده است.»
گزارش افزوده است: «این زمین‌ها در میان سال‌های 1374 تا 1377  از طریق ادارات محلی بدون استیذان مقامات ذی‌صلاح و در نظرگرفتن قانون، به افراد و اشخاص توزیع شده و هیچ‌گونه طی مراحل قانونی املاک در نظر گرفته نشده است.»
در آخر گزارش هیات تصفیه امضا این افراد دیده می‌شود: محمدشاه حیدری آمر گروپ تصفیه، صفت‌الله نماینده وزارت مالیه، محمد معروف و محمد نسیم نماینده‌های ریاست کدستر، شرف‌الله نماینده ریاست ترویج، محمدامین نماینده وزارت انرژی و آب، عظیم، مسوول تصفیه و نجم‌الدین نماینده ستره‌محکمه.
همچنان در پایان گزارش این هیات امضای والی بلخ نیز دیده می‌شود.
آقای رضوی می‌گوید: «قول‌اردوی 209 شاهین در دوراهی شهرک حیرتان حتا یک جریب زمین هم ندارد و ادعای شان ظالمانه و غاصبانه است.»
غصب زمین در شهرک حیرتان
قول‌اردوی 209 شاهین در شهرک بندری حیرتان نیز در 19 نقطه، 9624 جریب زمین مربوط به وزارت زراعت را غصب کرده است.
به‌خاطر حل این موضوع به تاریخ 2/10/1387 به اثر پیشنهاد ریاست زراعت و مالداری ولایت بلخ هیاتی از مرکز اعزام شده بود.
هیات در گزارش خویش نوشته است: «ما با حضور داشت نمایندگان قول‌اردوی 209 شاهین ساحه‌های تحت دعوا را بررسی نمودیم و ذریعه استعلامیه شماره 7 مورخ 30/10/1387 از آمریت محترم تسهیلات انجنیری گارنیزیون قوماندانی قول‌اردوی 209 شاهین تقاضا به عمل آمد، تا هرنوع اسنادی مدار حکم طی مراحل شده مبنی بر توزیع و انتقال ساحه‌های متذکره را که داشته باشند، غرض ملاحظه به هیات ارایه بدارند که درجواب استعلام هیات، صرف از کلمه «ذوالیدی» (مالک  یا صاحب) تذکر داده‌اند و دیگر کدام اسناد مدار حکم شرعی و قانونی که ثابت‌کننده‌ی ملکیت وزارت دفاع باشد، ارایه نتوانستند.»
به نقل از این گزارش، قول‌اردوی 209 شاهین در شهرک حیرتان هزار‌ها جریب زمین مربوط به وزارت زراعت را به اشخاص و موسسات بدون طی مراحل و مد نظرگرفتن قانون، به اجاره داده است.
هیات در گزارش می‌نویسد: «ذریعه‌ی استعلامیه 47 مورخ 20/10/1387 هیات از مدیریت عقد قرار دادها در مورد تاریخ عقد قرارداد، شهرت اجاره‌دهنده، شهرت اجاره‌گیرنده، حجم پولی ماهانه و سالانه‌، کاپی قراردادها و... طالب معلومات شدند که باوجود تقاضای مکرر، حاضر به ارایه جواب نگردیده‌اند.»
در گزارش آمده که قول‌اردوی 209 شاهین ساحات عصب‌شده ضرورت ندارد و آمریت تسهیلات قول‌اردوی 209 شاهین این ساحه‌ها را از طریق خود به افراد و شرکت‌ها برخلاف قانون  به اجاره می‌دهد.
در آخیر گزارش امضای این افراد موجود است: محمدعمر آمر گروپ تصیفه، سیدنظام‌الدین مسوول تصفیه، عبدالهادی مسوول اداری، محمد معروف و محمد نسسیم نماینده‌های کدستر در شمال، انجنیر عبدالهادی نماینده مقام ولایت بلخ، عبدالمجید نماینده‌ آبیاری ولایت بلخ و قاضی نجم‌الدین نماینده ریاست محکمه بلخ.
اما آقای روح‌الله، آمر بخش حفط تاسیسات قول‌اردوی 209 شاهین در شمال، می‌گوید: «مالک اصلی ملکیت‌ها در شهرک حیرتان و دوراهی حیرتان وزارت دفاع می‌باشد، این زمین‌ها قبلا توسط زورمندان غصب گردیده بود که هم اکنون ما آن‌را دوباره به‌دست آوردیم.»
او ادامه می‌دهد که هنوز هم تعدادی از ملکیت‌های این وزارت تحت تصرف زورمندان می‌باشد، اما ریاست زراعت ولایت بلخ، این ادعای قول‌اردوی 209 شاهین را رد کرده می‌گوید که زورمند، در اصل خود قول‌اردوی 209 شاهین است که قانون را نمی‌شناسد.
آقای رضوی، آمر بخش اراضی و املاک ریاست زراعت بلخ گفت که در شهرک حیرتان، این قول اردو دارای 200 جریب زمین قانونی می‌باشد و بقیه‌اش زمین‌های دولتی است که غصب کرده‌اند.
نمایندگان شورای ولایتی بلخ
نمایندگان شورای ولایتی بلخ ادعای قومندانی قول‌اردوی 209 شاهین را در رابطه به زمین‌ها و شهرک‌ها در ولسوالی دهدادی و شهرک حیرتان بی‌اساس می‌دانند.
قاری بایجان، یک‌تن از وکلای شورای ولایتی بلخ، می‌گوید: «ما با هیاتی که در ترکیب آن از تمام ادارات دولتی بلخ به شمول نماینده‌ی قول‌اردوی 209 شاهین حضور داشت، پس از بررسی‌ها به این نتیجه رسیدیم که در ساحه‌های تحت دعوا، کدام قطعه زمین به‌نام قول‌اردوی 209 شاهین قیدیت ندارد و پس از این نباید منسوبان این قول اردو مانع کار و زندگی  مردم شوند.»
او گفت که در این فیصله، نماینده‌ی قول‌اردوی 209 شاهین نیز امضا کرده و مورد قبول همه قرار گرفته است، اما باز هم دیده می‌شوند که آنها به تاخت و تاز بالای ملکیت‌های مردم می‌پردازند.
رییس‌خالق، نماینده‌ی دیگری شورای ولایتی بلخ می‌گوید: «قومندانی قول‌اردوی 209 شاهین بیش از پنجاه هزار  جریب زمین مالچر را در نقاط مختلف ولایت بلخ که ملکیت اشخاص و دولت می‌باشد، بدون کدام اسناد و مدارک، غصب کرده است.»
این نماینده‌ی شورای ولایتی بلخ، قول‌اردوی 209 شاهین را به زورگویی و قوم‌گرایی متهم می‌کند و می‌گوید: «قوماندان قول‌اردوی 209 شاهین به تصمیم‌های نمایندگان شورای ولایتی و مردم احترام قایل نیست، بدون  امضای رییس‌جمهور هیچ امری برایش پذیرفتنی نیست».
نماینده ولایت بلخ
انجنیر عبدالهادی آمر خدمات اجتماعی ولایت بلخ که از طرف والی بلخ موظف به حل منازعه زمین میان قول‌اردوی 209 شاهین و مردم است، می‌گوید: « ما و هیات اعزامی ریاست‌جمهوری و لوی‌سارنوالی، بعد از بررسی به این نتیجه رسیدیم که شهرک‌های همدرد و اویبلاق اسناد شرعی در دست دارند  و قول اردو هیچ‌گونه حق مداخله را ندارد.»
انجنیر هادی می‌افزاید که در شهرک حیرتان و دوراهی حیرتان نیز ده‌ها هزار جریب زمین به گونه‌ی غیرقانونی توسط قول‌اردوی 209 شاهین غصب شده است.
قول‌اردوی 209 شاهین
برید جنرال روح‌الله، آمر حفظ تاسیسات وزارت دفاع در شمال، می‌گوید: «ساحاتی که ما فعلاً در اختیار داریم و ساحه‌هایی که تاهنوز تسلیم نشده‌ایم، مطابق «کروکی» وزارت دفاع، ملکیت این وزارت است.»
آمر حفظ تاسیسات وزارت دفاع در شمال، اجرااتی را که مولوی علم، والی وقت بلخ   در سال‌های 1371 انجام داده بود، غیر قانونی دانسته می‌گوید: «در آن زمان افراد جهادی به قسم غیر قانونی در منطقه حاکم بوده و  این زمین‌ها را به‌طور خود سر به مردم توزیع کرده‌اند.»
دراین حال، یکی از سارنوالان سابق یکی از محاکم بلخ که نخواست نامش فاش شود می‌گوید: «چند سال قبل از سوی دفتر ریاست‌جمهوری مکتوبی عنوانی محاکم آمد که در آن گفته شده بود که از سال‌های پیروزی مجاهدین تا به حاکمیت طالبان، والیانی که از سوی ریاست‌جمهوری به سمت والی بلخ مقرر شده بودند، همه اجراآت شان قانونی می‌باشد و آن عده والیانی که از سوی شورای نظامی صفحات شمال مقرر شده بودند، اجراات شان غیر قانونی می‌باشد.»
او گفت که در آن زمان  برهان‌الدین ربانی، رییس جمهور کشور بود و مولوی علم را او به حیث  والی بلخ مقرر کرده بود.
ریاست اداره امور در حالی که جواب روشنی نمی‌دهد، اظهار می‌دارد که شماری از کارکرد‌های والیان دوران حکومت مجاهدین و طالبان قانونی شمرده شده‌اند.
یکی از دستیاران صادق مدبر، رییس اداره امور که تلیفون همراه او را جواب داد، گفت: «در مورد برخی از اجراات والی‌های دوران طالبان و حکومت مجاهدین رییس جمهور فرمان‌هایی داده است.»
اما او مشخص نکرد که این موارد کدام‌هااند.
اما آمر حفظ  تاسیسات وزارت دفاع در شمال تمام فیصله‌های هیات اعزامی ریاست‌جمهوری و لوی سارنوالی را که بخاطر تصفیه‌ی شهرک‌های غیر قانونی، تثبیت ملکیت‌های دولتی غصب‌شده به بلخ آمده بودند، غیر قانونی می‌داند و آنها را متهم به قانون‌شکنی می‌کند.
آقای روح‌الله می‌گوید: «هیات‌های متذکره بدون در نظر گرفتن قانون  و حق قول‌اردوی 209 شاهین یک‌طرفه فیصله کرده است و ما به همان فرمان و امر وزیر صاحب دفاع پابندهستیم.»
همچنین زلمی ویسا قومندان قول‌اردوی 209 شاهین در شمال، در ماه ثور سال جاری در یک کنفرانس مطبوعاتی گفته بود: «ما توانستیم 650 جریب زمین را در ولسوالی دهدادی، 9500 جریب زمین را در شهرک حیرتان و 10 هزار جزیب زمین را در دوراهی حیرتان، از نزد زورمندان دوباره به‌دست بیاوریم.»
«کروکی» آمریت حفظ تاسیسات قول‌اردوی 209 شاهین نشان می‌دهد که هزاران جریب زمین دیگر نیز در این ساحه‌ها باید تحت تصرف این قومندانی در آورده شود.
اما آقای رضوی می‌گوید: «قول‌اردوی 209 شاهین هیچ‌گونه اسنادی قابل‌اعتبار و بنیادی را در رابطه به ادعای شان ملکیت شان در ساحات ولسوالی دهدادی، شهرک حیرتان و دوراهی حیرتان حاضر نتوانستند و بالاخره هیات‌های اعزامی فیصله کردند که قول‌اردوی 209 شاهین هیچ ملکیتی درین ساحه‌ها ندارد.»
هشدار والی بلخ
والی بلخ  در نامه‌ی شدیداللحنی که در ماه میزان سال جاری به ارگان‌های محل و دفتر ریاست‌جمهوری فرستاده شده نوشته است در صورتی که جلو کارهای غاصبانه‌ی قول‌اردوی 209 شاهین گرفته نشود، دروازه شهرک بندری حیرتان را خواهند بست و این کار عواقب بدی را به دنبال خواهد داشت.
انجنیر فرهاد، آمر خدمات اجتماعی ولایت بلخ و نماینده ولایت در مورد حل و فصل جنجال‌های زمین میان قول‌اردوی 209 شاهین و مردم، می‌گوید: «تاهنوز در جواب این نامه  از اداره ارگان‌های محل و ریاست‌جمهوری هیچ‌گونه واکنش و جوابی دریافت نکرده‌ایم.»
اما دفتر سخنگوی ریاست‌جمهوری ابراز می‌دارد که تااکنون چنین نامه‌ای را دریافت نکرده‌اند.
همچنین مسوولان ارگان‌های محل و اداره امور می‌گویند که چنین نامه‌ای را دریافت نکرده‌اند.
عبدالمالک صدیقی، معاون مالی و اداری ریاست مستقل ارگانهای محل در یک تماس تلیفونی به 8صبح گفت که تا هنوز چنین نامه‌ای را دریافت نکرده‌اند.
در همین حال، صادق مدبر، رییس اداره امور نیز اظهار می‌دارد که چنین نامه‌ای به آنها نرسیده است.
ولی ذبیح‌الله اختری، آمر بخش خدمات سکتوری ولایت بلخ ارسال این نامه را تایید کرده می‌گوید که این نامه را در ماه میزان سال جاری به آدرس ریاست‌جمهوری و ارگان‌های محل از طریق دفتر خدمات اجتماعی ولایت بلخ ارسال کرده‌اند.
مسوولان اداره اراضی افغانستان به بهانه تبدیل شدن رییس آن اداره و کوچ‌کشی از محل کنونی‌شان، از ارایه جواب خودداری کردند.
اما مسوولان در لوی‌سارنوالی کشمش زمین در ولایت بلخ میان قول‌اردوی 209 شاهین از یک جانب و  ریاست زراعت و باشندگان بلخ را از جانبی دیگر تایید می‌کنند.
یکی از مسوولان لوی‌سارنوالی افغانستان که نخواست نام فاش شود گفت که تحقیقات لوی‌سارنوالی در مورد کشمش‌های مالکیت زمین‌های تحت دعوا در ولایت بلخ جریان دارد.

رييس مجتمع جامعۀ مدنی بدخشان لت و كوب شد

بنابر گزارش ها رسانه ها رييس مجتمع جامعۀ مدنی بدخشان توسط فرد وابسته به امان الله پيمان عضو مجلس نماينده گان لت و كوب شد.
گفته م شود که سيف الدين سايس، رييس مجتمع جامعۀ مدنی بدخشان كه ديروز در برنامۀ، ديدار نماينده گان مردم بدخشان در مجلس نماينده گان با مردم این ولایت، سخنرانی می كرد، به دليل انتقاد از بی توجهی اعضای مجلس نماينده گان به خواست‌ها و دشواری های مردم اين ولايت، از سوی فرد وابسته به امان الله پيمان مورد لت و كوب قرار گرفت كه در نتيجه پردۀ گوشش پاره شده است.
اين ديدار اعضای مجلس نماينده گان با مردم بدخشان از سوی عبداللطيف پدرام نمایندۀ مردم بدخشان در مجلس نماينده گان در فيض آباد مرکز بدخشان راه اندازی شده بود، اما امان الله پيمان كه از سوی رييس مجتع جامعۀ مدنی بدخشان مورد انتقاد قرار گرفته بود، در اين ديدار حضور نداشت.
رييس مجتمع جامعۀ مدنی بدخشان در سخنرانی خود گفته است كه نماينده گان بدخشان در مجلس نماينده گان به خواست ها و دشواری های مردم رسيده گی و توجه نمی كنند. از سوی هم گفته است كه او با تماس های مكرر با امان الله پيمان خواستار توجه به دشواری های مردم بدخشان شده است، اما او هيچ توجه نكرده است.
درن لت و کوب منشی جامعۀ مدنی كه قصد مانجگری را داشته نيز از سوی اين فرد مورد لت و كوب قرار گرفت كه در نتيجه لب او پاره شده است.
به گفته ی نزدیکان رییس جامعه ی مدنی بدخشان محبوب الله فرد مهاجم از سوی نيروهای پوليس بازداشت شده و اكنون در زندان به سر می برد.
در همين حال امان الله پيمان نمايندۀ مردم بدخشان در مجلس نماينده گان در يك تماس تلفونی به به رسانه ها گفته است که: «من از سوی سيف الدين سايس كه در اصل يك تجار است مورد اهانت قرار گرفتم كه بالاخره توسط محبوب الله - که يك دانشجو است - بدون اين كه من در جربان باشم، لت وكوب شده است.»

۲۷ بهمن ۱۳۹۰

انتشار فهرست راه یافته‌گان به دور نهایی داوری در ششمین جشنواره ادبی قند پارسی

دبیرخانه قند پارسی اعلام کرد:

فهرست راه یافته‌گان به دور نهایی داوری در ششمین جشنواره ادبی قند پارسی
روابط عمومی خانه ادبیات افغانستان: با پایان یافتن داوری مرحله نخست ششمین جشنواره ادبی قند پارسی، نام شرکت‌کنندگانی که به دوره نهایی راه یافته‌اند، اعلام شد.
ششمین جشنواره‌ ادبی قند پارسی (ویژه شعر و قصه جوان افغانستان...) با حضور علاقه­مندان به فرهنگ و ادب پارسی در تاریخ دهم و یازدهم حوت (اسفند)1390 خورشیدی در تهران برگزار ‌می‌شود. با سپاس فراوان از شرکت همه شاعران و نویسندگان عزیز در این دوره از جشنواره، به آگاهی می­رساند دبیرخانه قند پارسی بر اساس سیاست‌های تصویب ‌شده خود، شماری از شرکت‌کنندگان مقیم ایران را که به مرحله­ نهایی داوری راه یافته­اند، یک هفته مانده زمان برگزاری، به صورت تلفنی، برای حضور در جشنواره دعوت می‌کند.

گفتنی است حضور دیگر علاقه­مندان نیز در زمان برگزاری جشنواره، آزاد است. با این حال، خانه­ ادبیات افغانستان به دلیل محدودیت امکانات خود، پیشاپیش از خدمات­رسانی جانبی به آنان مانند در اختیار گذاشتن مهمان­سرا پوزش می­خواهد. کام­یابی روزافزون­ همه پویندگان قلمرو ادب، فرهنگ و هنر را آرزومندیم.

فهرست شاعران راه یافته‌ به دوره نهایی

1 احمد حسین پور کابل

2 اسدالله پژمان کابل

3 امان میرزایی مشهد

4 بنیاد امید غزنین

5 تکتم حسینی قم

6 جاوید احساس غزنین

7 جاوید حسینی تهران

8 حسن ابراهیمی بلخ

9 حسین رضایی مشهد

10 حکیم ابراهیمی تهران

11 حکیم علی پور بلخ

12 حلیمه کابلی تهران

13 خدیجه کاظمی مشهد

14 رایحه بهاری مشهد

15 رحیمه میرزایی مشهد

16 رشیده محمدی مشهد

17 رضا اسدی تهران

18 ریحانه آخوندزاده مشهد

19 زهرا بوستانی تهران

20 زهرا زاهدی قم

21 زهرا سجادی مشهد

22 زهرا محمودی مشهد

23 زهرا موسوی تهران

24 زهره ابراهیمی مشهد

25 سهراب سیرت بلخ

26 سید روح‌الله محسنی مشهد

27 سید سکندر حسینی کابل

28 سید علی‌رضا جعفری قم

29 سید نورالله تهماسبی خراسانی بلخ

30 صفیه بیات هلند

31 طاهره حاجی حسینی گرگان

32 عارف بسام بلخ

33 عاقله شریفی کابل

34 علی جعفری مشهد

35 علی شریفی کابل

36 علی مشکات قم

37 غلام‌رسول جعفری اصفهان

38 فاطمه رضایی مشهد

39 فاطمه روشن کابل

40 فاطمه سجادی فرانسه

41 فاطمه مهرآیین بامیان

42 لینا نبی‌زاده هلند

43 مائده حسینی قم

44 مجیب مهرداد کابل

45 محسن خاوری مشهد

46 محمد جاوید کابل

47 محمد جعفری تهران

48 محمد حبیبی تهران

49 محمد سالم حسینی اصفهان

50 محمد نژادی مشهد

51 محمدباقر حسینی اصفهان

52 محمدجعفر عزیزی کابل

53 محمدحسن محقق قم

54 محمود تاجیک تهران

55 مختار وفایی بلخ

56 مرجان اصغری مشهد

57 مریم حسینی قم

58 مریم رضایی مشهد

59 مریم میترا کابل

60 مسعود یمام کابل

61 معصومه احمدی مشهد

62 معصومه حسینی تهران

63 معصومه موسوی قم

64 منیره اصغری مشهد

65 مهدی سرباز بلخ

66 مهدی معصومی مشهد

67 مینا حسینی مشهد

68 نرگس صابری بلخ

69 نصیر ندیم بلخ

70 نوروزعلی کریمی غزنین

71 وحید بکتاش تخار

72 هادی هزاره کابل

فهرست داستان‌نویسان راه یافته به دوره نهایی

1 بتول محمدی بامیان

2 حلیمه کابلی تهران

3 حیات‌الله مهریار غزنین

4 خداداد حیدری تهران

5 خسرو مانی کابل

6 ریحانه بیانی قم

7 زهره ابراهیمی مشهد

8 سکینه محمدی کابل

9 سهراب سروش غیبی بلخ

10 سید احمد مدقق قم

11 سید محمود حسینی تهران

12 سیدعلی موسوی بلخ

13 صدیقه کاظمی مشهد

14 عاطفه کاظمی مشهد

15 غلام رسول جعفری اصفهان

16 فاطمه بخشی اصفهان

17 فاطمه موسوی جاوید تهران

18 فایزه صالحی قم

19 لیلا علی‌زاده قم

20 محمدباقر حسینی تهران

21 معصومه حسینی مشهد

22 وسیمه بادغیسی هرات

دو غزلی که در یکی از محافل ادبی در بلخ خواندم بشنوید...

با خلوتت "مزار" برایم "مزار "بود
این شهر، شهر خاطره و شهر یار بود
هرچند روزهای سیاه و سپید داشت
با تو غرور قله ی سبز بهار بود
روزی که آمدی و فضا را بهم زدی
هرلحظه احتمال دوصد انفجار بود
حالا که می روی کمکی صبر کن ، دلم
شاید برای رفتن تو بی قرار بود
دیگر "مزار "نیست برایم "مزار" چون:
یک هفته با حضور تو "بالا حصار "بود
جا مانده ام کنار خودم بی کس و غریب
شاید، همین نصیب من از روزگار بود
مختار وفایی
"مزار"
مزار شریف
"بالاحصار" یکی از قصرهای زیبای شاهی"قدیمی"در کابل

2

من خسته ام ازین همه تکرار، آدمک!
از زندگی و این همه ناچار، آدمک!
می دانم اینکه خسته تری! چون هنوز هم...
درگوشه ی نشسته به اجبار، آدمک!
با خود به گریه می روی و قصه می کنی
بیهودگی ست قصه ی بسیار، آدمک!
گاهی میان دهکده ی سبز می شوی
گاهی کنار بستره ی خار، آدمک!
گاهی برای گریه ی خود گریه ی می کنی
گاهی برای بسته ی سیگار،آدمک!
من حدس می زنم و تو هم حدس می زنی!
خوشبختی را کشیده سر دار،آدمک!
این شعر ها بدرد من و دل نمی خورند
این را خودت به حافظه بسپار،آدمک!

۲۳ بهمن ۱۳۹۰

زنان افغانستان از بازگشت طالبان می هراسند

عکس: آرشیو
 دویچه وله نوشت:
همزمان که گام های آزمایشی به سوی گفتگوهای صلح بین طالبان و ایالات متحده امریکا برداشته می شوند، زنان افغان از بازگشت احتمالی اسلامگرایان افراطی به کابل نگران هستند.
در دوره رژیم طالبان بین سال های 1996 تا 2001 زنان افغانستان تحت فشار و سرکوب شدید بودند. آنها در جاده ها توسط پولیس "امر به معروف و نهی از منکر" شلاق می خوردند؛ چنانچه پوشش دیگری غیر از برقع آبی یا سفید می پوشیدند.
دختران اجازه نداشتند که به مکتب بروند؛ همانگونه که زنان نیز اجازه نداشتند کار کنند. اما ترس هنگامی بیشتر سایه افگند که برخی زنان به اتهام "روسپی گری" بعد از هر نماز جمعه در استدیوم ورزشی کابل اعدام می شدند.
اما اکنون که طالبان قصد دارند تا یک دفتر سیاسی در قطر باز کنند و گفتگو با واشنگتن را رسما آغاز کنند، زنان افغانستان می خواهند تا صدایشان شنیده شود.
شکریه بارکزی، نماینده پارلمان افغانستان می گوید: "ما می ترسیم که طالبان به قدرت باز گردند". او در ادامه می گوید که هرگونه گفتگو باید در داخل افغانستان انجام بگیرد و زنان باید در مذاکرات سهم داشته باشند.
زنان در رژیم طالبان اجازه کار نداشتند. این در حالی بود که شمار زیادی از زنان بیوه بدون سرپرست مرد زندگی می کردند. زنان در رژیم طالبان اجازه کار نداشتند. این در حالی بود که شمار زیادی از زنان بیوه بدون سرپرست مرد زندگی می کردند.
بارکزی به خبرگزاری فرانس پرس گفت: "ما هم بخشی از این سرزمین هستیم و آنها نمی توانند ما را نادیده بگیرند". او در ادامه افزود: "امروز افغانستان سال 1996 نیست. اکنون افغانستان 2012 است".
در حال حاضر، در دولت حامد کرزی دختران می توانند به مکتب بروند و زنان نیز اجازه دارند کار کنند. به گفته وزارت معارف افغانستان و گروه های امدادرسان، شمار دخترانی که به مکتب می روند از سال 2001 که رژیم طالبان سقوط کرد از 5 هزار به 2.5 میلیون شاگرد رسیده است.
همچنان اکنون، 70 زن مانند بارکزی در ولسی جرگه 249 نفری پارلمان افغانستان حضور دارند.
فاطمه عزیز، نماینده کندز در پارلمان افغانستان می گوید که زنان نمی خواهند آزادی هایی را که آن ها پس از سقوط طالبان کمایی کرده اند، از دست بدهند. او می گوید: "من می ترسم که مبادا این گفتگوهای صلح با طالبان دستاوردهای ده ساله دولت را در زمینه های مختلف قربانی کند".
غیر از مسئله درس و مکتب، حق کار و رهایی از برقع، آزادی بیان نیز برای زنان بسیار مهم می باشند.
پس از سقوط رژیم طالبان، زنان افغانستان توانستند که در عرصه های مختلف پیشرفت کنند.پس از سقوط رژیم طالبان، زنان افغانستان توانستند که در عرصه های مختلف پیشرفت کنند.
عفیفه عظیم، از شبکه زنان افغانستان می گوید که او در اصل مخالف گفتگوهای صلح نیست؛ هرچند که زنان از این مسئله واهمه دارند. او می گوید: "طالبان باید قانون اساسی افغانستان را بپذیرند و باید حقوق زنان را رعایت کنند". خانم عظیم در ادامه می افزاید: "ما می خواهیم که در میز مذاکره به عنوان یک نیروی فشار حضور داشته باشیم... ما می خواهیم صدای زنان خود را بلند کنیم".
از زمان سقوط رژیم طالبان، این گروه شورشی همچنان به جنگ علیه دولت افغانستان و نیروهای بین المللی ادامه داده است. در این جنگ شمار زیادی افراد ملکی کشته شده اند. بر اساس یک گزارش سازمان ملل که ماه گذشته منتشر شد، در سال 2011 بیش از 3021 نفر ملکی در افغانستان کشته شدند که مسوولیت بیشتر این کشتار بر دوش شورشیان می باشد. انفجار بمب های کنارجاده و حملات انتحاری شورشیان باعث مرگ بیشتر این قربانیان گشته است.
فرانس پرس / عاصف حسینی

دانش‌آموزان برای وحدت‌ملی درباره جنگهای داخلی نخوانند؟

بی بی سی فارسی

وزارت آموزش و پرورش افغانستان جزئیات مربوط به جنگهای داخلی چهار دهه اخیر این کشور را از کتابهای درسی دانش آموزان حذف کرده است.
دانش آموزان افغان چه چیزهایی را باید در مورد تاریخ کشور خود بدانند؟ یک پاسخ متعارف به این سوال این است که دانش آموزان هر چه در مورد رویدادهای تاریخی افغانستان بیشتر بدانند، بهتر است.
سوال بعدی این است که دانش آموزان با اطلاعات تاریخی خود چه کار خواهند کرد؟ پاسخ وزارت معارف افغانستان به این سوال این است که از آن جا که بخش هایی از تاریخ افغانستان مملو از جنگ و خشونت اند، آگاهی یافتن دانش آموزان افغان از این بخش های تاریخ کشور خود حس نفرت و کینه جویی را در آنان تقویت خواهد کرد و در نهایت به وحدت ملی افغانستان لطمه خواهد زد.
بر اساس همین استدلال، وزارت معارف تاریخ منازعات چهار دهه اخیر افغانستان را از کتاب های درسی حذف کرده است.
البته حالا که این حذف انجام شده، می توان گفت که تاریخ نیم قرن اخیر افغانستان بدون منازعات این چهار دهه واپسین، تاریخ ناقصی است. اما این هم پرسش مهمی است که اگر کسی بخواهد تاریخ منازعات این چهار دهه را در کتاب های درسی بیاورد ، چه روایتی از جنگ و سیاست در این دوران باید به عنوان روایت معتبر برگرفته شود؟
بیشتر کسانی که از صحنه سازان و بازیگران اصلی عرصه جنگ و سیاست در این چهار دهه بوده اند، همین اکنون به اصطلاح حی و حاضر اند و در ساختار سیاسی موجود نقش بازی می کنند.قاعدتا هیچ کدام از آنان نمی خواهند که بار سنگین ملامت را بر دوش خود بکشد.
"اگر کسی بخواهد تاریخی بنویسد و در آن سعی کند همه گرایش های قومی، مذهبی، حزبی و ایدئولوژیک موجود در جامعه و ساختار سیاسی امروز افغانستان را یکسان راضی نگه دارد، ناگزیر در توصیف آنچه در نیمه اول دهه نود رخ داد، باید فقط از افعال مجهول استفاده کند و از رویدادها با زبانی فشرده، کلی و گنگ سخن بگوید."
در چنین فضایی، تاریخی که با گوشه چشم داشتن به ملاحظات سیاسی امروز افغانستان نوشته شود، به ناگزیر باید چنان کلی و سرپوشیده باشد که آموختن اش چیز مفیدی بر اطلاعات تاریخی دانش آموز نخواهد افزود.
مثلا در نیمه اول دهه نود میلادی، احزاب مجاهدین در کابل با هم جنگیدند. درحالی که این احزاب اسم داشتند، رهبر داشتند، برنامه های سیاسی داشتند و اقدامات خشونت بار معینی را در برابر همدیگر انجام دادند و این اقدامات شان با پی آمدهای ویران گر همراه بود.
اما اگر کسی بخواهد تاریخی بنویسد و در آن سعی کند همه گرایش های قومی، مذهبی، حزبی و ایدئولوژیک موجود در جامعه و ساختار سیاسی امروز افغانستان را یکسان راضی نگه دارد، ناگزیر در توصیف آنچه در نیمه اول دهه نود رخ داد، باید فقط از افعال مجهول استفاده کند و از رویدادها با زبانی فشرده، کلی و گنگ سخن بگوید.
چیزی در این مایه:" پس از شکست شوروی در افغانستان و سقوط حکومت کابل در اوایل دهه ی نود میلادی جنگ های داخلی در کابل در گرفت و تلفات و خسارات بسیاری بر جا گذاشت". چه کسانی این جنگ ها را آغاز کردند، کدام گروه ها و کدام رهبران سیاسی و نظامی در آن همه کشتار و ویرانی دست داشتند؟ این یکی از همان سوال هایی است که به نظر وزارت معارف افغانستان نباید پاسخ داده شوند و حد اقل پاسخ به چنین سوالی نباید در کتاب های درسی راه پیدا کند. چرا؟ به این خاطر که تشریح این مسایل به " وحدت ملی" ضربه خواهد زد.
"وحدت ملی اگر چیز مطلوبی است، جز از راه گفت وگوهای صریح در مورد گذشته تاریخی، وضعیت فعلی و چشم انداز آینده حاصل نخواهد شد."
تردیدی نیست که باز کردن تاریخ چهار دهه اخیر افغانستان و شرح ماجراهای این دوران در کتاب های درسی با مشکلات بسیاری همراه است. اما مسکوت گذاشتن رویدادهای خشونت آلود این چهار دهه ( به خاطر ملاحظات سیاسی روز) پرسش های دیگری را بر می انگیزد.
یکی از آن پرسش ها این است که با تاریخ افغانستان در دوره های پیش از چهار دهه اخیر چه باید کرد؟
اگر از زمانه های دور بگذریم، تاریخ افغانستان در سه قرن اخیر پر است از کشتار( اعم از قتل های فردی و نسل کشی)، غارت، سرکوب، حبس، تبعید، ویرانگری و کوچاندن های اجباری.
قربانیان این گونه های متنوع خشونت هم غالبا مردمانی بوده اند که به عنوان مردمان متمرد و یاغی پیوسته هدف قرار می گرفته اند.
اکنون، نسل های پسین ِ همان مردمان در افغانستان زنده گی می کنند. آیا آنان نباید بدانند که بر پیشینیان شان چه رفته است؟ البته در تاریخ های رسمی افغانستان از خشونت های پیش گفته چیز زیادی به شرح نمی آید و در عوض بر کارکردهای مثبت شاهان و امیرانی بیشتر تاکید می شود که طراحان و مجریان اصلی این اقدامات خشونت آلود بوده اند.
"تصمیم وزارت معارف به حذف تاریخ منازعات چهار دهه اخیر از کتاب های درسی، ظاهرا نشان از آن دارد که از این پس نمی توان تاریخ رسمی ای نوشت که در آن بتوان رویداد های تاریخی را به صورت گزینشی و مطابق با میل جریان حاکم در متون درسی وارد کرد."
در مثل، در تاریخ های رسمی این را می توان یافت که فلان امیر اولین کسی بود که فلان نهاد آموزشی را بنا کرد یا فلان ابزارهای تکنولوژیک زمان خود را به افغانستان آورد. اما این که همان امیر فلان تعداد از مخالفان خود را به دهانه ی توپ بسته و تکه –تکه کرده باشد ، در این تاریخ ها ثبت نشده است.
امروز به نظر می رسد که نوشتن چنان تاریخ های رسمی ِ یک جانبه، دشوارتر شده است. تصمیم وزارت معارف به حذف تاریخ منازعات چهار دهه اخیر از کتاب های درسی، ظاهرا نشان از آن دارد که از این پس نمی توان تاریخ رسمی ای نوشت که در آن بتوان رویداد های تاریخی را به صورت گزینشی و مطابق با میل جریان حاکم در متون درسی وارد کرد.
به بیانی دیگر، این تصمیم نشانه پایان یافتن دوره ای است که در آن می شد به راحتی و بدون توجه به ملاحظات سیاسی و اجتماعی یک و تنها یک روایت مقبول تاریخی ( و البته مقبول از نظرجریان حاکم) عرضه کرد.

آیا فهم گذشته وحدت ملی را آسیب می زند

در افغانستان، مساله وحدت ملی همواره بر سر زبان ها بوده، اما روشن است که بر سر معنا و مدلول آن و همچنین بر سر تدابیری که می توانند افغان ها را به وحدت ملی نزدیک تر کنند توافقی وجود ندارد.
چند سال پیش بر سر استفاده از کلمه "دانشگاه" بحث داغی در گرفت. در آن وقت، وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان استفاده از این کلمه را نابجا و مخل وحدت ملی افغانستان خواند و پیش نهاد کرد که به جای " دانشگاه" کلمه پشتوی " پوهنتون" در هر دو زبان رسمی افغانستان – پشتو و دری- استفاده شود.
"امروز اطلاعات در شکل ها و اندازه های گوناگون با سرعتی باورنکردنی تولید، پخش و باز-تولید می شوند. اطلاعات تاریخی هم از این روند خارج نیستند و دیگر تن به پرده پوشی نمی دهند."
گفته می شد که "پوهنتون" از مصطلحات ملی و با سابقه افغانستان است و به کار بردن " دانشگاه" به جای آن به معنای نشاندن " بیگانه" بر مسند " خودی" است.
کار به جایی رسید که یکی از روزنامه نگاران دری زبان در شمال افغانستان به خاطر به کار بردن کلمه دانشگاه، شغل خود در تلویزیون محلی مزار شریف را از دست داد.
سه سال پیش والی نیمروز هزاران جلد کتاب مربوط به یک ناشر افغان را در رودخانه ریخت و گفت که این کار را با مشورت وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان کرده است.
پرسشی که بسیاری از منتقدان در قبال این دو مورد طرح می کردند این بود که آیا مثلا استفاده ازکلمه " دانشگاه" در زبان دری بیشتر به وحدت ملی افغانستان آسیب می زند یا بیگانه خواندن این کلمه و ممنوع کردن آن؟
آیا انتشار و خوانده شدن آثار پژوهشی در مورد تاریخ و فرهنگ مردمان افغانستان بیشتر به وحدت ملی آسیب می زند یا نابود کردن هزاران جلد از این گونه آثار؟
در این اواخر دکتر فاروق وردک وزیر معارف افغانستان تصمیم گرفت که نام یکی از مکاتب معروف کابل یعنی " لیسه ی بی بی مهرو" را به " لیسه ی پوهاند عبدالقیوم وردک" تغییر بدهد.
بی بی مهرو زنی بوده که در یکی از جنگ های افغان-انگلیس در برابر انگلیسی ها جنگیده و کشته شده است و از همین رو نام او برای بسیاری نماد دلیری و فداکاری زن افغان در مقابل متجاوزان است.
از قضا جنگ های افغان ها با انگلیس ها از معدود مواردی اند که در آن ها همه مردم افغانستان به نحوی سهم گرفتند و با نوعی احساس همبسته گی در برابر انگلیس ها جنگیدند. به همین خاطر هم بود که تغییر نام لیسه/ دبیرستان، بی بی مهرو بحث انگیز شد.

پاک کردن صورت مساله

شاید بتوان پذیرفت که گاه بعضی از زخم های تاریخی درون یک ملت پیش از آن که دو باره به یاد بیایند التیام بیابند. اما "فراموشی" تکیه گاه قابل اعتمادی نیست. به دو دلیل.
یکی به این خاطر که گاه فقط جرقه ای کافی است تا آتش های زیر خاکستر دو باره زبانه بکشند و تر و خشک را بسوزانند.
پاک کردن صورت مساله و راندن مشکل به پستوی "نمی بینم، پس نیست" می تواند در کوتاه مدت نیاز به چاره جویی های بنیادین را کمرنگ کند. اما در نهایت اوضاع را پیچیده تر و دشوارتر خواهد کرد.
دیگری به این دلیل که ما وارد جهانی شده ایم که از جهانی که قبلا داشتیم عمیقا متفاوت است. در این عصر، خاموشی و فراموشی – حتی اگر بخواهیم شان- امکان ندارد.
"آن دانش آموز افغانی که نتواند در یک فضای آزاد و مشترک با معلمان و هم صنفان خود به بحث در مورد رویدادهای تاریخی افغانستان بپردازد، با وحدت ملی هم به مثابه پدیده ای که بر فهم و احساس مشترک جمعی شهروندان بنا شده باشد بیگانه خواهد ماند."
امروز اطلاعات در شکل ها و اندازه های گوناگون با سرعتی باورنکردنی تولید، پخش و باز-تولید می شوند. اطلاعات تاریخی هم از این روند خارج نیستند و دیگر تن به پرده پوشی نمی دهند.
در ضمن، آن دانش آموز افغانی که نتواند در یک فضای آزاد و مشترک با معلمان و هم صنفان خود به بحث در مورد رویدادهای تاریخی افغانستان بپردازد، با وحدت ملی هم به مثابه پدیده ای که بر فهم و احساس مشترک جمعی شهروندان بنا شده باشد بیگانه خواهد ماند.
وحدت ملی اگر چیز مطلوبی است، جز از راه گفت وگوهای صریح در مورد گذشته تاریخی، وضعیت فعلی و چشم انداز آینده حاصل نخواهد شد.
این گفت و گوها ممکن است دشوار و پر تنش باشند؛ اما در غیبت معجزه ای که ناگهان افغان ها را به وضعیت درخشانی عبور بدهد (و این معجزه هرگز اتفاق نخواهد افتاد)، همین گفت وگوها و مواجهه ای شجاعانه با صفحه های سیاه تاریخ، خود می توانند گام های اولیه برای عبور از تیره بختی باشند.

۲۱ بهمن ۱۳۹۰

خبر عاجل

حوالی ساعت 10 امشب(21 دلو) شخصی با فیر5 گلوله تفنگچه درشهر مزار شریف به قتل رسید،به گفته اقارب شخص مقتول ،وی اجاره دار حمام باختر واقع درناحیه 7 شهر مزار شریف میباشد،که مورد تهاجم افراد مسلح ناشناس قرارگرفته وبه قتل رسیده است، تا اکنون مسوولین امنیتی شهر مزارشریف درین باره اظهار نظری نکرده اند و هیچ گروه یا فردی مسوولیت این قتل را به عهده نگرفته است.
(نسیم رحیمی)

کاهش «جهادگرایان غربی» در افغانستان و پاکستان

عکس: آرشیو - جنگجویان طالبان در سال 1996 در نزدیکی کابل
دویچه وله
به قول یک مقام امنیتی غربی، با کشته شدن اسامه بن لادن، تهدید هواپیماهای بدون سرنشین و فقدان حمایت های مالی، دیگر کمتر جنگجوی خارجی به شورشیان برای «جهاد» در افغانستان و پاکستان جذب می گردند.
این مقام امنیتی که نخواست از او نام برده شود، گفته است: "با آن که کدام رقم دقیقی در دست نیست، به نظر می رسد سرچشمه کسانی که از خارج به جهاد کردن در افغانستان و پاکستان بپیوندند، فرو می خشکد".
این مقام امنیتی اما هشدار داده است که با این هم پاکستانی ها می خواهند دست به جنگ بزنند و افراد مورد ضرورت را تامین کنند. او گفته است: "در شش ماه گذشته تقریبا همه مردان جوان فرانسوی پاکستان را ترک کرده اند. بیست تا سی نفر آنها در پاکستان بودند که یا به اسلام گرویده بودند و یا این که با کشور مغرب ارتباط داشتند، که امروز به مشکل کدام نفرشان باقی مانده است".
یوسف اوچاک و مقصود لودین دو شهروند آلمان به اتهام ارتباط با شبکه های تروریستی در منطقه شمال غرب پاکستان دستگیر و محاکمه شدند. این مقام همچنان افزوده است: "سایر کشورهای اروپایی که شهروندان شان به پاکستان می روند تا به جهاد بپیوندند، به عین نتیجه رسیده اند؛ یعنی درماه های اخیر شمارشان به طور بسیار چشمگیری کم گردیده است".

یوسف اوچاک و مقصود لودین دو شهروند آلمان به اتهام ارتباط با شبکه های تروریستی در منطقه شمال غرب پاکستان دستگیر و محاکمه شدند.
به گفته این کارشناس غربی، "جنگیدن در افغانستان نیز کمتر جذاب است زیرا طالبان بر این نظرند که بیشترخود را به جنگیدن در کشور خود متمرکز گردانند و کمتر از پیاله چای شان به جهاد جهانی فکر کنند".
فرانک سی لافو، یکی از مولفان اثر "جنگجویان خارجی" در"بنیاد مشی های امنیتی" می گوید: "قبل از همه عملیات نظامی، به شمول استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین که اردوگاه های آموزشی و پایپ لاین (اکمال نیروهای انسانی) القاعده و سازمان های موتلف با آن را مختل گردانیده است، محیط را کمتر پذیرا برای آن جنگجویان خارجی گردانیده است که به منطقه سفرمی کنند".
گزارش های مستقیم و غیرمستقیم از جهادی ها نیز حکایت از سراسیمگی در درون القاعده در شمال غرب پاکستان می کند که در آنجا فعالان این شبکه تروریستی از ترس این که مبادا مورد حمله قرار گیرند، باهم یکجا گرد نمی آیند و از بیم آن که مبادا مورد پیگرد ماهواره یی قرار گیرند، برنامه آموزش با اسلحه به جای آن که در فضای آزاد صورت گیرد، در اماکن  سربسته به اجرا در می آید.
درگزارشی که عنوان آن "پایپ لاین جنگجویان" هست، و رابطه شمال غرب پاکستان را با کشورهای غربی توضیح می دهد، پاول گروکشننک که یک پژوهشگر است، از زبان استاد احمد فاروق که سخنگوی القاعده درپاکستان خوانده می شود، به مشکلاتی اشارت می کند که اخیرا شبکه القاعده با آن مواجه می باشد.
او در یک نوار صوتی گفته است: "آزادی که ما از آن در بسیاری نقاط برخوردار بودیم، دیگر وجود ندارد. ما همراهان خود را ازدست داده ایم و پول نداریم. محل بود و باش ما در هم فشرده می شود و هواپیماهای بدون پیلوت بر فراز سرما پرواز می کنند".

منطقه بی قانون قبایلی در شمال غرب پاکستان پناهگاه امن گروه های تروریستی مرتبط با القاعده پنداشته می شود. منطقه بی قانون قبایلی در شمال غرب پاکستان پناهگاه امن گروه های تروریستی مرتبط با القاعده پنداشته می شود.
گروکشنک که یکی از اعضای تحقیقاتی "مرکز قانون و امنیت" در دانشگاه نیویارک است، در مورد شمار جنگجویان چنین می گوید: "به مشکل می توان رقم دقیقی داشت. من فکر می کنم حملات هواپیما های بدون سرنشین یک مورد بسیارعظیم و مهم برای جنگجویان است و مرگ اسامه بن لادن نیز یک چالش بسیار مهم می باشد. او نماد و سمبولی برای القاعده بود. وقتی که آنها به (افغانستان و پاکستان) می رفتند، به اهداف و آرمانهای وی (بن لادن) می پیوستند. این واقعیت که دیگر او ازصحنه محو گردانیده شده است، چالش بسیار عظیمی برای سربازگیری در القاعده است".
گروکشنک می افزاید: "اما منازعه و جنگ در افغانستان هنوز ادامه دارد و محافل تندرو [این جنگ را] هنوز یک جهاد بسیار مشروع می پندارند. بنابراین امکان دارد شمار جنگجویان کاهش یابد، اما تا زمانی که سربازان امریکایی درآنجا بجنگند، من فکر نمی کنم که [منشای سربازگیری] کاملاً بخشکد".
حفیظ حنیف، یک جوان هفده ساله افغان است که در شمال غرب پاکستان آموزش دیده است. او در همین اواخر به مجله "نیوزویک" گفته است که شمار جنگجویان خارجی در آنجا در حال کم شدن است.
حفیظ افزوده است: "وقتی که افراد تازه ای می آیند، خون تازه و دلگرمی و پول با خود می آورند. اینها دیگر هیچ یک وجود ندارند. اکنون رهبران برای حفاظت خودشان، همه وقت شان را به رفتن از یک جا به جای دیگر صرف می کنند".
فرانس پرس / رسول رحیم
ویراستار: عاصف حسینی

یک عکاس افغان دو جایزه معتبر جهانی را به دست آورد

مسعود حسینی به همراه همسرش فرزانه وحیدی
دویچه وله
مسعود حسینی، عکاس خبرگزاری فرانسه در افغانستان روز جمعه، 21 دلو / 10 فبروری، توانست در دو مسابقه بین المللی عکاسی در دو بخش متفاوت مقام اول و دوم را کسب کند.
عکس ساموئل آراندا جایزه اول موسسه "ورلد پرس فوتو" را از آن خود کرد.
عکس خبری این عکاس جوان از سوی موسسه بین المللی عکس "پویی" به عنوان اولین عکس خبری تاثیرگذار در جهان در سال 2011 انتخاب شد. همزمان، این عکس در میان یکصد و یکهزار عکسی که از سراسر جهان برای شرکت در این مسابقه ارسال شده بود، از سوی موسسه "ورلد پرس فوتو" در بخش تک عکس خبری عاجل رتبه دوم را گرفت.
این عکس که ترانه اکبری، دختری دوازده ساله با لباس سبز را در میان جمعی از کشته و زخمی شدگان یک حمله انتحاری در عاشورای سال روان (6 دسامبر2011 ) نشان می دهد. در این حمله بیش از هشتاد نفر کشته و ده ها تن دیگر زخمی شدند.

مسعود حسینی، عکاس خبری خبرگزاری فرانسه در کابل مسعود حسینی، عکاس خبری خبرگزاری فرانسه در کابل
رتبه اول را در بخش عمومی آژانس " ورلد پرس فوتو" عکس ساموئل آراندا یک عکاس اسپانیایی تبار از آن خود کرد. این عکس یک زن با حجاب پوشیده اسلامی را نشان می دهد که یکی از بستگان زخمی اش را در یک مسجد پس از دیگری ها میان هواخواهان و مخالفان دولت علی عبدالله صالح به آغوش کشیده است.
مسعود حسینی عکاسی را هنگامی آغاز کرد که به عنوان یک مهاجر افغان در ایران زندگی می کرد. او پس از بازگشت به افغانستان، در سال 2002 در بخش عکاسی موسسه فرهنگی آینه در کابل فعالیت خود را شروع کرد و همزمان توانست از تجربیات رضا دقتی و منوچهر دقتی دو عکاس نامدار ایرانی فرانسوی استفاده کند.
مسعود می گوید: "با رسانه های معتبر جهانی همانند مجله اشپیگل آلمان، ساندی تایمز و چندین روزنامه معتبر دیگر جهان همکاری آزاد داشته ام تا اینکه در سال 2007 رسما به عنوان فوتوژورنالیست وارد خبرگذاری فرانسه در کابل شدم".
عکس های مسعود حسینی قبل از این هم در مسابقات ملی و بین المللی از جمله مسابقات جنوب آسیا مقام کسب کرده اند.
عکاسی تنها بر شهرت وی تاثیر نگذاشته، بلکه حتا زندگی فردی او را متاثر ساخت. او چند سال بعد همراه با فرزانه واحدی یکی از زنان مشهور در حرفه ی فوتوژورنالیزم زندگی مشترک را آغاز کرد.

او در مورد همسرش می گوید: "خانمم همصنفی ام بود در یک دوره آموزشی عکاسی؛ و از همانجا با هم آشنا شدیم. دیزاین خانه مان هم پر از عکس است. هر دو عاشق عکاسی هستیم و زندگی مان را همانند یک عکس کمپوزیشن می کنیم؛ اما گاهی رقابت میان من و فرزانه باعث می شود بینمان گفتگو هم پیش بیاید".
مسعود و فرزانه تاکنون چندین نمایشگاه عکس ملی و بین المللی را از جمله در شهر برلین آلمان برگذار کرده اند.
عکس ساموئل آراندا جایزه اول موسسه "ورلد پرس فوتو" را از آن خود کرد. مسابقه و رده بندی عکسهای خبری از سوی موسسه معتبر "ورلد پرس فوتو" و "پویی" همه ساله برگذار می شود. این موسسات عکس های خبری در بخش های مختلف مانند سیاست، اقتصاد، ورزش و دیگر رده ها را از سراسر جهان ارزیابی می کنند.
در ده سال گذشته با روی کار آمدن رسانه های مختلف در افغانستان حرفه عکاسی نیز رو به رشد بوده است و در چند مورد عکس های عکاسان افغان جایزه هایی را از ان خود کرده اند.
برای تماشای عکس مسعود حسینی در "پویی" و "ورلد پرس فوتو" اینجا را کلیک کنید
دویچه وله / رضا شیرمحمدی
ویراستار: عاصف حسینی

ملا عبیدالله وزیر دفاع طالبان درگذشته است



سخنگویان گروه طالبان تاکنون رسماً در مورد درگذشت وزیر دفاع سابق این گروه اظهار نظر نکرده اند.
منابع نزدیک به طالبان به رسانه ها گفته اند که ملا عبیدالله وزیر دفاع این گروه در یکی از زندان های پاکستان در گذشته است.
ملا عببدالله در زمان تسلط گروه طالبان در افغانستان، سمت وزارت دفاع این گروه را به عهده داشت.
این خبر، پس از آن منتشر می شود که اخیراً یک هیات مشترک طالبان و نمایندگان دولت پاکستان، از زندانی که در آن برخی از رهبران این گروه (طالبان) به شمول ملا عبیدالله زندانی اند،‌ دیدار داشته اند.

این هیات که در ترکیب آن شهاب الدین دلاور یکی از فرماندهان طالبان نیز شامل بوده است؛ به تازگی با شجاع پادشاه رئیس استخبارات پاکستان گفتگو کرده و در مورد بازدید از رهبران زندانی طالب، به توافق رسیده اند.
پس از این دیدار؛‌ هیات مشترک طالبان و دولت پاکستان از زندانی که در آن برخی از رهبران طالبان زندانی اند بازدید کرده و در جریان آن، دریافته اند که ملا عبیدالله وزیر دفاع گروه طالبان درگذشته است.
منابع نزدیک به طالبان گزارش داده اند که هدف از اعزام هیات به زندانی که برخی از رهبران طالبان در آن محبوس هستند؛ گفتگو در مورد چگونگی آغاز مذاکرات با دولت افغانستان در قطر بوده است.
گفته شده است که این هیات برای جلب نظر برخی از رهبران زندانی طالبان، در مورد بازگشایی دفتر سیاسی برای این گروه(طالبان) در قطر گفتگو داشته است.
سخنگویان گروه طالبان تاکنون رسماً در مورد درگذشت وزیر دفاع سابق این گروه اظهار نظر نکرده اند.
خبرگزاری بخدی - کابل

جاسوسان قدس ایران به دنبال مخالفان رژیم درکمپ اشرف

هشدارخانم مریم رجوی درباره خطر جدید

روز سه شنبه، 18دلو/ بهمن، در يك جلسه بين المللي در پارلمان اروپا در بروكسل، با حضور شخصيت هاي برجسته آمريكايي و اروپايي و نمايندگان ارشد پارلمان اروپا از گروه هاي مختلف سياسي افشا گرديد كه دولت عراق بنا به خواست رژيم ايران، در تلاش است كمپ ليبرتي، محل جديدي در حومه بغداد را، كه ساكنان اشرف با جابجايي به آن موافقت نموده اند، را به يك زندان تبديل كند.
خانم مريم رجوي, سخنران اصلي اين جلسه گفت  «اتحاديه اروپا, آمريكا, و سازمان ملل بايد با دخالت فعال و عاجل مانع از آن گردند كه كمپ ليبرتي به زندان تبديل شود.»
خانم رجوي تاكيد نمود «همچنانكه بارها اعلام كردم ما هم چنان به انتقال به ليبرتي پايبنديم و تنها خواهان اطمينانهاي حداقل در كمپ جديد هستيم يعني حفظ كرامت و انسانيت ساكنان، آزادي رفت و آمد، برخورداري از محيط امن و بدون خشونت، احترام به استانداردهاي بين المللي بشردوستانه و حقوق بشري، حق مالكيت بر اموال و خودروهايشان، و عدم حضور پليس در داخل كمپ و اين مينيمم حقوق ضروري ساكنان است”.
او افزود «من به اتحاديه اروپا, آمريكا, و سازمان ملل هشدار ميدهم كه رژيم ملايان با تمام قوا در تلاش است كه راه حل مسالمت آميز براي بحران اشرف كه جامعه جهاني براي تحقق آن تلاش زيادي كرده است را بهر قيمت به شكست بكشاند». «در پشت تمام اين فشارها رژيمي است كه به نابودي اپوزيسيون خود محتاج است. ملاها مانند آنچه در پرونده اتمي كردند، در مورد ساكنان اشرف نيز حيله گري و وقت كشي ميكنند تا به يك قتل عام بزرگتر برسند.»
خانم رجوي در بخش ديگري از سخنان خود به اتحاديه اروپا و آمريكا براي پذيرش ساكنان اشرف به ويژه تعدادي از بيماران و مجروحين فراخوان داد وگفت هر گونه تاخير در اين رابطه غير قابل قبول و غير قابل توجيه مي باشد. او گفت «اتحاديه اروپا و آمريكا را فرا ميخوانم كه بلادرنگ تعدادي از بيماران و مجروحين از ساكنين اشرف را بپذيريد.»
در اين كنفرانس از جمله افشاء گرديد كه رژيم ايران و دولت عراق يك «طرح كار مشترك» براي متلاشي كردن نيروي اصلي اپوزيسيون ايران از طريق تحميل شرايط ليبرتي دارند. طبق اين طرح ساكنان مجبور خواهند شد يا تحت نام سازمان ملل به‌جاي يك كمپ پناهندگي، «داوطلبانه»  به يك بازداشتگاه  بروند يا با تهديد قتل عام ديگري روبه‌رو خواهند شد.
سخنرانان اين كنفرانس بين المللي تاكيد كردند كه دولت عراق تحت هدايت ملايان مفاد توافقنامه امضاء شده در روز 25 دسامبر بين سازمان ملل و دولت عراق را مستمرا نقض نموده و با تاسيس ديوارهاي بلند حول كمپ ليبرتي, با حضور ايستگاه پليس عراق در داخل كمپ و بدون دادن حق خروج از كمپ به ساكنين, به محلي تبديل كرده اند كه بيشتر به يك زندان شبيه است.
آنها از كاترين اشتون, هيلاري كلينتون و بانكي مون كه حمايت خود را از توافقنامه 25 دسامبر اعلام كرده بودند خواستار اقدام بلادرنگ و ملزم كردن عراق به مفاد توافقنامه گشتند.

تمرینات جنگی و مخفیانه تروریست های خارجی درشهرکرج

درین تمرینات، گردان های ویژۀ ضد شورش متشکل از افغان های ساکن ایران که در عملیات خاص به صحنه آورده می شوند، اشتراک ندارند.

یک منبع موثق در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ایران به العربیه اعلام کرد " سپاه قدس " شاخه خارجی سپاه از دو روز پیش و به طور مخفیانه و بدون اعلام قبلی، رزمایشی را با هدف بسیج کردن نیروهای خارجی طرفدار جمهوری اسلامی در منطقه ای در حومه شهر کرج واقع در غرب تهران آغاز نموده است.
درین تمرینات، گردان های ویژۀ ضد شورش متشکل از افغان های ساکن ایران که در عملیات خاص به صحنه آورده می شوند، اشتراک ندارند. گردان های ضد شورش «افغان» تحت فرمان مستقیم علی خامنه ای است که در شورش های پس از انتخابات 1388 درتهران ودیگرشهرهای آن کشور، درقلع وقمع ومنکوب کردن تظاهرکنندگان طرفدار میرحسین موسوی نقش عمده داشتند. قطعات ضد شورش ولایت فقیه تشکیل شده ازافغان ها، معمولاً در مواردی وارد صحنه می شوند که گمان می رود ارتش وسپاه از سرکوب هم میهنان شان از خود شک و تردید نشان دهند.
العربیه به نقل از مسئول " عملیات برون مرزی و پشتیبانی از گروه های آزادی خواه در جهان " در سپاه گفته است:" فرمانده سپاه قدس سردار قاسم سلیمانی خود نظارت بر این رزمایش را برعهده دارد." درحالی که جنگ ایران وامریکا درمیدان سوریه عملاً وارد مرحلۀ  سرنوشت سازی شده است، امکان آن وجوددارد که قطعات تروریستی چند ملیتی که اکنون درکرج سرگرم رزمایش نظامی هستند، به سوریه منتقل شوند.
رزمایش کنونی با مشارکت تعدادی از شهروندان کشورهای عرب همسایه اسرائیل همچون لبنان ، سوریه ، اردن ، فلسطین و مصر برگزار شده است.
همچنین این منبع هدف از برگزاری این رزمایش را " بالا بردن سطح آمادگی داخلی و خارجی کشور برای مقابله با خطرات احتمالی " اعلام کرده است.
به گزارش همین منبع سردار محمد علی جعفری فرمانده سپاه پاسداران ایران به تعدادی از عناصر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران که برای ارائه خدمات پشتیبانی اطلاعاتی، امنیتی و مشاوره به رژیم ، بشار اسد در سوریه مستقر هستند دستور داد تا سوریه را ترک کرده و به منطقه بقاع در لبنان منتقل شوند.
منبع افزود :" سرلشکر جعفری درباره حضور نیروهای سپاه در سوریه گفت ما در حال حاضر در این کشور حضور نداریم . این رزمایش برای آمادگی و بسیج داخلی و خارجی، مقابله با خطر واقعی علیه ما و منطقه یعنی اسرائیل برگزار می شود."
پیش از این رسانه های گروهی در ایران گزارش هایی مبنی بر اعزام 15 هزار تن از اعضای سپاه قدس به سوریه منتشر کرده بودند

آیا فیس بوک به مرض خطرناکی تبدیل شده است؟

پدری که از حذف دخترش از فهرست دوستان یک زوج اهل ایالت تنسی آمریکا ناراحت شده بود، به اتهام قتل آنها بازداشت شد.
کلانتر مایک ریس روز چهارشنبه گذشته اعلام کرد که قربانیان نزد پلیس ادعا کرده بودند که پس از این که دختر آقای پاتر را از فهرست دوستان خود در این شبکه اجتماعی پاک کرده‌اند، به دست آن دختر مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند.
آقای پاتر به دو فقره قتل درجه یک و کشتن بیلی پین و دوست‌دخترش بیلی جین هیورث متهم شده است.
کودک هشت ماهه این زوج بدون هیچ آسیبی در آغوش خانم هیورث پیدا شد.
جیمی کورد، دوست آقای پاتر هم در مظان اتهام قتل است.
پلیس می‌گوید که او به دختر آقای پاتر علاقمند بوده است.
رسانه‌های آمریکایی گزارش کرده‌اند که اجساد این زوج روز ۳۱ ژانویه در خانه‌شان در مانتین سیتی پیدا شده است.
این زوج آخرین بار توسط پدر آقای پین که با آنها زندگی می‌کند زنده دیده شده بودند که صبح همان روز به قصد رفتن به محل کارش آنها را ترک کرد.
گزارش‌ها نشان می‌دهد که نشانی از ورود به زور به خانه این زوج دیده نشده است.
پیش تر گزارش‌هایی مبنی بر این که شبکه‌های اجتماعی چون فیس‌بوک باعث جدایی زوج‌ها، بیکاری افراد، یا آشنایی دو نفر که منجر به ازدواجشان شده گزارش شده بود، اما این نخستین بار است که پرونده‌ای جنایی به حذف از فهرست دوستان در فضای مجازی مرتبط شده است.

خبرنگارتلویزیون دولتی درننگرهار ربوده شد

کوچى ناصرى سخنگوى اسبق ولايات خوست و لغمان و خبرنگار فعلى راديو تلويزيون ملى ننگرهار عصر روز گذشته توسط مخالفين مسلح اختطاف گرديد.
 احمد ضياء عبدالزى سخنگوى والى ننگرهار به تاريخ ٢١ دلو به آژانس خبرى پژواک گفت، که ناصرى عصر روز گذشته به هدف اشتراک در يک فاتحه به قريه ککرک ولسوالى سرخرود رفته بود.
به گفته موصوف، همزمان با رفتن ناصرى قوماندانى امنيه سرخرود اطلاع يافت، که به قريه يادشده مخالفين مسلح رفته و به تلاشى منازل پرداخته اند.
 به گفته عبدالزى، مخالفين قبل از رسيدن به ساحه توانسته اند، که ناصرى را اختطاف و به يک محل نامعلوم منتقل نمايند.
سيد على سادات ولسوال سرخرود به آژانس پژواک گفت ، که جستجوى نيروهاى امنيتى در منطقه ادامه داشته و يک گروه متنفذين به هدف يافتن ناصر به طرف تورغر حرکت نموده است، اما تا حال نتيجه مثبتى در قبال نداشته است.
 ناصرى، که حدود ٢٥ سال عمر دارد، باشنده اصلى قريه ککرک سرخرود است، اما حالا در شهر جلال آباد زنده گى ميکرد.
مسؤوليت اين اختطاف را تا حال طالبان مسلح به دوش نگرفته اند.
 تور غر به لانه ناامنى براى ولايات لغمان و ننگرهار مبدل گرديده است و اکثر اوقات مخالفين از اين جا بر شاهراه کابل – جلال آباد حمله ميکنند.
حدود شش ماه قبل نيز مخالفين مسلح دولت منشى شوراى ولايتى ولايت لوگر را در ولسوالى ازره اين ولايت و يک عضو ستره محکمه را از طريق شاهراه يادشده به تورغر اختطاف نموده بودند، که بعداً رها گرديدند.

رحیم وردک را قبل از مارشالی استیضاح کنید !

بی کفایتی عبدالرحیم وردک وزیر دفاع افغانستان بر کسی پوشیده نیست.
او که خود را در دفتر کارش محصور نموده است از رفتن به ولایات دیگر کشور هراس دارد و می ترسد که توسط مخالفان دولت و یا برخی از خارجی ها کشته شود.
او از جانب پاکستان مطمئن است که ترور نمی شود زیرا در زمان حکومت داکتر نجیب خدمات زیادی را برای پاکستان در راستای نابود سازی زیربناها و اماکن تاریخی افغانستان انجام داده است.
وزیر صاحب که روز بروز چاق تر می شود ، در اکثر برنامه های وزارت دفاع در ولایات و حتی در کابل ، دیگر مسولان وین وزارت را می فرستد.
وی هیچ طرح و پلان منظمی را برای آینده وزارت دفاع افغانستان ندارد و هر روز که می گذرد آینده این وزارت باچالش های بیشتری روبرو می شود. مانند تعداد اردوی کشور که هر روز تعدادش کم و زیاد می شود و بودجه ملت در بوته آزمایش بی نتیجه این جناب حیف و میل می شود.
از نظر امنیتی هم تا کنون این وزارت کار فوق العاده ای انجام نداده و طرح مشخصی را برای آینده کشور تهیه و ارایه نکرده است.
در همین حال شنیده می شود که یک تعداد وکلای پارلمان باخشم و قهر خواستار استیضاح آقای رحیم وردک وزیر دفاع گردیده اند. این وکلا که تعداد شان به بیشتر از یکصد تن میرسد، می گویند که آقای وردک واقعآ از رفتن به ولایات در هراس است و همیشه کوشش میکند که دیگراعضای رهبری وزارت به ولایات سفر نمایند.

در همین حال بنابه گفته یک منبع ارگ ریاست جمهوری، آقای رئیس جمهور در نظردارد تا بمناسبت سالگرد به پیروزی رسیدن مجاهدین در هشتم ثور سال آینده ، برای آقای وردک رتبه مارشالی را اعطا نماید.

وکلای پارالمان با آگاهی از این اقدام رئیس جمهوری ،از طریق استیحضاح میخواهند مخالفت خویش را قبلآ نشان دهند.
گفتنی است آقای وردک که قبلا روابط تنگا تنگ با آی اس آی پاکستان داشت در زمان جهاد پلان انفجار چندین پروژه ملی از جمله بند های برق درونته و نغلو را طرح نموده بود که از طرف حکومت وقت داکتر نجیب الله عقیم ساخته شد و بعد حمله راکت لونا در قرارگاه وی ، او به پاکستان فرار کرد.

ورود پاکستان به روند صلح پیامد خوبی ندارد؟!

به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، برخی از مقام های پیشین طالبان هشدار می دهند که دیدار نخست وزیر پاکستان با مقام های قطر برای انجام گفتگوهای صلح پیام خوشی برای افغانستان نخواهد داشت.
آنان همچنان می گویند که روند گفتگوها در قطر به دلیل عدم رهایی زندانی های طالب از گوانتانامو به کندی رو به رو شده است.
به تازگی سفیر امریکا در افغانستان گفته است تا زمانی که طالبان از القاعده جدا نشوند هیچ دفتری براب آنان در قطر باز نخواهد شد.
در حالی که یوسف رضا گیلانی، نخست وزیر پاکستان به سفر 3 روزه اش در قطر به روز چهارشنه پایان می دهد.برخی از مقام های پیشین طالبان دیدار او را با مقام های قطر برای گفتگوهای صلح خبر خوب برای افغانستان نمی داند.

هرچند سید اکبر آغا، از مقام های ارشد پیشین طالبان در مورد اینکه این دیدار چه پیامدی را در پی دارد چیزی نمی گوید، اما تأکید می کند دادن نقش
اصلی به کشور همسایه در گفتگوهای صلح به نفع افغاستان نیست.

در همین حال وی به تلویزیون یک می گوید روند گفتگوها به دلیل عدم رهایی زندانیان طالب از گوانتانامو به کندی رو به رو شده است.

این در حالی است که به تازگی هویت 5 زندانی طالب که قرار است از گوانتانامو رها شوند فاش شده و گفته شده که باراک اوباما در مورد رهایی آنان بررسی می کند.

این مقام پیشین طالبان در حالی دیدار نخست وزیر پاکستان را با مقام های قطر در مورد گفتگوهای صلح خبر بد به افغانستانی ها می داند که پیش از این حکومت افغانستان و شورای عالی صلح از سفر آقای گیلانی به قطر استقبال کرده و این دیدار را برای عملی شدن گفتگوهای صلح مؤثر دانسته اند.

در همین حال بر اساس گزارشات؛ایالات متحده در نظر دارد صحبت ها را با طالبان سرعت بخشد تا در اجلاس ماه می ناتو، آغاز مذاکرات جدی صلح را با این گروه اعلام نماید.

مقامات امریکایی می گویند از این اقدام، همچون یک نقطه روشن در تلاش های غرب برای پایان دادن به جنگ افغانستان استقبال خواهد شد.اداره رییس جمهور اوباما امیدوار است که در اجلاس بعدی سران کشورهای عضو ناتو که در 20 و 21 ماه می در شیکاگو برگزار می شود، بعد از سال ها بی اعتمادی و شک، در باره یک مذاکرات واقعی و موثر سیاسی بین حکومت افغانستان و نمایندگان طالبان سخن بگوید؟!

این اظهارات در حالی بیان می شود که تاکنون هیچ دستاورد قابل توجهی در روند مصالحه ایجاد نشده است.دولت افغانستان در این عرصه نتوانسته آن چنان که باید، عمل نماید و مطمئناً تا زمانی که پروسه صلح به عنوان یک پروسه کاملا ملی و شفاف تعریف نشود، امکان پیشبرد آن میسر نخواهد بود.

فاروق وردک درصدد تغیر تاریخ افغانستان

فاروق وردک عضو حزب اسلامی گلبدین حکمتیار و وزیر معارف دولت حامد کرزی از زمانی که چهره گمنام وی به حیث یک عضو ارشد کمسیون قانون اساسی و انتخابات دور اول ریاست جمهوری که مملو از تقلبات بود تلویزیونی شد و برحسب فعالیت های که به نفع برنده انتخابات کرده بود باوجود تحصیلات ناچیز (فارغ شدن از یک کورس سه ماهه کمپودری در یکی از کمپ های مجاهدین در پیشاور) تا به امروز که وزیر معارف شده است به صورت همزمان در چندین پست کلیدی کارکرده است و این درحالی است که صدها تحصیلکرده و ماستر و داکتر در افغانستان مشغول دکانداری هستند.

اقای وردک در یک زمان رییس اداره امور, رییس دارالانشای شورای وزیران, وزیر دولت در امور پارلمانی و عضو ارشد کمسیون صلح در دوره اول حکومت حامد کرزی بوده است و در این اواخر در پهلوی وزارت معارف عضو ارشد شورای صلح هم بوده است.

وزارت معارف یگانه نهاد دولتی است که دران حتی بصورت نمادین هم وحدت ملی تامین نشده است. تمام پست های کلیدی از چوکی وزارت که توسط جناب وردک غصب شده است الی پست های کلیدی معینیت ها (که توسط اقای پتمن که لوحه مکتب نادریه را بخاطر فارسی بودن ان بزمین انداخت و یا اقای اصف ننگ معین مسلکی این وزارت که به جرم مخابره مباحثات شورای وزیران به استخبارات یک کشور بیگانه همراه با جوال توسط امنیت ملی دستگیر و بعدا در اثر نفوذ اقای وردک اقای ننگ به ارگ برده شد و به پاهای اقای کرزی افتاد و بخشیده و پست بزرگتر معینیت مسلکی این وزارت را گرفت در حالکه برجسته ترین دوران کاری اقای ننگ سخنگویی اداره امور بوده است) همه به همفکران, همزبانان و وطنداران اقای وردک تعلق یافته است.

کارمندان وزارت معارف میگویند که شامل شدن در این وزارت سه شرط ذیل را میخواهد:
از وردک باشد
اگر وردک نیست پشتون باشد
اگر دوشرط بالا را ندارد پس حتما عضو حزب اسلامی و وفادار به اقای حکمتیار باشد.

تمام کسانی که پست های کلیدی معینیت ها, ریاست ها و معاشات سوپراسکیل و دالر را دارند از چلوصاف اقای وردک با درنظر گرفتن سه شرط ذکر شده گذشته اند. در این اواخر اقای وردک دست به دو اقدام ضد منافع ملی کشور زده اند که از هر لحاظ قابل تعمل و تعمق است:

اول: حذف وقایع سی سال اخیر کشور از کتب درسی مکاتب افغانستان: اقای وردک بادرک این حقیقت که حزب اسلامی و گروه طالبان که ایشان به این دو حزب وفادار هستند و هردو حزب ادعای سردمداری قومی را که جناب وردک به ان تعلق دارند را داشته و نقش بسیار مخرب ومنفی را در جریان سی سال اخیر بازی کرده اند و با درک این حقیقت که نمیتوان این وقایع تاریخی را درحالی که میلیونها شاهد زنده ان در خارج و داخل افغانستان هنوز نفس میکشند را تعریف کنند تصمیم گرفته اند تا انرا از کتب درسی حذف کنند.
این اقدام اقای ورک جنایتی است در حق مردم افغانستان واطفال ایشان که حق دارند از جریانات گذشته وطن ولو تلخ و یا شرین باخبر گردند.

دوم: تغیر نام لیسه بی بی مهرو علیه رحمه به عبدالقیوم وردک: بی بی مهرو عله رحمه دوشیزه شجاع کابلی که الگوی یک زن عفیف و پاکدامن کابلیان بود و به خاطر ارج گذاری از این زن شجاع مکتبی بنام و مسمی گردیده بود با نام عبدالقیوم وردک یکی از ابتکارات دیگر اقای وردک میباشد.
عبدالقیوم وردک یک شخص قومگرا و وزیر معارف دولت داوود خان بود که گفته مشهور "که وردک دی مقرر شی" از جمله نقل قولهای جناب ایشان میباشد و بجز قوم وردک کدام شهکاری دیگری از ایشان در زمان حیات شان دیده نشده است که لیاقت جاگزینی نام بی بی مهرو علیه رحمه را داشته باشند باعث انزجار مردم کابل و تمام افغانستانی ها گردیده است.

از تمام روشنفکران و قلم بدستان و مردم کابل میخواهیم که در برابر این اقدامات ضد ملی و فرهنگی اقای وردک و تیم ایشان قدعلم کنند تا باشد افتخارات تاریخی مردم و کشور ما فدای امیال شخصی و سلقیوی یک گروه خاص نگردد.

نویسنده: امیر ارسلان

۲۰ بهمن ۱۳۹۰

لت و کوب سفیر افغانستان در واشنگتن

منبع: شبکۀ اطلاع رسانی افغانستان
روز سه شنبه مورخ 1390/11/18 به ساعت ده بجه ی قبل از ظهر به وقت و اشنگتن آقای اکلیل حکیمی سفیرکبیر و نماینده فوق العاده جمهوری اسلامی افغانستان در واشنگتن- ایالات متحده آمریکا ، توسط آقای هارون الکو مستشار آن سفارت مورد لت و کوب قرار گرفت.

این حادثه زمانی به وقوع پیوست که آقای هارون الکو مستشار سفارت افغانی در واشنگتن و پسر آقای محمد اسحق الکو لوی سارنوال جمهوری اسلامی افغانستان صبح سه شنبه حین ورود به دفتر کارش در سفارت متوجه میشود که کامیپوتر لبتاب اش به سرقت برده شده است و همین بهانه میشود برای گشودن عقده های دیرینه اش در برابر سفیر.
در همینجاست که آقای الکو با عصبانیت اتاق خود را به قصد منزل پائین که اتاق سفیر در آن موقعیت دارد ترک گفته و بدون دق الباب داخل اتاق سفیر شده و با لحن تند به طرف سفیر کرده و میگوید که برخیز که دزد هایت کامپیوتر مرا دزیده اند و دست خود را بطرف سفیر دراز کرده و از نکتائی سفیر محکم گرفته و در مغایرت با تمام اصول و پرنسیب های دیپلوماتیک و حتی قواعد اخلاقی ، او را کش کش کنان به طرف منزل بالا برده و داخل اتاق خود مینماید.

از کوتاهی بخت که در همین لحظه آقای سروش یکی دیگر از مستشاران آن سفارت که روابط تنگاتنگی با سفیر دارد و هنگام تقرر آقای اکلیل حکیمی به حیث سفیر در و اشنگتن جزو تیم کاری اش به حیث مستشار به این سفارت آورده شده است، متوجه میشود که آقای الکو شخص سفیر را با بی حرمتی به مانند یک متهم به طرف بالا میکشاند، به عجله خود را از عقب آنها به داخل دفتر آقای هارون الکو میرساند و به مجردی که میخواهد که یخن سفیر را از دست آقای الکو رها کند، در اثر یک سو تفاهم کوچک آقای الکو فکر میکند که شاید آقای سروش به طرفداری از سفیر به او حمله ور شود، وی که پیشینه ورزشی خوبی در رشته بوکس دارد، برق آسا با مشت محکم (هاکن) یکی به روی سفیر و مشت دیگری (اپرکت) هم به روی آقای سروش حواله میکند که زد و خورد میان آنها جان تازه میگیرد و جنگ حدودا ده دقیقه در عقب درهای بسته میان این دیپلوماتان ادامه پیدا میکند که در نتیجه بر اثر تلاش آقای میرویس ناب و تقی خلیلی پسر ارشد محمد کریم خلیلی معاون دوم رییس جمهوری اسلامی افغانستان که دوتن دیگر از مستشاران آن سفارت اند، دروازه اتاق باز شده و حیث نیروی میانجی و خلاص گیر وارد اتاق میشوند مگر کار از کار گذشته بود صرف توانستند که مانع کشتن سفیر و یا آقای سروش توسط آقای الکو شوند و با سرعت تمام آقای سفیر را چهار دست و پا به اتاقش برده تا از نظر بقیه اعضای سفارت و کارمندان خدماتی پنهان نگه دارند و آقای سروش را به وسیله موتر راهی شفاخانه مینمایند.

شانس خوبی که نصیب طرفین زد و خورد گردیده این است که چون محل حادثه داخل محوطه سفارت است بنابرین با استفاده از مصئونیت های دیپلوماتیک جلو مداخله پولیس آمریکا گرفته میشود و حالا که دو روز از حادثه میگذرد جناب آقای اکلیل حکیمی سفیر کبیر و نماینده فوق العاده جمهوری اسلامی افغانستان در واشنگتن تحت مدوای خانگی در اقامتگاه شان و آقای سروش زیر مراقبت شدید دکتران در یکی از شفاخانه های نزدیک به سفارت ، قرار دارند و متاسفانه تنها اجراتی که در زمنیه صورت پذیرفته است که حسسب هدایت تیلفونی سفیر موضوع طی مکتوب رسمی که توسط آقای عبدالحکیم عطارد مستشار و مسئول امور قونسلی سفارت و میرویس ناب آماده شده بود و پس از گرفتن امضای سفیر در بستر بیماری اش ، به مرکز (وزارت امور خارجه) انعکاس داده شد و در آن از مقام وزارت امور خارجه تقاضا به عمل آمده است که آقای هارون الکو را از این سفارت به جای دیگر تبدیل نمایند که این موضوع هم با واکنش آقای محمد اسحق الکو لوی سارنوال جمهوری اسلامی افغانستان مواجه شده است و در این واکنش لوی سارنوال طی تماس تیلفونی با وزیر امور خارجه اخطار داده است که در صورت کدام اقدام در برابر پسرش ، وی تمامی دوسیه های فساد و اختلاس سفارت خانه ها ، جنرال قونسلگری های افغانستان را در خارج و همچنان از مرکز وزارت امور خارجه را دوباره روی دست گرفته و تحریک مینماید.

فعلا در عدم موجودیت آقای سفیر و آقای زمری اعظمی که پسر کاکای جلالتمآب محترم حامد کرزی رئیس جمهور جمهوری اسلامی افغانستان است و در بدماشی از خود نام و نشانی دارد که نمونه اش را در اخبار قبلی در رابطه به لت و کوب آقای قدیر نور یکی از دیپلوماتان این سفارت ، با چشم سر مشاهده فرموید و فعلا در رخصتی های زمستانی بسر می برد، به زور لوی سارنوال، شخص آقای محمد هارون الکو از امور سفارت سرپرستی می نماید.

ورود دو هیات به سرپل/ عملکرد علا رحمتی "حزبی" بوده است


شهروندان سرپل می گویند که آقای علا رحمتی، بیشتر در گیر مسایل حزبی بوده است تا کار و خدمت به ولایت.
یک عضو ولسی جرگه، در گفتگویی اختصاصی به خبرگزاری بخدی گفت که هیاتی به منظور بررسی دلایل اصلی اعتراض های مردمی،‌ از سوی ولسی جرگه، امروز(سه شنبه) وارد ولایت سرپل شده است.
درترکیب این هیات چند تن از نمایندگان ولسی جرگه شامل اند و سرپرستی آنرا میر داد نجرابی نماینده مردم کاپیسا در ولسی جرگه، به عهده دارد.
سید انور سادات، نماینده مردم سرپل، می گوید که قرار است این هیات، با مردم و بزرگان قومی در ولایت سرپل دیدار و گفتگو کرده و دلایل اصلی اعتراض های خشونت بار در  این ولایت را، بررسی کند.
روز گذشته(دوشنبه) حکومت نیز، هیاتی را به منظور بررسی دلایل اصلی اعتراض های خشونت بار اخیر،‌ به ولایت سرپل فرستاد.
شهروندان سرپل می گویند که آقای علا رحمتی، بیشتر در گیر مسایل حزبی بوده است تا کار و خدمت به ولایت.
سرپرستی این هیات را که به "کمیته حقیقت یاب" مسمی شده؛‌ "امان زد ران" وزیر مشاور رئیس جمهور در امور اقوام و قبایل بر عهده دارد.
هشت تن دیگر، از بزرگان قومی و مقام های دولتی نیز در ترکیب این هیات قراردارند.
گفته شده که این هیات، با مردم و بزرگان قومی ولایت سرپل، دیدار کرده و دلایل اصلی اعتراض های مردمی و ایجاد خشونت ها درآن را، بررسی کند.
گفته شده است که "کمیته حقیقت یاب"‌ پس از پایان بررسی ها، نتایج آنرا در اختیار رئیس جمهور قرار می دهد تا در مورد چگونگی رسیدگی به شکایت های مردم، تصمیم گرفته شود.
این در حالیست که از یکشنبه هفته جاری به این سو،‌ ولایت سرپل شاهد اعتراض های گسترده مردمی بوده است.
این تظاهرات در اعتراض به عملکرد های سید علا رحتمی والی این ولایت صورت می گیرد.
گفته شده است که در جریان این تظاهرات،‌ دو نفر کشته و 9 تن دیگر نیز زخمی شده اند.
والی سرپل دست داشتن در خشونت های اخیر را رد کرده می گوید که محافظان او بالای مردم فیر نکرده اند
والی سرپل دست داشتن در خشونت های اخیر را رد کرده می گوید که محافظان او بالای مردم فیر نکرده اند
سید انور سادات، نماینده مردم سرپل میگوید که محافظان والی بالای مردم فیر کرده و یک تن را کشته؛ اما علا رحمتی این ادعا را به شدت رد کرده است.
مردم سرپل، عملکرد آقای رحمتی را در مدت زمان حضورش به عنوان والی در این ولایت، ضعیف خوانده و خواهان برکناری و محاکمه او (والی)‌ و چند تن ازهمکارانش هستند.
تجاوز به دختر جوان؛ عامل اصلی؟
شماری از افرادی که علیه والی سرپل دست به اعتراض زده اند، به خبرگزاری بخدی گفتند که سیدعلا رحمتی،‌ از فرد متهم به تجاوز جنسی به یک دختر جوان، حمایت می کند.
پیش از این یک تن از محافظان آقای رحمتی- که برادر زاده و داماد او نیز است- متهم به تجاوز جنسی به یک دختر جوان شده بود.
سید علا رحمتی، حمایت از فرد متهم را رد می کند و بر محاکمه او، از سوی نهادهای عدلی و قضایی تاکید دارد.
گفته شده است که "کمیته حقیقت یاب"‌ پس از پایان بررسی، نتایج آنرا در اختیار رئیس جمهور قرار می دهد تا در مورد چگونگی رسیدگی به شکایت های مردم، تصمیم گرفته شود
علا رحمتی دست داشتن در خشونت علیه معترضان را رد کرده می گوید که  این تظاهرات از سوی مردم سرپل نیست؛‌ بلکه از سوی آشوبگرانی که قصد برهم زدن امنیت این ولایت را دارند، راه اندازی شده است.
سرپل؛‌ میدان رقابت رهبران احزاب
اعتراض ها در زمینه برکناری والی کنونی سرپل، به چندین ماه پیش بر می گردد.
علی رحمتی می گوید که این اعتراض ها ریشه در مسایل حزبی داشته و شماری از رهبران سیاسی احزاب، در ایجاد این اعتراض ها دست دارند.
او تاکید کرده که  شماری از رهبران احزاب سیاسی، پس از انتصاب او (سید علا رحمتی) به عنوان والی سرپل، تلاش کردند که برعلیه او برنامه ریزی کرده و او را بدنام کنند .
سید انور سادات، نماینده مردم سرپل در ولسی جرگه می گوید که آقای رحمتی به جای پرداختن به مشکلات مردم، درگیر زدو بند های داخلی با معاون خود( شکیب) و دیگرمقام های ولایت بوده است.
او می گوید " علا رحمتی، تلاش کرد تا افرادی از حزب مربوط خودش را در پست های ولایت مقرر کند و این درگیری میان والی و معاون شان آقای شکیب (وابسته به استاد محقق) به حدی بالا گرفت که اقوام دیگر نیز شامل آن شدند و از آن زمان تا کنون، بیش از ده بار، مردم ولایت سرپل اعتراضات گسترده برعلیه او (رحمتی) انجام داده اند.
سادات می گوید که مردم سرپل، بارها از آقای کرزی خواهان برکناری والی این ولایت شده اند اما توجهی به این در خواست مردم سرپل نشده است.
سادات می گوید که مردم سرپل، بارها از آقای کرزی خواهان برکناری والی این ولایت شده اند اما توجهی به این در خواست مردم سرپل نشده است.
سادات می گوید که مردم سرپل، بارها از آقای کرزی خواهان برکناری والی این ولایت شده اند اما توجهی به این در خواست ها نشده است.
علا رحمتی با رد این گفته ها، می گوید که برخی از رهبران احزاب سیاسی، به دلیل اینکه منافع شخصی شان در سرپل، پس از آمدن او به حیث والی به مخاطره افتاده، اقدام به ایجاد آشوب و نا امنی کرده اند.
او گفت که مقام های که پیش از او (والی برحال) در سرپل کار می کردند با برخی از این رهبران، اشتراکات سیاسی و حزبی دارند و سعی می کردند تا خواست های آنان را برآورده کنند.
نماینده مردم سرپل در ولسی جرگه می گوید:" مردم سرپل، 

انتظار داشتند که آقای رحمتی به دلیل نزدیک بودن با معاون 
دوم رئیس جمهور(استادخلیلی) بتواند توجه بیشتر دولت را به این ولایت جلب کند  اما برخلاف، در این مدت آقای رحمتی به جای پرداختن به مشکلات مردم، خود، درگیر زدوبندهای داخلی با معاون اش( شکیب) و دیگرمقام های ولایت شد."
سید انور علا رحمتی والی کنونی سرپل، پیش از این رئیس دفتر معاون دوم رئیس جمهور(استاد خلیلی) بوده و یکی از قوماندانان جهادی نیز بوده است.
قاسم رحیمی – کابل
خبرگزاری بخدی

پست ویژه

بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

  شاید خداحافظی با رسانه‌های چاپی برای بسیاری از روزنامه‌نگاران و خوانندگان روزنامه‌ها نگران کننده و حتی پذیرفتن آن سخت باشد، اما تحولی اس...